آهای سنگ سنگ
صبوریم تازه کن
قابهای کهنه را کنار می زنم
به گوشواره هایم غنچه نو می آویزم
دختران نگران جهان عزادارند
من نگران شکوفه های دخترانم
زمانه عجیبی ست
آدمی می فروشد ترا
می کشد ترا
ای وای
پرتاب انسانهای آویزان
لکه ای ست محنت و رنج
میان زمین و آسمان
هر چه نام دین و آیین گرفت
سیاست و حماقت آدمی
نابودی بشر از سر گرفت
راه دوری نیست
میان من و تو
تا شکفتن ها و خارها
تصویر ما پشت همین
نقابهاست
آهای سنگ سنگ
صبوریم تازه کن ...
شهلا آقاپور
اگوست 2021
www.aghapour.de