logo





قطعه ۳۰۲ فریاد می زند: دولت کودتا، استعفا، استعفا!

دوشنبه ۹ شهريور ۱۳۸۸ - ۳۱ اوت ۲۰۰۹

فرزانه عظیمی

farzaneh-azimi.jpg
قبرهائی بی نام و نشان، فقط یک شماره! نه یکی و نه دوتا، ده ها قبر در کنار هم، خاموشان عاشقی که فریادشان رساتر از هر زنده ای است،....
هنوز چندی از افشاگری تجاوز به دختران و پسران جوان در زندان ها توسط آقای کروبی نگذشته بود، که خبر قبرهای بی نام و نشان در قطعه ۳۰۲ بهشت زهرا به نقل از سایت «نوروز»، در رسانه های بین المللی پخش شد. به دنبال آن تکذیب، اما همزمان تغییر مدیرعامل سازمان بهشت زهرا! درست مثل« زندان کهریزک» که پس از افشاگری شکنجه و تجاوز، برای پرده پوشی آن چه در آن جا رخ داده بود، به دستور «رهبر» درش را بستند، آن هم بدون آن که تحقیقی انجام شود، تا مبادا کسی پیدا شود که پس از تحقیق، رازهای مگوی آن را فاش سازد و رئیس مجلس، جناب لاریجانی، شکنجه و تجاوز در زندان ها را رسما تکذیب کرد. تریبون های نماز جمعه به تریبون محاکمه کروبی تبدیل شد، طائب فرمانده بسیج که خود متهم به تجاوز به ترانه موسوی است، از کروبی چهار شاهد برای اثبات تجاوز طلب کرد.
امروز آن چه که با بستن کهریزک قابل پرده پوشی نبود، با قبرهای جمعی در بهشت زهرا دنبال می شود. نه فقط قربانیان را می کشند، تا برای همیشه راز آن چه بر آن ها گذشته است، ناگفته بماند، بلکه به وحشیانه ترین شکلی برای از بین بردن هرگونه آثار جنایت خود، به سوزاندن جسد در آتش یا اسید مبادرت می کنند... و بالاخره با تهدید خانواده ها، می خواهند آن ها را از برملا کردن راز این وحشیگری ها بازدارند.
اما مگر این پدران و مادران داغدیده، چیزی عزیزتر از فرزندانشان دارند که ترس از دست دادنش، آنان را به سکوت وادار کند.
سایت «موج سبز آزاد» پرده از ماهیت یکی از آرمیدگان در گورهای قطعه ۳۰۲ برداشته است:
" تقدیر این بوده که خبر این جنایت، درست در روزی منتشر شود که دولت کودتا نمایش تشکیل کابینه را در دستور کار دارد؛ دولتی که بیاغراق با خونریزی و جنایت بر سرکار آمده است.
سعیده پورآقایی (آمایی) دختر جوانی است که اکنون پیکر او در یکی از قبور گمنام قطعه ۳۰۲ بهشت زهرا دفن شده است. سعیده پورآقایی تنها فرزند جانباز شهید عباس پورآقایی (آمایی) است که در یکی از شبهای پس از کودتا در حالی که به الله اکبر گفتن شبانه بر پشت بام خانهشان در خیابان دولت تهران مشغول بود، از سوی نیروهای لباس شخصی وابسته به بسیج دستگیر شد و پس از ۲۰ روز جنازه او در یکی از سردخانههای جنوب تهران از سوی مادرش شناسایی شد. اما مسئولان ذیربط از تحویل جنازه به مادرش خودداری کردند و حالا پس از هفتهها بیخبری خانوادهاش مطلع شده اند او به صورت مخفیانه در قطعه ۳۰۲ بهشت زهرا به خاک سپرده شده است."
احمدی نژاد با وقاحت مرسوم خود، در سخنرانی قبل از نماز جمعه در تهران، ۶ شهریور، اقدامات «خلاف» در بازداشتگاه ها را اجزای "سناریوی دشمن" قلمداد کرد و گفت "این اقدامات توسط وابستگان به جریان براندازی انجام شد." باید پرسید وابستگان به جریان براندازی در بسیج و سپاه و نیروی انتظامی به عنوان بازجو و زندانبان چه می کنند. آیا اگر آن ها نفوذی دشمن هستند، این چه دولتی است که حتی از پس کنترل دستگاه "امنیت" خودش هم برنمی آید. سعیده به کدامین گناه باید دستگیر شده، وحشیانه مورد تجاوز قرار بگیرد، بدنش در اسید بسوزد و سپس در قبری بدون نام، به خاک سپرده شود. آیا منظور احمدی نژاد از "عهد خود در گسترش پاکی و عدالت" همین است که جوانان مردم که از قضا بعضی از آن ها بچه های مقامات خود حکومت هم هستند، توسط نیروهای امنیتی از خانه هایشان به زور بیرون کشیده شوند، به زندان برده شوند و پس از تجاوز، حتی به جسد آن ها هم رحم نکرده، و دست آخر در گوری گمنام، به خاک سپرده شوند ؟
اگر در هر کشوری که ارزشی به جان انسان ها قائل است، فقط یک مورد از این فجایع اتفاق می افتاد، مسئولین دولت آن بلافاصله استعفای خود را اعلام می کردند، در کشور ما برای خلاص شدن از یک دولت دروغگو و فاسد، مردم چقدر باید کشته بدهند. فقط در عرض همین دو ماه، ده ها مورد قتل، شکنجه و تجاوز صورت گرفته و هیچ کس خود را مسئول نمی داند. احمدی نژاد همچنان علیرغم این فجایع می تواند در مقام رئیس جمهور باقی بماند و آقای خامنه ای «رهبر» هم از او تجلیل کند. همه دیکتاتورها در یک امر شریکند: آن ها چشم شان را بر واقعیت ها می بندند، تا "صدای پای مردم را نشنوند" و اعتراض آن ها را به «دشمن» خیالی و خارجی ها نسبت دهند.
اما اگر «رهبر» حکومت هنوز هم از رئیس جمهور متقلب پشتیبانی می کند و سرنوشت خود را به حفظ دولت او گره زده است، هم چنین، مجلس برآمده از زیر تیغ شورای نگهبان، شهامت اعتراض به آن چه را که در خیابان ها، زندان ها و حتی گورستان ها می گذرد، ندارد، مردم داغدیده ما، پدران و مادران، خواهران و برادران و همراهان قربانیان اخیر ساکت نخواهند نشست. وادار کردن رهبران احزاب اصلاح طلب به اعترافات دروغ و انکار تقلب هم هم چاره کار کسانی نیست که در روز روشن به مردم دروغ گفته اند. رای آن ها را وارونه خوانده اند و اینک از دل شکنجه گاه ها مهر تائید بر خیانت خود در آرای مردم بیرون می کشند. این مردم و آن زندانیان اسیر در دست دستگاه سرکوب دولتی، هر جا که امکان تنفس پیدا کنند، فریاد خواهند زد که: "دولت کودتا استعفا، استعفا". این خون ها بر زمین نخواهد ماند. این فریاد ها با تجاوز و شکنجه و کشتن فروکش نخواهد کرد. دیر نیست که هر چه بیشتر پرده از راز های دردناک قربانیان سرکوب های اخیر نیز بیرون افتد. جنایاتی که فقط با جنایات هیتلری قابل مقایسه است. حاشا کنندگان هولاکوست هم به همان جا فرستاده خواهند شد که برپا کنندگان هولاکوست رفتند!

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد