logo





کاکایی‌ها در ساحل انزلی از پرواز بازمی‌مانند

دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ - ۲۸ مارس ۲۰۲۲

س. حمیدی

گفته شد که کاکایی‌ها در ساحل انزلی جان می‌بازند و ادامه‌ی چنین مرگی را هم مدیران بی‌کفایت و تحمیلی منطقه تضمین نموده‌اند. پرندگان نیزارهای مرداب هم دارند آخرین چرخه از زندگانی آسیب‌زای خود را به سر می‌آورند. چون سوداگران ریز و درشت سپاهی حکومت چنین می‌پسندند. آنان پولسازی خود را با مرگ کلنی‌هایی از کاکایی‌ها، ماهیان و پرندگان مهاجر پیوند زده‌اند که سرآخر چیزی جز تباهی برای شهروندان منطقه ارمغان نمی‌آورد. اما تنها با سقوط یا برکناری مافیای جمهوری اسلامی است که می‌توان بر چنین چرخه‌ی آسیب‌زایی در منطقه فایق آمد.
قریب چهل کیلومتر از آب‌های ساحلی، شهر بندر انزلی را با آب‌های دریای خزر پیوند می‌دهد. ساحلی ارزشمند که می‌تواند ضمن مدیریت سالم و سازنده به گردشگاهی عمومی برای همه‌ی گردشگران مبدل گردد. اما سوداگری‌های لگام گسیخته‌ی عوامل سپاه، چنین محیطی از طبیعت را به مرکزی برای نمایش تخریب زیست محیطی جمهوری اسلامی مبدل کرده‌است.

سی سال پیش از این، آب خزر بالا آمد و تأسیسات همه‌ی پلاژهای ساحلی را به نابودی کشانید. از آن پس پلاژسازی را در ساحل دریا ممنوع اعلام کردند. حقه‌ای که توانست از تفریح و شنای آزادانه‌ی گردشگران در ساحل دریا نیز جلوگیری به عمل آورد. اما زمین‌های تخلیه شده‌ی ساحل، از آن پس به مجموعه‌ای از نهادهای حکومتی اختصاص یافت. چنان‌که این نهادهای خودمانی خیلی زود زمین‌های ساحلی را به تصرف خود درآوردند و هتل‌سازی را در فضای آن رونق بخشیدند. اینک برای تصرف بی‌رویه‌ی زمین‌های ساحلی، همه‌ی نهادهای وابسته‌ی حکومت به معارضانی سرسخت برای هم شمرده می‌شوند. ناگفته نماند که سپاه، بسیج، نیروی انتظامی، بنیاد مستضعفان، بانک‌ها و وزارتخانه‌ها در این معارضه‌ی خودمانی بیشترین نقش را به پیش می‌برند. اما همه‌ی آن‌ها سندهای ثبتی کافی و وافی برای طرح ادعای خود در این نوع از مالکیت‌های ساختگی به دست دارند. چون در این سندسازی‌ها همواره مافیای اداره‌های دولتی ذیربط، تسهیل‌گری لازم را به عمل آورده‌اند.

این نهادها نه تنها محل گردش مردم و زیست طبیعی پرندگان را غصب کرده‌اند بلکه فاضلاب‌های خود را نیز راهی دریا می‌کنند. پیداست که بسیاری از گردشگران از چند و چون این ماجرای ناصواب خبر ندارند. چون میپ‌ندارند که جریان فاضلاب‌ها امری طبیعی است. انگار آن‌ها همگی جوییارهایی هستند که پس از طی مسیر خود به آب دریا راه می‌یابند. حتا کم نیستند مسافران و کودکانی که نادانسته در همین فضای آلوده‌ی فاضلاب‌ها به شنا کردن اشتغال دارند. جدای از این، بسیاری از مسافران نیز بدون اطلاع از کم و کیف ماجرا به شست و شوی ظرف غذای خود در همین فاضلاب دل می‌سپارند.

گفتنی است که در ساحل شرقی و غربی شهر بندر انزلی حدود صد و بیست نقطه را می‌توان یافت که در آن‌ها پسمانده‌ای شهری راهی آبهای دریا و مرداب می‌شود. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که ساخت سیستم فاضلاب شهری بندر انزلی را سی سال پیش از این به پایان رسانده‌اند. پروژه‌ای که بانک جهانی تسهیلات مالی کافی برای راه‌اندازی آن فراهم دید. اما پس از راه‌اندازی این سیستم فاضلاب جدید، هرگز لوله‌کشی فاضلاب گذشته را کور نکردند. بلکه طی سال‌های سال هم‌چنان بر شمار آن افزودند. با این حساب ساحل دریای انزلی و مرداب آن را به محلی عمومی برای تخلیه‌ی پسماندها و فاضلاب‌های شهری مبدل کرده‌اند. انگار شهرداری، فرمانداری و "اداره‌ی حفاظت از محیط زیست" هم به سهم خود، سوداگران دولتی چنین برنامه‌ی مخربی را یاری می‌رسانند. در همین محیط متعفن و آلوده از جریان آب‌های هرز است که پرندگان و ماهیان تخم می‌گذارند و کلنی‌های پرشمار آن‌ها به زیست در فضای آلوده‌ی خود ادامه می‌دهند. ناگفته نماند که بخش بزرگی از غذای سالانه‌ی شهروندان بندر انزلی نیز از گوشت پرندگان و ماهیان تالاب و دریا تأمین می‌شود. ولی مدیران بی‌کفایت منطقه نه تنها محیط زیست را تخریب و آلوده می‌کنند بلکه تأمین غذای روزانه‌ی شهروندان منطقه را هم به مصرف بیماریزای همین گوشت‌های آلوده پیوند می‌زنند.

گفتنی است که آلودگی آب‌های ساحلی بندر انزلی تنها به تخلیه‌ی فاضلاب‌های شهری محدود باقی نمی‌ماند. چون نمونه‌های فراوانی از ضایعات نفتی نیز سرتاسر ساحل این شهرستان را پوشش می‌دهد. چنین ضایعاتی از مواد نفتی ضمن برداشت‌های بی‌رویه و ناصواب نفت و گاز کشورهای همسایه‌ی دریا، راهی آب‌های جنوبی خزر می‌گردد. اینک لکه‌های سیاه ضایعات این آلودگی در هر جایی از ساحل که بگویی خودنمایی می‌کند. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که دولت جمهوری اسلامی هم‌چون گذشته از بهره‌برداری منابع گاز و نفت خود در دریای خزر جا مانده‌است. با این همه، جمهوری اسلامی ایران از آلودگی نفتی همه‌ی کشورها در این دریا سهم می‌برد. اما مدیران زیست محیطی جمهوری اسلامی بنا به لاقیدی و ولنگاری خود نسبت به سالم‌سازی محیط زیست انسان‌ها، پذیرفته‌اند که به پدیده‌های آسیب‌زایی از این دست همیشه بی‌تفاوت باقی بمانند. به طبع آلودگی‌هایی از این نوع را نیز باید به آلودگی‌های محیطی پسماندهای شهری افزود.

پدیده‌ای که به مرگ تدریجی کاکایی‌ها و دیگر پرندگان آبی می‌انجامد. ولی کاکایی‌ها می‌میرند و جان می‌بازند تا در فضای چنین مرگی سوداگری مافیای دولتی جمهوری اسلامی تضمین شود. چون مافیای دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی ضمن دست بردن به طبیعت بکر، تمامی زمین‌های ساحلی شهر را هم به تصرف خود درآورده‌است و آن‌وقت چیزی جز مرگ و نیستی برای آبزیان و پرندگان بر جای نمی‌گذارند.

همین گروه‌های مافیایی بر مرداب انزلی نیز چنگ انداخته‌اند. چون مرداب را نیز ضمن جاده‌کشی و اتوبان‌سازی غیر کارشناسی خود خشکانده‌اند و آن‌وقت زمین‌های آن را نیز با جعل و سندسازی به فروش می‌رسانند. در عین حال، عوامیگری و عوام فریبی پشتوانه‌ای برای همین مافیای بسته و وابسته به حکومت قرار می‌گیرد تا خیلی راحت به تخریب مداوم محیط زیست آدم‌ها، پرندگان و آب‌زیان وجاهت ببخشند.

هرچند تالاب انزلی را همواره به محیطی امن برای تخم‌گذاری و زیست طبیعی پرندگان و ماهیان شناخته‌اند، اما اکنون دولت و نورچشمی‌های وابسته به دولت در تخریب چنین محیطی با هم مسابقه می‌گذارند. آسیبی که متأسفانه در آینده هرگز قابل جبران نخواهد بود.
اقتصاد بسته و منفعل دولتی نیز به بروز و ظهور چنین پدیده‌های آسیب‌زایی یاری می‌رسانند. چنان‌که با پاگرفتن موضوع تحریم و خودتحریمی حکومت، دیگر رفت و آمد کشتی‌های باری در اسکله‌ی انزلی به یک افسانه شباهت دارد. چنان‌که ده‌ها جرثقیل عظیم و بزرگ هم‌چنان بدون حرکت در اسکله‌های شهر باقی مانده‌اند. چراکه تحریم و خودتحریمی حکومت بارگیری و تخلیه‌ی بار را به تعطیلی همیشگی کشانده‌است. آن‌وقت هزاران نفر از کارگران و پیمانکاران نیز بیکار شدند که هرگز فریادشان به گوش‌های ناشنوای مدیران تحمیلی حکومت کارگر نیفتاد. در چنین فضایی از تحریم یا خودتحریمی بود که صف‌های طویل کامیون‌ها نیز از بارگیری یا تخلیه‌ی بار خود بازماندند. جدای از این، اسکله‌ی نیمه کاره‌ی منطقه‌ی آزاد بندر انزلی نیز به امان خود رها گردید. حتا طرح‌های نیمه‌کاره‌ی اسکله‌سازی، ساخت موج‌شکن و مخازن ذخیره‌ی سوخت هم همگی بلاتکلیف رها شدند. سوای از این، کشتی بزرگ تفریحی میرزا کوچک خان را نیز از ادامه‌ی فعالیت بازداشتنند.

از سویی هم، ناکارآمدی و اولیگارشی درون حکومت نیز زمینه‌های کافی برای دعواهای مداوم و همیشگی مدیران منطقه‌ی آزاد با استانداری و دیگر نهادهای دولتی فراهم دیده‌است. سپاه، نیروی دریایی، شیلات، منطقه‌ی آزاد، سازمان بنادر و کشتیرانی و بنیاد مستضفعان هریک در فضای دریا و خشکی به چپاول و سهم‌خواهی خود اشتغال دارند. حتا در جنگ و گریز مداوم خود با هم چیزی کم نمی‌گذارند. انگار حکومت‌هایی ملوک‌الطوایفی از درون حکومتی واحد و مرکزی سر برآورده‌اند. اما نتیجه‌ی طبیعی چنین دعواهایی فقط تخریب فضای عمومی زیست شهری است که همگی بدون استثنا در اجرای بدون چون و چرای آن با هم مسابقه میگ‌ذارند.

تا آن‌جا که به موج‌شکن‌های ساخته شده‌ی هم‌دیگر اجازه‌ی بهره‌بردای نمی‌د‌هند. کشتی‌های خریداری شده هم اجازه‌ی کار و فعالیت نمی‌یابند. چون هرنهادی اقتدار ایذایی خود را برای نهادهای رقیب به پیش می‌برد تا با همین حقه ضمن دستا‌ندازی به حریم همدیگر دامنه‌ی نفوذشان را نیز گسترش بدهند. اما دست‌اندازی‌هایی از این نوع فقط ضمن تخریب محیط زیست طبیعی انسان‌ها عملیاتی می‌شود. پیداست آن‌چه که ضمن تخریب نامردمی خود بر سینه‌ی طبیعت بر جای می‌گذارند هرگز قابل ترمیم نخواهد بود.

گفته شد که کاکایی‌ها در ساحل انزلی جان می‌بازند و ادامه‌ی چنین مرگی را هم مدیران بی‌کفایت و تحمیلی منطقه تضمین نموده‌اند. پرندگان نیزارهای مرداب هم دارند آخرین چرخه از زندگانی آسیب‌زای خود را به سر می‌آورند. چون سوداگران ریز و درشت سپاهی حکومت چنین می‌پسندند. آنان پولسازی خود را با مرگ کلنی‌هایی از کاکایی‌ها، ماهیان و پرندگان مهاجر پیوند زده‌اند که سرآخر چیزی جز تباهی برای شهروندان منطقه ارمغان نمی‌آورد. اما تنها با سقوط یا برکناری مافیای جمهوری اسلامی است که می‌توان بر چنین چرخه‌ی آسیب‌زایی در منطقه فایق آمد.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد