آسمان را
از نگاه خسته اش
دزدیده بودند
در سرانگشتانش اما،
خون می دوید(۱).
کوتاه برای لاهوتی،
در دورههای گذشته، در دورهای که مبارزه اجتماعی در کشور ما با ضربانِ قلب جنبش چپ طنین انداز بود و تودهها را به حرکت در میآورد، شعر (چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است) از ابوالقاسم لاهوتی، همواره بر زبانِ جانهایِ شیفته جاری بود و ترنم لبها بود و نجوای شبانهها و شمعی شد در ظلماتِ بیداد و کور سوی امید، در سیاهچالهها که سر سیاوشان بر طشت خون میآوردند، و بر گورستانهای نو می افزودند. این شعر طغیانگر و شورانگیز نُقل مجلس و محفلِ شوریدهگان بود که در کار و پیکار همچون سرود رهایی زحمتکشان باصدایِ رسا خوانده میشد، و پژواکش بر تاریک روشنایِ زندگی شنیده مینشست.
شاعر مُرد، اما شعر او ماند و در ازمنه و درازنای این دیار چون شبحی سرگردان در وجدانهایِ بیدار، از سیر و سلوک باز نماند و همچون سجایای مقدسِ سحرگاهان در رودخانهای زلال تن میشوید و از نو به پاکی میرسد و در دستانش با زمردهای فیروز فام، جاودانگی می آفریند.
شعر لاهوتی، ضرباهنگ عینی و ملموس شرایط نابرابر و فاصله دهشتبار طبقاتیست که در یکسو صف طویل کارگران و زحمتکشان قرار دارد که بدیهی ترین حقوق شان را سلب کردند و در سویِ دیگر، طبقات متمول و اشراف و صاحبان سرمایه قرار دارد که دسترنجِ مزد بگیران و کارگران را از طریق بهرهکشی مستمر بر انباشت سرمایه شان افزوده و به یغما می برند. (حرف من اینکه: چرا کوشش و زحمت از ماست...حاصلش از دگران... ؟) در اینجا تضادی آشتی ناپذیر وجود دارد و حکایت از نبردی نابرابر در میان دو قطب از اجتماع را در پیش رو مینهد. و این ما هستیم که باید جایگاه خود را با مبانی نو و واقعگرا مشخص کنیم، راه دیگری وجود ندارد، و هر راه دیگری، سر از مصالحه و سازش با عمله و اکره سرمایه داری درمی آورد.
راز ماندگاری شعر در آن است که پاشنه آشیل جنبش کارگری در مبارزه طبقاتی است، و رمز پیروزی آن، در گروِ (چاره رنجبران وحدت و تشکیلات ست)، و باز با این پرسش روبرو میشویم، آیا راه دیگری وجود دارد..؟ راه دیگری برای طبقه کارگر وجود دارد... ماشین غول آسا و تا بُن دندان مسلح سرمایه داری را متوقف و متلاشی سازد..؟ و دنیای نوین و فارغ از ستم و بهره کشی را با تکیه بر اراده زحمتکشان و خرد جمعی پیشروان آگاه پدید آورد...؟
آنگاه که مانیفست توسط مارکس و همرزمش انگلس تدوین شد، آنان تجربیات خود را با نگاهی ژرف و داهیانه بکار گرفتند و بر این واقعیت اشراف داشتند. تنها بدیل سرمایه داری سوسیالیسم است و برای گذار از بربریت مدرن، با تمام جذابیتهای ظاهریش، زحمتکشان جهان تنها یک راه در مقابل خود بیش دارند و آن -کارگران جهان متحد شوید- بعد از گذشت ۱۶۰ سال هنوز این شعار اصالت و حقانیت خود را در جهان سودا زده و سود ورزانه سرمایه داری حفظ کرده است. ( بهر آزاد شدن، در همه روی زمین...از چنین ظلم و شقا...چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است.)
بی گمان نسلهای گذشته با این شعر زیستند و با ترنم آن حماسهها آفریدند و یا شاهد مبارزه جانفرسای پیروان راستین کارگران بودند. شعر لاهوتی در خاطرهها ماناست و در برگ - برگ صفحات تاریخ خونبار جنبش طبقه کارگر و حزب آن و دیگر رهروان وفادارِ جنبش کارگری همواره نیز خواهد ماند.
رحمان - ا
۱۲/ 03/ ۱۴۰۱
۱- با کمی تغییر از کوش آبادی
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد