logo





از دوحه به مسکو!

جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ - ۰۸ ژوييه ۲۰۲۲

بهزاد كریمی

behzad-karimi.jpg
هر روز ایران ما، پر است از مسئله در انواع و اقسام آن؛ و هر یک نیز، دستمایه‌ای برای سخن روز. زیرا حکومتی بر کشور فرمان می‌راند با زیست و رفتاری مسئله آفرین که همه روزه برای کشور و جامعه مسئله تولید می‌کند. حکومتی که هنجار پایدارش، اساساً مسئله سازی است.

در این سر سخن، سراغ آخرین وقایع مربوط به برجام با یک ویژگی معنی دار بر متن ماجراهای آن برویم که بسیاری از مسایل کشور را نهان و عیان در خود دارد و بگونه‌ای عریان راهبردهای حکومت را باز‌تاب می‌دهد.

بن بست وین و رهگشایی دوحه در چه جهتی؟

اولین دور تبادل آراء بمنظور احیای برجام میان دولت آمریکا و جمهوری اسلامی با میزبانی دوحه، بی آنکه دقیقاً هم معلوم شود در طول آن چه نکاتی میان طرفین مجادله به میان آمده است، کوتاه زمانی بعد شروع نخستین رد و بدل‌ها از ادامه کار خود بازایستاد. این مذاکرات غیر مستقیم که در پی بی فرجام ماندن نشست‌های چند ماهه وین از سر گرفته شده است باز هم به ابتکار و وساطت تروئیکای اروپایی برگزار می‌شود، هرچند که متقاضیان اصلی دوام مذاکرات با همه ژست‌ها و ادا و اطوارهای سیاسی که دارند، باز همین جمهوری اسلامی است از یک طرف و دولت بایدن در امریکا از طرف دیگر.

این مذاکرات البته دستکم در اولین دور خود به سنگ خورد و در پی توقف گفتگوها، سخنگویان دو طرف اصلی ماجرا و همچنین انریکه مورا معاون مسئول سیاست خارجی اروپا به اعلام این مختصر بسنده کردند که خط و نشان کشیدن‌های تاکنونی همچنان باقی است و شرط و شروط قبلی همچنان سر جای خود هستند. در رابطه با این کلاف پر گره، فعلاً گشایشی دیده نمی‌شود. اگرچه هیچ کدام از ذینفع‌ها و دست اندرکاران این ماراتن نفسگیر، نه از نفی ادامه مذاکرات سخن به میان آورده‌اند و نه که تکرار دیگربار نشست در همین دوحه را منتفی اعلام داشته‌اند. کشاکش‌ ادامه دارد. باید دید که معامله‌ محتمل در چه نقطه‌ای می‌تواند و می‌خواهد جوش بخورد.

اما نکته خودویژه این واقعه دیپلماتیک که معنی بسیار هم داشت، پرواز بلافاصله باقری کنی رئیس هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی در مذاکرات برجامی از دوحه به مسکو بود. سفری خلاف روال معمول چنین دیدارهایی که در آنها نماینده اعزامی هر کشور برای انجام ماموریتی معین بلافاصله به پایتخت متبوع خود برمی‌گردد تا بالایی‌ها را در جریان ماوقع قرار دهد. اما امین برگمارده شخص خامنه‌ای و لابد هم به دستور خود بیت در تهران مستقیماً رو به مسکو گذاشت و سوی روسیه شتافت تا کرملین را مطابق دستور العمل تهران با نخ برجامی به دوحه بدوزد! از همین پنجره هم جا دارد نگاهی به وضعیت ناظر بر ماراتن دردآور احیای برجام داشته باشیم که عرقریز اصلی آن مردم به گروگان گرفته شده ایران در همین گرهگاه از اقسام گره‌گاه‌ها است.

وجود پدیده حکومتی - اجتماعی “کاسبکاران تحریم” که آشکارا علیه به نتیجه رسیدن مذاکرات برجامی کارشکنی می‌کنند، البته به عنوان واقعیتی محرز در این حکومت، بنوبه خود سنگی بر سر راه موفقیت آن به شمار می‌آید. همانگونه که سال‌ها کوبیدن‌ها بر طبل ایدئولوژی “دشمن محوری” در جمهوری اسلامی و مشخصاً هم از سوی ولی فقیه خامنه‌ای، فضا و نیرویی را در کشور شکل داده که میدان مانور مصلحت سنجی برای خود حکومت را هم بسیار تنگ ‌کرده است. با اینهمه اما، نظام حکومتی در پی احیای برجام است فقط هم به این دلیل که پول لازم دارد! تا همینجا صحبت از ۱۱۰ میلیارد دلار بلوکه شده می‌رود که نقد شدن آن می‌تواند برای این نظام گرفتار معضلات اقتصادی، امکانی برای تجدید نفس و تمدید قوای ولو مقطعی و نه بنیادی به حساب آید. بعلاوه امکان فروش آزاد نفت در بازار به قیمت مناسب، خود وسوسه‌ای است برای حکومت دچار تحریم‌های شدید. پس، رسیدن به پول، مشوقی تعیین کننده برای حکومت جهت جان گرفتن دیگربار برجام و رفتن پای آن است.

فقط این نیاز واقعی فوقاً برشمرده است که سران جمهوری اسلامی را تحریص به اتخاذ راهکاری برای توافق با غرب و مشخصاً آمریکا می‌کند. وگرنه برای آن، در دکترین متخذه‌ نظام چونان شناسنامه آن، غرب یک “دشمن دایمی” است و لذا برجام هم راهکاری مطلقاً دارای جنبه تاکتیکی در خدمت راهبردی که متعارض با مبانی تفاهم و توافق است. هم از اینروست که راهکار نظام در قبال برجام، اقتضاء دارد تا صرفاً در کادر راهبرد “نگاه به شرق” اجرایی شود. “نگاهی” که، خود آن لازمه پیشبرد برنامه‌های نظام در نقشه برنامه‌هایش برای بقاء و توسعه جمهوری اسلامی است. این آرزومندی برای تحقق اهداف حکومت چه در خدمت بقاء و چه در زمینه تدوام حیات است که آن را وا می‌دارد تا هم روی تضاد روسیه متخاصم با غرب و هم روی مقابله چین رقیب مستعد تنش‌های بیشتر در آینده با غرب، حساب استراتژیک باز کند.

غرب نیز البته نیازمند احیای برجام است. چه از نقطه نظر سیاسی و سیاست امنیتی برای اروپا و همچنین متحدین منطقه‌ای‌اش در خاورمیانه تنش‌آلود و چه از نظر منافع اقتصادی و توسعه بازار در این منطقه و از جمله در خود ایران که بالقوه زمینه سرمایه گذاری بسیار کلانی در خود دارد. بنابراین برجام برای غرب هم راهکاری در خدمت استراتژی معینی است و نه احیای آن به هر قیمت. این خودفریبی و دگرفریبی بسیار تکرار می‌شود که همانا ترامپ بود برهم زننده برجام، وگرنه کارها داشت در ریل استراتژی نرمالیزاسیون پیش می‌رفت .البته این تزی بی پایه است

اینکه شلتاق‌بازی‌های رئیس جمهور سابق آمریکا ضربه بزرگی بر این توافق لرزان وارد آورد، نه جای تردید دارد، نه شایسته به فراموش سپردن است و نه که مطلقاً جایز. اما این قرارداد از همان آغاز سست و ناقص بود، چون رهبری جمهوری اسلامی منطق ضرور برجام دو و سه متعاقب برجام اول را برنتافت. او در نطقی تند و سپاه پاسداران تحت فرمانش در عملیات بسیار تحریک کننده، موشکی را با نوشته عبری “مرگ بر اسرائیل” بر روی آن هوا کردند تا نخستین فاتحه بر این برجام را بخوانند و بعد هم که ترامپ آمد آن دهن کجی را قلدرانه پاسخ داد و تکمیل کرد. آمریکای اوباما به امید تداوم برجام و زایش برجام‌های دیگر بود که پای آن قرارداد رفت و بنابراین نباید هم جای شگفتی داشته باشد اگر اکنون حتی بایدن این اندازه مشتاق احیای برجام، بر درس گیری‌های لازم از تجربه برجام ناقص در گذشته مصر بماند و همچنین ملاحظات متحدین منطقه‌ای خود را وارد در نوع توافق کرده و عملاً آنها را رعایت کند.

روسیه و چین اما دو عضو دیگری از برنامه برجام بودند و هستند که در دوحه حضور نداشتند، حال آنکه برجام بدون موافقت آنها نه پا می‌گیرد و نه مسلماً به فرجام می‌رسد. شک نباید کرد که روسیه درگیر جنگ با اوکراین و خشمگین نسبت به غرب، به طریق اولی نسبت به سرنوشت برجام بسیار حساس است. برای مسکو از نظر سیاسی اهمیت دارد که در مختصات کنونی، یا مذاکرات برجام اصلاً به نتیجه نرسیده و با افتادن به تعویق، سرنوشتش باچگونگی نتیجه تجاوز نظامی آن به اوکراین گره بخورد و یا که اگر هم به نتیجه رسید سهم و جایگاه روسیه چنان جایی را احراز کند که پوتین می‌خواهد. بنابراین، باقری کنی به مسکو رفت تا هر انچه را که در دوحه گذشته بود بدواً با شریک استراتژیک رژیم متبوع خود در میان نهد و با جویا شدن نظر آن، برخوردهای جمهوری اسلامی با غربی‌ها و عرب‌های درگیر با خود، مطابق تمایلات روسیه و در جهت مطلوب آن سمت و سو بگیرد و عمل شود. عمل نیز، چه در راستای گشایش برجام و چه همچنان تداوم بن بست!

چنین است رمز و راز سفر مستقیم و بلافاصله نماینده رهبر جمهوری اسلامی برای دیدار با نمایندگان رژیم پوتین و همین هم است مدلول گروگانگیری برجام توسط روسیه. وابستگی جمهوری اسلامی به منافع و مصالح روسیه، نه متاثر از مثلاً وجود ناوگان تهدیدکنان آن در آب‌های خزر بلکه در اصل ناشی از آن خواب و خیال راهبردی است که خود این نظام برای کشور ما دیده است! ایران، اسیر جمهوری اسلامی است هم در درون مرز و هم در مناسبات جهانی و زیر سیطره عمل به راهبردی که، نه تنها کمترین پیوندی با منافع ملی مردم ایران ندارد بلکه علیه کشور ما هم در دراز مدت و هم در کوتاه مدت است.

در دراز مدت به این دلیل که کشور ما نیازمند مناسبات با همه جهان در جهانی است چند قطبی گره خورده با انواع نیمه قطب‌های منطقه‌ای تا بتواند بر متن صلح و وضعیتی رها و دور از تنش زایی‌ها و تشنج آفرینی‌های مکرر، برای مردم کشور رفاه و پیشرفت حاصل آید و بر بستر آن نیز عدالت اجتماعی بتواند دامنه بگیرد. دکترین جمهوری اسلامی اما مبتنی بر آنتاگونیسم دشمن محوری و بهره برداری از تعارضات در جهان است و این برای کشوری مانند ایران با حد امکانات واقعی آن، یعنی بازیچه جبهه‌ای از قدرت‌های جهانی شدن در بازی مچ خواباندنی که میان قدرت‌ها جریان دارد. بدل شدن برجام به وسیله‌ای در خدمت سیاست‌های روسیه را باید نتیجه منطقی راهبردی دانست که خود جمهوری اسلامی در پیش گرفته است. پس بجای دشنام دادن‌های صبح تا شب به تزار تازه روسیه و نفرین آن – که مانند هر قدرت و حکومت دیگری در پی برنامه‌های ژئوپلتیک و منافع اقتصادی خودش است – باید به سراغ آن درون خانه‌‌ای رفت که دارد خانه را آتش می‌زند.

از نظر راهکاری و کوتاه مدت هم کافی است در نظر بگیریم که برای کشوری مانند ما که اقتصاد تک محصولی دارد و هنوز هم عمدتاً وابسته به فروش نفت و گاز و محصولات پتروشیمی است، هماهنگ شدن‌های جمهوری اسلامی با میل و هوس مسکو در مختصات کنونی که بازار چرب غربی شدیداً تشنه خرید نفت از منابع غیر روسی است، چیزی نیست جز واگذاری بازار به سود روسیه! رقیب ایران در این عرصه را فقط نباید عربستان سعودی و چند کشور شیخ نشین خلیج فارس دید، روسیه خود یک رقیب اصلی و قدر برای ایران بشمار می‌رود و در سوداگری تجاری‌اش هم هیچگونه رحم و مروتی سرش نمی‌شود چون بازار با مروت کاری ندارد. رژیم پوتین بارها نشان داده است که هرجا لازم ببیند، بی هیچ درنگی جمهوری اسلامی را چه در سیاست و چه در اقتصاد به اصطلاح بور خواهد کرد همان گونه که تاکنون کرده است و می‌کند.

پس این فقط خود به فرجام رسیدن برجام نیست که اکنون بیش از پیش و به گونه مضاعف با تمایلات سیاسی روسیه گره خورده است، بلکه فرصت سود بردن واقعی در همین حالا از راه به بار نشستن محتمل آن است که دارد قربانی رعایت حال روسیه درگیر جنگ با غرب می‌شود. بدین ترتیب است که جمهوری اسلامی با همه فریادهای از بام تا شام خود برای “عزت و استقلال”، ایران را چه از نظر راهبردی و چه در وجه راهکاری، چه آنی و چه آتی، زیر گیوتین و گرو تامین منافع قطبی از جهان برده است و می‌برد. این نوع استقلال، ضربه سیاسی و اقتصادی به ایران و هستی سوز است.

لزوم احیای برجام از نگاه منافع مردم ایران

برجام ذیل استراتژی‌های جمهوری اسلامی در هر مسیر هم که سیر کند، نمی‌تواند جنبه رهگشایی استراتژیک برای ایران داشته باشد. اصل مسئله، حکومتی است همه مسئله‌ساز که چون بختک به جان مردم ایران افتاده و با مستولی شدن بر کشور، هستی آن را بر باد داده و می‌دهد. با این همه اما، نفس پاگرفتن برجام از آنجا که می‌تواند موجب کاهش فشار تحریم‌ها بر کشور گردد، امکانی است مثبت که باید در آرزویش بود و برای از سرگیری‌اش هم کوششی پیگیرانه داشت. سخن از فشار تحریم‌هایی است که بسی بیشتر از تولید تنگناهایی بر رژیم حاکم، بر مردم و به ویژه تهیدستان وارد می‌شود و کمر آنان را شکسته و هر روز هم بیشتر می‌شکند.

هم از اینرو، ستم بزرگی است بر مردم محنت کشیده ما از سوی آن سیاسی کارانی که به نام مردم و برای رهایی مردم از دست این نظام نابکار، مشوق تحریم‌ها هستند و مصرانه در جهت مخالفت با احیای برجام می‌کوشند. تعمیم مبارزه علیه جمهوری اسلامی به مخالفت با برجام، نه خدمت به مبارزه مردم با این نظام که همکاری عملی با کاسبان تحریم در درونمرز و بهره برداران سیاست تحریم به سود منافع غیر ایرانی در برونمرز است. در مقابل اینان، آنانی قرار دارند که برجام را در شکل گمراه کننده مسئله محوری کشور جا می‌زنند؛ آنانی که زمانی فقط بر عامل ترامپ در قدرت کوبیدند و اکنون هم صرفاً بر میراث ترامپ می‌کوبند. اینان، خاک بر چشم مردم می‌پاشند تا افکار عمومی از دوسویه دیدن این معضل منحرف شود. اینان با دادن ادرس غلط، آگاهانه یا ناآگاهانه روند آگاهی سیاسی در کشور را دچار کوررنگی می‌کنند. اما بلوغ سیاسی در کشور خوشبختانه نشان می‌دهد که نه دسته اول و نه دسته دوم نتوانسته‌اند در تشخیص شعورمند بیشترین شهروندان کشور تاثیر سوء بگذارند. مردم، در حالی خواهان برقراری برجام اند که مبارزه آنها علیه جمهوری اسلامی روز به روز دامنه بیشتری می‌گیرد.

برجام باید احیاء شود اما آنچه که اساساً لازم است تغییر یابد، همانا استراتژی‌های درون کشوری و برون کشوری جمهوری اسلامی است و از جمله در پیش گرفتن این رویکرد که این کشور آفتاب و باد و فعلاً هم دارای منابع عظیم نفت اصلا چه نیازی هم به برنامه هسته‌ای دارد؟ آنهم برنامه‌ای با نیات تماماً سئوال برانگیز که از نظر جهانیان و حتی متحدین روسی و چینی حکومت هم با بدگمانی مواجه است. آیا جمهوری اسلامی استعداد گسست از راهبردهای تاکنونی معرف خود را دارد؟ نحوه پاسخ به آن، خود روشنگر نوع مواجهه با بسیاری از معضلات و مسئله‌های کشور هم است. پاسخ درخور به این سئوال گرهی، لزوم مبارزه‌ای دامنگستر، کلان و پایدار برای گذر کشور از این نظام است و در همانحال مبارزه جاری برای تحمیل احیای برجام به رژیم. برداشته شدن تحریم‌ها بر اثر عقب نشینی جمهوری اسلامی، در خدمت این رویکرد کلان قرار می‌گیرد. ما احیای برجام چه در وین و چه در دوحه را به استقبال می‌رویم ولی برآنیم که حل اصل مسئله ایران را در تهران و در امر رهایی کشور از قید جمهوری اسلامی باید پی گرفت.

بهزاد کریمی ١٤ تیرماه برابر با ٥ ژوئیه ٢٠٢٢

(به‌پیش)

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد