حیوان ترسناک چیست؟
نمی دانم کدام حیوان برای شما ترسناک است.
"ترسناک" برای هر فردی متفاوت است. اگر یک موش در آشپزخانه زیر صندلی مادرتان پیدا شود جیغش به هوا خواهد رفت، با ریختن نمک روی یک حلزون در باغچه، پک و پوزش تغیر میکند و ترسناک می شود، برای بعضی ها سگ همسایه، عنکبوت و یا زنبور ترسناک هستند. در تمامی نقاط کره زمین هستند جانورانی که می توانند وحشت آفرین باشند. البته "ماهی طلایی" یک استثناء است.
"ترس" حالتی است که رعشه به جسم انسان وارد میکند.
خودم را در نظر بگیرم که از "مار" وحشت داشتم.
یکبار، بطور جدی روی این موضوع فکر کردم. اینکه واقعا چه حیوانی ترسناک است؟ در یک لحظه "آفتاب پرست" به ذهنم آمد.
درست خواندید"آفتاب پرست.
همان حیوانی که : بدنی پهن، چشمانی بیرون امده از حدقه، و برای شکار حشرات، زبان چسبنده بزرگی دارد. او می تواند به سرعت رنگ عوض کند و واقعیت را پنهان نماید.
زمانی که از مار می ترسیدم مربوطه به دوران کودکی بود. از زمانی که به سن بلوغ رسیدم از آفتاب پرست می ترسم. نه اینکه واقعا از خود آفتاب پرست بترسم، بلکه از انسان هایی وحشت دارم که دارای خصوصیات این حیوان هستند و قادرند تا هر لحظه به رنگی در بیایند.
خصلت آفتاب پرستی "حداقلش" در هر انسانی وجود دارد و قابل تحمل است، اما در بعضی ها به قدری زیاد است، و به اندازه ای مشهود است که روی زندگی دیگران اثرات بسیار منفی می گذارد. از آن جمله هستند "الله باوران" و متعصب های دینی و ایدیولوژیک. برای دیدن این افراد نیازی به صرف وقت و جستجوی ممتد نیست. شما می توانید آنها را در تمامی نقاط جهان: در همسایگی خود، در وسایط نقلیه عمومی، بیمارستان ها و حتی در راس حکومت ها ببینید.
یک نمونه از آنها، آفتاب پرستان حاکم بر ایران هستند. آنها توانستند با شعار "نه شرقی و نه غربی" مردم را فریب داده و اکنون مملکت را به آسانی در اختیار شرقی ها قرار دهند. گفتند که آخوند ها به حوزه باز خواهند گشت، نه تنها باز نگشتند بلکه عقاید عصر حجری خودشان را به مانند اختاپوس روی مردم ایران پهن کردند. همچنان سعی در جا انداختن خرافات و توهمات دینی در مغز ملت نمودند تا بتوانند این مملکت را بطور خزنده به زمان برده داری برگردانند. این نوع موجودات متعلق به قرن بیست و یکم و زمان پیشرفت علم و تکنولوژی نیستند.
در قاره آسیا و بخصوص خاور میانه "الله و اکبر" گویان بمب به سر و روی یکدیگر می ریزند و از پرتاب موشک به سرزمین دیگران افتخاار می نمایند. از کشتن زن ها ، مردها و حتی کودکان ابایی ندارند. به زنان تجاوز میکنند و بر اساس شرع مقدسشان آنها را از حقوق برابر محروم می نمایند. دست قطع میکنند و بدار می کشند تا خودشان را به بهشت موعود رهنمون نمایند.
اکنون دارای حق شهروندی در یکی از کشورهای اروپای غربی هستم. قبل از"انقلاب ایران" بارها به این کشورها مسافرت نمودم. پس از "آن حادثه" به امید کسب آزادی به این سرزمین مهاجرت نمودم. آزادی را به دست اوردم ولی ترس از آفتاب پرستان و دین باوران اسلامی همچنان وجود دارد. یکبار در اخبار می بینم که در فرانسه عربده کشان و "الله و اکبر" گویان به انتشارات حمله میکنند و تعدادی را میکشند. بار دیگر در آلمان و سپس آمریکا به همین شیوه گردن می زنند. برای رسیدن به اهدافشان از خزیدن به داخل رختخواب دیگران هم ابایی ندارند. و این روش همچنان در نقاط دیگر جهان ادامه دارد.
به علت وجود جنگ ها و اختلافات فرقه ای، تعداد پناهنده در کشورهای اروپایی افزون گردیده. عمدتا از کشورهای مسلمان نشین از جمله ایران به این سرزمین ها سرازیر گردیده اند. در میان ایرانی های مهاجر کمتر مسلمان متعصب دیده می شود، اما از کشورهایی مثل ترکیه و مراکش و... بیشتر هستند. برای امثال اینجانب تماس با این افراد خالی از خطر نیست، زیرا اولین جمله ای که از انها می شنوم این است که آیا "مسلم" هستم؟ به تجربه و از قبل می دانم که با گفتن جواب منفی چه سرنوشت شومی در انتظارم خواهد بود.
دوستی دارم که در زمان جداشدن از یکدیگر به مزاح می گوید: امیدوارم از گزند "الله" و "مسلمان های متعصب" در امان باشی.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
