شما
در آستانه ی فرورفتن
و
من
در اوجِ زایش
از بودن
به شدن
آنگونه که شکسپیر گفت؛
به
یقین نخوانده اید تاریخ را
چرا که
منبرهایتان همه از حدیث
گوئی
که
خود هم چون اجدادتان
به علمِ غیب
خواندن و نوشتن را
و
آنچه هست
در جهانِ هستی
تنها در سه کلام می دانید
کُشتن
غارت
و تجاوز
و این همه را
وحیِ مُنزل
از سیه روی خدایِ خویش
نه
کرامتِ انسانی
که
مائده ای الهی می دانید
شما
امروز در آستانه ی فرورفتن
و
من
در اوجِ شکفتن
دیگر
نه شما را سرائی
و
نه حتی کلبه ای
شما را تنها
دادگاهی
که
قضات به اندوهی
نشانتان دهند
همه گورها
همه بی نشان نام ها
و
سکوتی که
بلندتر از هر فریادی شد
در اسارتِ
زنجیرِ شما
06/02/2022
رسول کمال
این شعر را با صدای شاعر از همین جا بشنیود