خطاب به ملا رئیسی جنایت پیشه
هان!
اینک دوباره بهار وُ
رقصِ سُنبل وُ یاس
در عربده ی بی رمقِ سردِ باد
اینک
دوباره بهار وُ
هلهله ی پرندگان
بر بامِ سبزِ شکوفه
و
باز
آن روایتِ دیرین
که
جدالِ دیر سالش
همه
آرمانِ عشقی
که دشمن است
جامه ی سیاهِ مرگ وُ سکوت را
و
خنده رقصِ من
همان
قطره زهری در جامِ تو
که
باور نکردی بشارت آفتاب را
چه از یاد برده اید
ای وای
چه از یاد برده اید
ما وارثان جمشید را
لولی وشان عشق
و
نوباوه گانِ فسانه ی
بهرام وُ گُل اندام را
کز
واژه ها بر کشیدیم
بر تارُک تاریخ
هم آئینه ی مهر وُ هم آتشکده ی عشق را
اینک
دوباره بهار وُ
شکوهِ حقیقتِ هستی
و
توفانی در راه
که
می روبد وُ می برد
شما را با خویش
21/03/2022
رسول کمال
این شعر را با صدای شاعر از اینجا بشنوید