logo





نا گفته های فردا

دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۳ مه ۲۰۲۲

رسول کمال

new/rasoul-kamal1.jpg
می بینم
هنوز کنارِ پنجره
سیگار به لب
نشسته ای
هنوز
سوگوارِ واژه ها
جرعه جرعه
چه حسرت ها را
به انتظار
می بینم
دریایِ دلت چه خاموش
و
پگاه وُ نگاهِ آسمانت
در انتظارِ
یک جهانِ آبی رنگ
و
شوقِ خنده های کودکان
زیر بازارچه ی عصر
و
حجره های مِهر
که
تخمِ آفتاب گردان را
در جیبشان به ریالی
ارمغان می کرد
می بینم
کنارِ پنجره
عصا به دست
آبروی دیروز را
در اسارت امروزِ شلاق
ضجه می زنی
چه بگویم
چگونه
از این همه ناگفته ها
برای فردا
برای انتظارت
کنار آن پنجره
که
غبار حسرت را
پنهان
زیرِ چادرِ اشک
و
سینه ای
که
تپشِ قلبش
گل بوته هایِ ارغوان را
از هراسِ تبرها
پنهان می کرد
قصه بگویم
آه
هنوز دیروز تو را
با خود
کنار پنجره
با عصا وُ سیگارم
خواب می بینم.


20/05/2022
رسول کمال

این شعر را با صدای شاعر از این‌جا بشنوید


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد