دریا
از سمت واژه های تو می خواند
هنگامی که درخت
در خواب های تو آشفته می شود
به قلب آستانه می رسی
از حا فظه ای کوچک و
کوچک تر
مثل کودکی که از گریه ها ی تو
لبریز می شود
پاییز
همه رویا های من و
شبیه گندمزاری که
ازعا شقانه های تو بر می گردد
نگاه کن
چه شهریور سبزی
در خون من ایستاده است
وطن و / وطن عشق
کوچه های دلت را / دوباره برپاکن
!ما / شب تهرانم
محمود معتقد ی
شهریور ۸۸
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد