logo





سودجویی از واتس‌آپ برای کارزاری مشترک و پردامنه

شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۲ ژانويه ۲۰۲۲

س. حمیدی

طبق آمارهایی که مدیران دولتی ارایه می‌دهند، شمار کاربران ایرانی داخل کشور از شمار بیست و دو میلیون نفر هم فراتر می‌رود. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که نود در صد از این جمعیت بیست و دو میلیون نفری، در واتس‌آپ حضوری فعال دارند. با این دیدگاه شکی باقی نم‌یماند که واتس‌آپ به یکی از پر طرفدارترین شبکه‌ها در ایران بدل شده است. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که در شبکه‌ی داخلی سروش، فقط سه درصد از کاربران ایرانی گرد آمده‌اند. حتا اینستاگرام و تلگرام در ردیف‌های دوم و سوم این ماجرا می‌ایستند و به ترتیب شصت و شش و سی و هشت در صد از کاربران ایرانی به حضور در آن‌ها اشتیاق نشان می‌دهند. اینک استفاده از توان فرهنگی و تبلیغی واتس‌آپ بر کسی پوشیده نیست. کاربران ایرانی نیز در کارزاری تنگاتنگ با جمهوری اسلامی همین توانمندی واتس‌آپ ارج می‌گذارند. باور کنید که اینک جمهوری اسلامی در این عرصه‌ی تبلیغی نیز همانند هر عرصه تبلیغی دیگری کم آورده‌است.
هیچ زمانی مخالفت‌های مردم عادی کوچه و بازار با آن‌چه که بین رهبر خودخوانده‌ی جمهوری اسلامی و رهبران بالادستی چین و روسیه می‌گذرد، تا این حد بالا نگرفته است. مسافرت وزیر امور خارجه ایران به چین و دیدار حقیرانه و توهین‌آمیز ابراهیم رئیسی از روسیه، بهانه‌ی کافی برای چنین ابراز مخالفتی فراهم دید. مردم همگی ضمن مخالفت علنی خود در سویه‌ای از این ماجرا ایستاده‌اند، اما رهبر نظام بینظم جمهوری اسلامی و مجموعه‌ی کارگزاران او سویه‌ی دیگر این صف‌بندی سیاسی را پر می‌کنند. دو دنیای متفاوت و متمایز که هرگز به جهان هم راه نمی‌یابند. شبکه‌های اجتماعی نیز از سویی گستره‌ای مناسب برای ابراز مخالفت‌های شهروندان ایرانی فراهم دیده‌است. چون کاربران ایرانی آن ضمن اتحاد عمل با هم، همگی به نکوهش هنجارهای نامردمی حکومت روی آورده‌اند. مردم ایران به خوبی می‌فهمند که پیوستن به بلوکِ شبهِ ناسیونالیستی و شاید نامتجانس چین و روسیه، پهنه‌ای از سیاست خفقان عمومی را در سطح کشور به پیش خواهد برد. سپس در همین خفقان عمومی است که انتخابات‌های هدایت شده وجاهت می‌پذیرند تا ضمن فرآیند آن ثروت عمومی ایران به جیب‌های گل و گشاد این متحدان فرصت‌طلب سرازیر گردد. بی‌دلیل نیست که مواد قراردادها یا تفاهمنامه‌های فیمابین و مشترک هرگز رسانه‌ای نمی‌شود و حتا چند و چون آن را در همین مجلس خودمانی جمهوری اسلامی نیز به تصویب نمی‌رسانند.

اما مردم در شبکه‌های اجتماعی از عدم رغبت پوتین در استقبال از ابراهیم رئیسی سخن می‌گویند. جدای از این، تصویر جانمایی پرفاصله‌ی او را در مذاکره‌ی با پوتین برای هم به اشتراک می‌گذارند. نماز خواندن ابراهیم رئیسی هم در فضای کاخ رومانوف‌ها بهانه‌ای مناسب به دست کاربران ایرانی داده است. آن‌وقت رفتار پوتین را در پذیرایی و استقبال از مقامات عربستانی، ترکیه‌ای و اسراییلی با نوع تحقیرآمیز آن در قبال ابراهیم رئیسی مقایسه می‌کنند. پیداست که پوتین ابراهیم رئیسی را هرگز در جایی از سیاست خودخواهانه‌اش به حساب نمی‌آورد. او به حتم از مهره‌ی شطرنج ایران به نفع خویش در مذاکرات ژنو سود خواهد برد و در همین راستا حتا حاضر خواهد شد تا موضوع ایران و اوکراین را هم در تهاتر سیاسی خود با غرب بگنجاند.

اما شهروندان ایرانی در مخالفت با چنین سیاست‌های ناصوابی، خواست و اراده‌ی خود را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند. چون در ایرانِ جمهوری اسلامی، برای ابراز عقیده‌ی آزادانه، تریبون‌های رسمی و غیر رسمی را از مردم گرفته‌اند. هم‌چنین در ایران نهادهای مدنی هرگز جایگاه درستی و دقیقی نمی‌یابند. استقلال عمل کنشگران سیاسی و اجتماعی نیز همواره با یورش مأموران امنیتی مواجه می‌شود. انگار زندان‌های عریض و طویل و پرشمار جمهوری اسلامی را فقط برای این گروه از کنشگران جامعه ساخته‌اند. تا جایی که زنان، کارگران، معلمان، روزنامه‌نگاران و وکیل‌های دادگستری همگی از سلول زندان‌های جمهوری اسلامی سهم می‌برند. حتا شبکه‌های اجتماعی همگی فیلتر می‌شوند تا کاربران ایرانی را از دسترسی آزادانه به شبکه‌های عمومی و گردش آزادانه‌ی اطلاعات باز بدارند. با این رویکرد است که استفاده‌ی از فیلترشکن بین کاربران کشور جایگاه بزرگی می‌یابد. در واقع جمعیت بیست و دو میلیونی کاربران ایرانی توانسته‌اند ضمن استفاده از فیلترشکن بر سنگرهای ضد فرهنگی جمهوری اسلامی فایق آیند. اینک نوآوری‌ها در شبکه‌های اجتماعی بیش از هر جایی گونه‌های فراوانی از آفرینش‌های هنری اثرگذار را به کار می‌گیرد. گویا سیل دارد راه اصلی خود را در سرزمینی ناهموار پیدا می‌کند.

چون هنرمندانی که در عرصه‌های هنری سرکوب می‌شوند، همگی برای زندگی هنری خویش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را مناسب می‌بینند. حتا ناگفته‌های این گروه از هنرمندان خیلی راحت و آسوده همه در چنین فضایی بازتاب می‌یابد. تا جایی که امروزه تعامل و تعاطی در شبکه‌های اجتماعی بخشی پایدار از زندگی روزانه‌ی هر هنرمندی شمرده می‌شود. در واقع مخالفت با حکومت، خواسته و ناخواسته هنر و هنرمند جامعه را نیز پشتوانه می‌گیرد. از سویی درهمین شبکه‌های اجتماعی است که انواع و اقسام سلیقه‌ها نیز به هم پیوند می‌خورد. پیداست که مردم برای زندگی مشترک خویش در آینده، تازه دارند همدیگر را پیدا می‌کنند. در عین حال، فاصله انداختن بین توده‌های چندین میلیونی کاربران شبکه‌های اجتماعی به همین آسانی امری ناممکن می‌نماید. ولی کارگزاران دولت ایران فقط به تجربه‌های منفی و سرکوبگرانه‌ی چین و روسیه در چنین سامانه‌هایی می‌اندیشند. تجربه‌ای که بتواند به فیلترینگ بیشتر و بهتر همین شبکه‌های اجتماعی بینجامد. تا آن‌جا که فضای سیاسی بسته‌ای در داخل ایران پا بگیرد که شهروندان ایرانی هرگز نتوانند از ارتباط آزادانه خود با جهان خارج سود ببرند.

طبق آمارهایی که مدیران دولتی ارایه می‌دهند، شمار کاربران ایرانی داخل کشور از شمار بیست و دو میلیون نفر هم فراتر می‌رود. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که نود در صد از این جمعیت بیست و دو میلیون نفری، در واتس‌آپ حضوری فعال دارند. با این دیدگاه شکی باقی نم‌یماند که واتس‌آپ به یکی از پر طرفدارترین شبکه‌ها در ایران بدل شده است. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که در شبکه‌ی داخلی سروش، فقط سه درصد از کاربران ایرانی گرد آمده‌اند. حتا اینستاگرام و تلگرام در ردیف‌های دوم و سوم این ماجرا می‌ایستند و به ترتیب شصت و شش و سی و هشت در صد از کاربران ایرانی به حضور در آن‌ها اشتیاق نشان می‌دهند. اینک استفاده از توان فرهنگی و تبلیغی واتس‌آپ بر کسی پوشیده نیست. کاربران ایرانی نیز در کارزاری تنگاتنگ با جمهوری اسلامی همین توانمندی واتس‌آپ ارج می‌گذارند. باور کنید که اینک جمهوری اسلامی در این عرصه‌ی تبلیغی نیز همانند هر عرصه تبلیغی دیگری کم آورده‌است. ولی طی هفته‌های جاری مردم بیش از هر زمانی از واتس‌آپ در راستای کارزار خود با رهبر و سیاست‌های تخریبی آن در منطقه سود برده‌اند. چون موضوع نزدیکی به چین و روسیه بهانه قرار گرفت تا کارزار فرهنگی با چنین رویکرد ناصوابی بیش از هرزمانی مورد توجه توده‌های عادی مردم قرار گیرد.

طی روزهای مسافرت ابراهیم رئیسی به روسیه آنچه که در شبکه‌های اجتماعی بر سر جمهوری اسلامی آمد، تجربه‌ی موفقی بود. چنین تجربه‌ی موفقی را می‌توان در آینده نیز هم‌چنان گسترش داد. بدون تردید در چنین فرآیندی است که هم چهره‌ی کارگزاران مافنگی و لکنته‌ی حکومت افشا می‌شود و هم اینکه همین افشاگری طنزآمیز و مستند زمینه‌ی کافی برای خندیدن و خوشی مردم فراهم خواهد دید. چنین راهکاری حتا مستندات تصویری و صوتی کافی را برای مردم فراهم می‌بیند. تا جایی که این مستندات افشاگرانه در روشنگری از واقعیت‌های سیاسی نامردمی حکومت به هر کاربر ایرانی یاری می‌رساند.

گروهی به این باور سیاسی رسیده‌اند که سرنوشت جمهوری اسلامی سرآخر در خیابان‌های کشور مشخص خواهد شد. در واقع خیابان گستره‌ای مناسب برای کارزار صنفی یا سیاسی مردم فراهم دیده‌است. چون مردم انتظار دارند که شاید از همین راه بتوانند مطالبات خود را به گوش مدیران بالادستی نظام برسانند. باید در نظر داشت که همین کارزار خیابانی نیز پشتوانه‌ای از شبکه‌های اجتماعی را با خود به همراه دارد. در این‌جا نیز ضمن سودجویی از توان شبکه‌های اجتماعی گروه‌های پرشماری از کارگران، بازنشستگان، معلمان، زنان و دیگر اقشار مطالبهگر جامعه با هم مرتبط و متشکل میشوند تا موضوع تجمع اعتراضی خود را بهتر به سامان برسانند. پیداست که در این خصوص نیز فضای واتس‌آپ برای مشتاقان خود تسهیل‌گری لازم را فراهم می‌آورد. چون جمهوری اسلامی بنا به ماهیت ضد مردمی خود، راه دیگر غیر از این برای طرح مطالبات مردم عادی باقی نگذاشته‌است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد