logo





مباحث کنگره ۱۴ سازمان کارگران انقلابی ایران – راه کارگر
(کمیته مرکزی)

پیشنهاد اکثریت کمیسیون تدوین پیش نویس سند سیاسی برا ی کنگره ۱۴ / قطعنامه پیشنهادی اقلیت کمیسیون تدوین پیش نویس سند سیاسی کنگره چهارده

سه شنبه ۳ شهريور ۱۳۸۸ - ۲۵ اوت ۲۰۰۹

اوضاع سیاسی ووظایف ما
پیشنهاد اکثریت کمیسیون تدوین پیش نویس سند سیاسی برا ی کنگره ۱۴

1-دوره تازه ای اززندگی سیاسی اجتماعی درایران شروع شده است. مبارزات توده ای هفته های بعدازکودتای انتخاباتی 22 خرداد،تاهمین حدکنونی هم وجوه مشترک سیاسی واجتماعی جامعه ما را دستخوش تحول کرده وبازگشت به دوره قبلی را غیرمحتمل.این مبارزات انقلابی گسترده،بدون پیشینه وهم چون رعد وبرقی درآسمان بی ابرنبوده است. این مبارزات نزدیک ترین ریشه های خود را در تحریم انتخابات و درمبارزات جنبش های اجتماعی وازجمله این سالیان می یابد.مبارزاتی که برای تحقق مطالبات روزمره زندگی تا تأمین حقوق پایه ای وبرابر وتا خواست رهائی ازسلطه واستبداد یک حکومت مذهبی سرمایه داری جریان داشته است. مبارزاتی که دردوره چهارساله گذشته علیرغم افزایش شدت سرکوب نه تنها خاموشی نگرفت بلکه درپاره ای جهات عمق وگسترش یافت.
درچهارسالی که فلاکت زندگیِ وسیع ترین بخش های جمعیت روزافزون شد واین درحالی بود که انتظارعمومی بدلیل افزایش درآمدهای نفتی بیشترشده بود.بحران عمومی سرمایه داری با اختلال های برنامه ای که دولت احمدی نژاد برای حفظ منابع قدرت خود، برآن می افزود گذران زندگی را سخت ترکرد. بی عدالتی وفاصله طبقاتی بیش ازپیش شد. درسال 87سود خالص هریک ازده نفروارد کننده اصلی اتوموبیل 13 میلیاردتومان درسال بوددرحالیکه دستمزد سالیانه کارگران حدود 4 میلیون تومان بود.یعنی اختلافی بیش ازسه هزاربرابر.درهمین سال،سود خالص ماهیانه هریک از15 وارد کننده عمده شکر300میلیون تومان بود درحالیکه حقوق ماهیانه 300 هزازتومانی کارگران صنعت شکریعنی یک هزارم درآمد سرمایه داراین رشته، ماه ها عقب افتاد وپرداخت نشد.فشاربرزنان وکارگران ودانشجویان بیش ازپیش شد.

سانسورفرهنگی اوج گرفت.وسرکوب ملیت ها و اقلیت های مذهبی شدید ترشد.تنگ ترکردن فضای زندگی اجتماعی و سیاسی وفرهنگی جامعه ومجاری تنفس مردم بخش های هرچه بیشتررا برانگیخت. واین بویژه درزمانی که بهانه تهدید نظامی آمریکا دیگرمطرح نبود وفضای سیاسی بین المللی نیزتغییراتی کرده بود بیش ازهروقتی برانگیزاننده شده وخواست تحول وتغییررا بیش ازگذشته مطرح کرد.
این مبارزات توده ای کنونی واین خروش انقلابی،فوران آتش فشانی خشم انباشته شده مردم دراین مرحله ازهمان پروسه مبارزه است. انرژی متراکم شده این خشم خروجی خود را درشکافی که
درمقطع انتخابات درنظام حکومتی واقتدارآن پدید آمد پیداکردو بیرون زد. واین انرژی مبارزاتی آنقدرهست که شدیدترین سرکوب وکشتارده ها و صد هامجروح وهزاران زندانی و...هنوزقادربه کنترل کردن آن نشده است. بلکه تداوم چند هفته ای،نشانه این پتانسیل وظرفیت مبارزاتی است که می تواند درادامه خود توازن را تغییردهد. نه تنها ریتم این مبارزات ازسرعت قابل ملاحظه ای برخورداراست،بلکه سیر تغییرشعارها علیرغم سرکوب شدید نشانه خواست نهفته دراین مبارزات است. این خواست ازمنظررابطه با حکومت، با توجه به انباشت مطالبات مردم و ماهیت رفرم ناپذیرحاکمیت، بیان نفی کامل این نظام است؛ اگرچه بدلیل توازن موجود ومیزان توان مبارزان دراین مرحله هنوزآن را به صورت شعارهای غیرمستقیمی طرح کنند ویا ازسپردفاعی نیروهای حکومتی هم استفاده کنند. حتی آنان که درانتخابات به احمدی نژاد رأی دادند هم بخشا بدلیل افشاگری ورسواکردن 30 سال حکومت اسلامی توسط او بود. وقتی او عوامفریبانه به سمبل های فسادمالی حکومت وغارت و استثمارحمله کرد رأی آنهائی را جمع کرد که استخوانشان دراین سالها خردشده بود.او با تعرض سالوسانه به خشونتِ "طالبانی" حکومتیان دردهه 60- وقتی به موسوی درمناظره گفت که دردوره نخست وزیری او کراوات مردم را قیچی می کردند- همه دهه "امام راحل" را هم به زیرسؤال برد. وبنابراین نمی توان گفت آنها که به او رأی دادند همگی طرفداران حکومت اسلامی اند. بهمین دلیل است که دراین روزهای مبارزه شرکت کنندگان درحرکت های خیابانی فقط با نیروهای پلیس،پاسدار وایادی سازمان یافته حکومت روبرومی شوند وخبری ازمردم هواداررژیم نیست.

این مبارزات هم چون هرجنبش بزرگ توده ای خود جوش است وتنها دستگاه تبلیغاتی ورشکسته ولایت فقیه می تواند به آن مارک "مخملی" یا تؤطئه و غیره بزند.علاوه برآن بدلیل همین خصلت توده ای وخودجوش بودن تحت کنترل وسازماندهی هیچ مدعی رهبری هم نبوده وکسی نیزنمی تواند با آن چنین کند. حرکت میلیونی خیابانی بعد ازانتخابات، علیرغم پس گرفتن فراخوان تظاهرات بصورت خود جوش وبا ابتکارخود توده های شرکت کننده به پاشد.
واقعیت آن است که بعد ازتحریم انتخابات سال 84 وموقعیت لرزان داخلی وبین المللی حکومت اسلامی، آنها مجبوربودند که تنورانتخابات را گرم کنند تا بنوعی مشروعیت دست یابند.اما بنانداشتند که اجازه ورود دسته دیگرحکومتی را به حوزه قدرت بدهند وبرعکس برآن بودند که بخیال دربالا یک پارچگی ایجاد کنند..پس وقتی که برای جلب رأی دهندگان به آنچنان افشاگری ها پرداختند،وگرمای بیش ازحد و غیرقابل کنترلِ "تنور"همه چیز را سوزاند،مجبورشدند انتخابات را به شیوه کودتائی به پایان برند.
نیروی پیش برنده این مبارزه انقلابی همان بخش اکثریت بزرگ جمعیت یعنی زیر30 ساله ها یعنی "نسل سوم سیاسیِ" دوران حکومت اسلامی است. به عبارتی دیگر،این انقلابِ این نسل است.نسلی که با انرژی جوانی عمل می کند،سرخوردگی وشکست نسل اول را ندارد وبه میزان زیادی تجربه نسل"دوم خرداد" را هم دریافته است.رشد وتکوینش بیش ازهربخش دیگری ازمردم،درارتباط با جهان و مسائل دنیا وبیرون ازمرزهای فرهنگی وسیاسی واجتماعی تحت کنترل حکومت اسلامی بوده وبی حقی را برنمی تابد.واین روزها وحشی گری وخشونت دستگاه سرکوب حکومتی را هم بطورمستقیم تجربه می کند وبه دریافت تازه ای می رسد ولی ترس خورده نشده وبا جسارتی که ویژه این دوره هاست با ابتکارهای بدیع تاکنون ادامه داده است. وهمین قدرقدرتی دستگاه سرکوب را می شکند.بخش بزرگ مزدوحقوق بگیران وزنان وبیکاران وغیره دراین بخش جمعیتی اند که به نسبت دیگر نسل ها ازسطح آموزشی وتحصیلی بالاتری هم برخوردارند.
ویژگی بی همتای این جنبش ومبارزه، نقش زنان درآن است. برای اولین باردرتاریخ این جامعه زنان نه عنوان سیاهی لشکر ونیروی حمایتی،آن چنان که درانقلاب 57بود،بلکه به عنوان کنشگرفعال وتعیین کننده درصفوف مبارزه جا گرفته است. بی جهت نیست که "ندا"سمبل این جنبش است.یعنی این انقلابِ درراه رنگ زنانه گرفته وزنانه ترهم می شود؛وبهمین اعتبارازهم اکنون هم تأثیرخود را درارزش ها و مناسبات اجتماعی گذاشته و آنها را دگرگون کرده و خواهد کرد.
درچنین وضعیتی،اختلاف وشکاف درونی حکومت اسلامی که تاپیش ازانتخابات هم شدید شده بود،به سطح بی سابقه ای رسیده است.حالا نه نتها مردم ولی فقیه را به مبارزه طلبیده اند، نه تنها رقبای درونی مانند رفسنجانی وبخش بزرگ روحانیان مدعی شده اند،نه تنها اصلاح طلبان حکومتی وموسوی وغیره عملا فرمان ولی فقیه را نمی پذیرند،بلکه درجناح خود ولی فقیه وطرفداران ریاست جمهوری احمدی نژاد رقابت و اختلاف دامن گسترشده وروزبه روزهم بیشترمی شود.یعنی طوفان دردرون خود دستگاه ولایت فقیه غوغا می کند.این همه جزکاهش قدرت کنترل حکومتی نخواهد بود.یعنی وضعیتی که زمینه پیشروی مبارزه را مناسب می کند.
این مبارزه انقلابی با مسأله استبداد و درجهت نفی آن وبرای آزادی شروع شده اما همچون هرمبارزه توده ای طبقاتی درجامعه سرمایه داری ظرفیت های درافتادن با ریشه های سلطه یعنی حاکمیت سرمایه برزندگی انسان را ازهمان ابتدا دارد؛ ومی تواند با جاری کردن ظرفیت های خود پیش رفته ومبارزه ای خود رهان و به واقع رهائی بخش ضدسرمایه داری را متحقق کند.بستری که این مبارزه درآن جریان دارد وظرفیت های اجتماعی نیروهای طبقاتی ومیزان مبارزه آنان حد تأثیرگذاری آنها را دراین پروسه رقم خواهد زد.ازنقطه نظرمبارزه ضدسرمایه داری وپیش روی پروسه مبارزاتی دراین جهت،یعنی آزادی ورهائی واقعی،شرایط بین المللی مبارزه ما علاوه بر(وشاید پیش از)شرایط داخلی دخیلند.بررسی هرکدام ازاین شرایط ظرفیت گسترش مبارزه را نمایان می کند.
2-بسترجهانی مبارزه ما شاهد تحولات مهمی است. بحران سرمایه داری که درتابستان 2008 به صورت انفجاری خود را بروزداد،نقطه پایانی برپیشروی برنامه نئولیبرالی وبازاربی مهاربود*1. حالا بیش ازهرزمانی مشروعیت سرمایه داری زیرسؤال است. 20 سال پیش بعدازفروپاشی رقیب روسی وشرقی بلوک قدرت سرمایه داری غرب،مناسبات سرمایه داری را به عنوان سرنوشت مقدر ومحتوم بشرجارزدند.و آن را گره گشای همه معضلات اعلام کردند.بدنبال آن برنامه نئولیبرالی سرمایه داری قدرت بیشتری گرفت و جهانی سازی آن سریع شد.برهمین روال نتایج آن درسطح سیاسی هم پدیدارشد.اما به موازات آن مبارزه نوین جنبش ضدسرمایه داری جهانی هم پا گرفت. حالا با بحران سرمایه واعلام توقف برنامه نئولییبرالی*2 مناسبات سرمایه داری اعتبارخود را به عنوان گره گشا و پیش برنده زندگی، درمیان بخش های هرچه بیشتری ازمردم دنیاازدست می دهد.امروزه بحث "بحران تمدنی"ونفی مناسبات سرمایه داری دربسیاری نقاط هم چون آمریکای لاتین به گفتمان (دیسکور)عمده تبدیل شده است.درسایرنقاط هم چون اروپا و آمریکای شمالی حاکمان سرمایه مجبورشده اند علاوه برعقب نشینی ازبازار آزاد بی مهاربه بازارکنترل شده ومداخله دولت دراقتصاد (برنامه نئوکینزی)بخش هائی هرچند محدود ازمطالبات جنبش ضد سرمایه داری را،به ویژه درمورد محیط زیست،به ویژه کنترل بحران دربرنامه خود وارد کنند.برنامه "گرین نیو دیل" که تلفیقی ازعناصراقتصاد کینزی سرمایه داری وپاره ای مکانیرم های کنترل بین المللی بازارمالی، با پروژه تنوع منابع انرژی (محدودنشدن به منابع فسیلی) وبالابردن بهره وری مصرف انرژی دراقتصاد است،بیان این حرکت است؛که ازجانب "سبزها" وسوسیال دموکرات ها و با عناوین دیگری توسط اوباما پی گرفته می شود ومحافظه کارترین احزاب هم مجبوربه پیروی ازآنند. برنامه ای برای نجات مناسبات سرمایه داری!بیلان اقدام های تاکنونی هدف واولویت را نشان می دهد.آنان 5 تریلیون دلاربرای بانگ ها و سیستم مالی انسان خوارسرمایه داری اختصاص داده ومتعهد شده اند.تااین سیستم ورشکسته را نجات بدهند.این 50برابربودجه ای است که سازمان ملل برای تؤسعه کشورهای فقیر وفقرزدائی به عنوان برنامه هزاره کنونی درنظردارد و100 برابربودجه لازم برای فقرزدائی درآفریقاست. بودجه هائی که دولت ها هیچ توجهی به تأمین آن ندارند. گفتنی است که دولت جرج بوش باهزینه کردن شش میلیاردلاربرای بیمه سلامتی کودکان ابالات متحده با این استدلال مخالفت کرد،که توان تأمین آن را ندارد.
این سؤال که آیا آنان با بکارگیری این برنامه( که چیزی شبیه آن سه دهه بین اواسط دهه 30 تانیمه 60 قرن گذشته امورآنان را گذراند و بعد به بحران کشیده شد) می توانند به هدف برسند،پاسخ خود را در نحوه برخورد ومبارزه جنبش ضدسرمایه داری پیدامی کند.این که ما این دورباطل را ردکنیم و باهمه قوا درمقابل آن بایستیم یا آن که تسلیم شویم.
نتایج سیاسی ای تحولات هم به روشنی دیده می شود.ورشکستگی باشگاه گروه 8 کشوربزرگ صنعتی که قراربود همه امور را درکنترل داشته باشد.جایگزینی آن با گروه 20 کشورکه دراثرعروج سرمایه داری چین ودردرجات بعدی هند وبرزیل وغیره،اجتناب ناپذیرشده وبه خیال آنان می تواند عصای دست باشد. ازبین رفتن زمینه های لازم برای ادامه یک جانبه گرائی ایالات متحده درسیاست خارجی وتغییرآن به نه تنها همگرائی با متحدین بزرگ وهمیشگی خود بلکه درنظرگرفتن چین وروسیه درمعادله ها.آمریکا حتی دیگردرحیات خلوت خود یعنی آمریکای لاتین نیزاگربخواهد نمی تواند به شیوه سابق عمل کند.این درماجرای کودتای نظامی هندوراس دیده شد.اینکه آمریکا موضعی،هرچند ظاهری باشد،متفاوت گرفت وبه نوعی ودرحدی باسایرکشورهای منطقه همراه شد.عدم توان پیش بردن جنگ های بزرگ همزمان.که این تغییرمهمی دربرنامه خاورمیانه ای آنان بوجود آورد.یعنی متمرکزشدن نظامی گری درافغانستان و پاکستان وپروژه های سیاسی برای حل مسأله فلسطین وحکومت اسلامی ایران.
طورخلاصه نتایج این تحولات چنین است:بی اعتباری نسبی مناسبات سرمایه داری برای پیش بردزندگی ودرمقابل رشد مبارزات ضدسرمایه داری جهانی ودست آوردهای آن؛کاهش نسبی توانِ دخالت مستقیم قدرت های بزرگ سرمایه درتحولات جوامع مختلف.اگراین نتایج را درکنارهمدلی وپشتیبانی بخش های مهمی ازمردم ونیروهای سیاسی جهان ازمبارزات انقلابی ایران درنظربگیریم ،ظرفیت های پیش روی ما را نشان می دهند. اگرچه دراین رابطه هنوزنیروهای زیادی بویژه درخاورمیانه بدلیل واهمه ازسیاست ودخالت امپریالیستی دراین مبارزات اشتیاق چندانی به دفاع ازآن ندارند.اما با تلاش های بین المللی می توان تاحد زیادی براین مشکل غلبه کرد.وگذرزمان ورشد این مبارزه رهائی بخش نشان خواهد داد که چه تأثیرشگرفی درزندگی سیاسی واجتماعی همه خاورمیانه وکشورهای اسلامی خواهد داشت.
3-دربررسی شرایط داخلی ازآن نقطه نظری که درتحولات جهانی به آن اشاره شد،پاره ای ویژگی ها دیده می شود که پیچیدگی بیشتری بوجود می آورد.پیچیدگی که امربهم آوردن شکاف نان و آزادی درمیان مردم زیرسلطه را که درسال 2005 درسندکنگره دهم به آن پرداختیم،هنوز دردستورقرارمی دهد.جناح های مختلف حکومتی دردوره های مختلف ازاین مسأله برای پیش برد مقاصد خود سوء استفاده کرده اند. "دوم خردادی ها" با تأکید بر"آزادی" مسأله "نان"را به حاشیه بردند. احمدی نژاد در1384 با تأکید عوامفریبانه بر"نان" آزادی را ربود. بهم آوردن شکاف نان وآزادی ومبارزه همزمان برای ایندو خواست آن حرکتی است که به رهائی ما می انجامد.
خصلت ومطالبات ضدسرمایه داری انقلاب شکست خورده سال 57 آنقدروزن داشت که اجازه درپیش گرفتن وگستراندن سیاست های سرمایه داری غیردولتی را تا سالها نداد.علاوه برآن گروه های حاکم درحکومت اسلامی،هم چون حکومت پیشین سلطنتی،که منافع درآمد نفتی را درچنگ خود دارند و درحقیقت پدرخوانده کل اقتصادو بخش خصوصی هم هستند نیازی نمی بینندکه به نوع دیگری ازسیاست ها روکنند واقتدارخود را به خطراندازند.ازاین جهت دوبارتلاش برای درپیش گرفتن آن حد ازبرنامه اقتصاد بازارآزاد که درانطباق کامل با اقتصاد جهانی سرمایه داری قرارگیرد،هنوز به نتایج دلخواه آن نرسیده است.اجماع گروه های حکومتی برسرسند چشم اندازبیست ساله اقتصادی که برنامه ای برای پیش راندن نوعی وحدی ازهمان برنامه نئولیبرالی جهانی وبرای منطبق شدن با نیازهای ارتباط کامل با اقتصاد جهانی است،هنوزنتوانسته سرعت و ریتم مناسب پیش روی را بوجود آورد.چرا که دردوره احمدی نژاد،منافع گروه او هنوزتعیین نشده وکادرهای درجه دوم و نسل دوم حکومت اسلامی که با اوهمراه است هنوزبقدرکافی فربه نشده اند.وبنابراین سیرکاستن ازمنابع دراختیاردولت را با اختلال روبروه کرده است.علیرغم آن که احمدی نژاد هم با طرفداران بخش خصوصی مسابقه گذاشته ومدام می گوید که بیش ازآنها خصوصی سازی و بازاررقابتی ایجاد کرده،اما مجموعه عوامل برشمرده زمینه تبلیغات"اپوزیسیونی"لیبرالی هواداران سرمایه داری را درایران گسترانده است.اگرچه بعدازموج بی اعتباری سرمایه داری درسطح جهانی ورشد گرایشات ضدسرمایه داری درمیان نسل جوان،لیبرالها همانند سالهای گذشته یکه تازنیستند؛اما هنوزگفتمان لیبرالی بویژه بدلیل حضور ودوام استبداد سیاسیِ حکومت مذهبی قوی است.نقض همه گونه حقوق انسانی وآزادی ها درحوزه سیاسی واجتماعی و فرهنگی چنان غلیظ است که زمینه این عوام فریبی لیبرالی را فراهم آورده که گویا فلاکت زندگی مردم ربطی به مناسبات سرمایه داری ندارد. ومناسبات سرمایه داری بدون"استبدادآخوندی" وبدون احمدی نژاد همه چیز را روبراه می کند.تجربه مستقیم زندگی وبویژه همین پروسه مبارزه جاری این ظرفیت را دارد که ادعای لیبرالی را محک زند. ونشان دهد که آیا آنها حتی برای نفی این دستگاه جهنمی استبدادمذهبی پیگیری لازم را دارند؟ جواب درحال حاضرمی توان تاحدی ازدستپاچه شدن نه تنها اصلاح طلبان حکومتی،بلکه ازانواع واقسام گرایش های لیبرالی ازگسترش حرکت های خود جوش وبیرون سیستمی وبقول آنها "غیرقانونی" دریافت. حالاهمه آنها،حکومتی وغیرحکومتی،ازخطررادیکالیزه شدن حرکت های خود جوش و"بدون رهبری" وغیرقانونی حرف می زنند. اگرچه با بیان یکسان نمی گویند اما با شیوه های مختلف درپی راه اندازی پیگیری قانونی مطالبات واعتراض ها با استفاده ازباصطلاح "ظرفیت های مغفول قانون اساسی"به جای حرکت های اعتراضی توده ای اند. نتیجه چنین پروژه ای درخوش بینانه ترین حالت ممکن است به جابجائی جناح های حکومتیان منتهی شود ولی این چیزی جزفلج کردن مبارزه وبه بند کشیدن توده ها نخواهد بود. سیرمبارزه نشان خواهد داد که تاچه حد می توانند دراین راه موفق باشند.هرچند موفقیت آنها معادل سوختن برگ های خودشان هم هست. چرا که دراین صورت استبداد سیاسی وهمین حکومت مذهبی ِ اتوریتر پابرجا خواهد ماند وآن ها شانسی برای مدل سیاسی واقتصادی خودشان نخواهند یافت.
این بلایا هم چنین با پروژه های انتخاب روایت دیگری ازحکومت اسلامی به جای روایت ولایت فقیهی مطرح اند.آن هائی که تلاش دارند که مردمی را که روایت اسلام حکومتی ولایت فقیه را طردکرده اند یک باردیگربزیرپرچم روایت دیگری ازحکومت اسلامی مثلا حکومت اسلامی نواندیشان به برند به حادث شدن این بلا کمک می کنند.
درجهت همین پروژه،گرایش های لیبرالی وبویژه اصلاح طلبان حکومتی تلاش دارند که با اعمال هژمونی وحذف گرایشات دیگروحمله به آنان به عنوان ساختارشکن به خیال خود یک جنبش یک رنگ و کنترل شده بوجود آورند.اگرچه تاهم اکنون هم بی ثمری تلاششان را درحرکت های توده ای دیده اند و پاسخ گرفته اند.اما شایدمنافع تنگ نظرانه طبقاتی اجازه ندهد که دریابند که یک جنبش عظیم توده ای را نمی توان به آسانی درزنجیرکرده و به خط کرد.این جنبش بخش های مختلف جامعه را با گرایش ها وخواست های مختلف دریک بسترمشترک همراه کرده است ورنگارنگی جزموجودیت آن است ودرافتادن با آن ساده نیست.برعکس طرح مطالبات وخواست های بخش های گوناگون که عمدتا علیه مناسبات سلطه است آن را گسترانده وقوی می کند. راه کاراین جنبش نه "یک رنگی" بلکه "رنگارنگی" است که دربسترمشترک نفی وضع موجود حرکت می کند.
4-گستره توده ای جنبش مبارزاتی با همه وسعتش ودربرگیرندگی بخش های مختلف اردوی کاروزحمتکشان هنوز جای گسترش دارد.هنوزمحروم ترین بخش های زحمتکشان چنان که باید فعال نشده اند.واین به ویژه درشهرهای کوچک وحاشیه های شهری مصداق دارد.البته درچنین مراحلی ازمبارزه نمی توان انتظارداشت که باوجود نظم سرکوب پلیسی هنوزسرپا،مناطق کوچک که کنترلشان ساده تراست وشناسائی مبارزان آسانتر،تحرکی آشکارهم چون تهران داشته باشند.علاوه براین این گونه مناطق محل اسکان هواداران سازمان یافته حکومت هم هست وحضور آنها درکنترل مردم آن مناطق مؤثراست. با تضعیف بیشتر اقتدارحکومتی وروحیه باختن عوامل سرکوب ومدیران وعوامل رژیم درمحل های کار وتولید،زمینه مبارزه آشکاروعلنی ورخ به رخ دراین محل ها هم هم چون اعتصاب و غیره فراهم خواهد شد.وآنان که درمرحله کنونی بعداززمان کاردرمناطق مرکزی ومهم شهربا هم گره می خورند ودرپناه جمعیت مبارزه خود را پیش می برند،فرصت گستراندن مبارزه بدیگر مناطق ومحل کاروتولید را هم خواهند یافت.
مشاهده چنین وضعیتی دراین مرحله نباید این نتیجه گیری اشتباه را پیش آورد که گوئی توده شرکت کننده فقط مربوط به "طبقه میانی" است.پیروان فکر ومعیارهای آکادمی های جامعه شناسی بورژوائی،با چنین ملاک هائی ،سطح تحصیلات وحقوق ماهیانه،به طبقه بندی می پردازند.اما نمی توان آن میلیون ها فارغ التحصیل دانشگاهی که دربخش های مختلف خدمات،آموزش وصنعت و غیره دراستخدام است وبیشتربه عنوان کارمند دولت کارمی کنند وحتی بخش قابل توجهی ازآنان بیکارند را ازاردوی کاروزحمت ندانست.نمی توان دوونیم میلیون دانشجوی دانشگاه ها را درحال کارآموزی وتحصیل وبرای عمدتا بکارگرفته شدن توسط سرمایه هستند واغلب درهمین دوران برای تأمین مخارج خود مجبوربه سخت ترین کارها هم هستند را ازاردوی کارندانست.این ها بخش های آموزش دیده تراین اردوی بزرگ اند. همانطورکه بیکاران وکارگران فصلی وموقت ازاین اردوهستند. همانطورکه بخش عظیم زنان خانه دارچنین اند.بخش هائی مانند دانشجویا ن و معلمان وکارکنان آموزشی بیشترین سابقه مبارزه ضد سرمایه داری را داشته ودارند. وهمین ها دراین مرحله بیشترین بار برای گستراندن دامنه مبارزه به محروم ترین بخش ها را بدوش خواهند کشید.
اگرچه سیرشعارها ومطالبات جنبش هدف بزرگ سیاسی را نشانه گرفته،اما طرح مطالبات هرچند محدودتر، چه معیشتی وچه سیاسی واجتماعی،نه نتها مفید بلکه ضروری است.تاهم دامنه را گسترده کند وهم زمینه عملی شدن آن ها را فراهم آورد وبه روشن ترشدن افق ها هم کمک کند.ازآن مهمتردست بکارشدن برای تحقق عملی پاره ای ازمطالبات،مثلا تشکل های مستقل صنفی، است.مبارزات کنونی این ظرفیت را دارد که پاره ای ازمطالبه ها را درهمین زمان کنونی تحمیل کرد.اگرهنوزقوانین ضدزن به طوررسمی جاری اند اما پاره ای مطالبات مربوط به ملیت ها وتشکل های صنفی را می توان درهمین زمان به دست آورد.وهمه این گونه مبارزات را درهمان بسترمبارزه عمومی و برای تقویت وپیشبرد آن باید درنظرگرفت.
تاکتیک ها واشکال مبارزاتی با ابتکارهای گوناگون همراه بوده وبانافرمانی درمقابل سرکوبگران و قانون آنها وبا تقویت روحیه همبستگی جمعی،کاربه پیش رفته است.هرچه همبستگی مردم بیشترمی شود،هرچه آنان بعدازهروحشیگری وسرکوب حکومتی با ابتکارتازه به کارخود ادامه می دهند وبا تجدید قوا درصحنه حاضرمی شوند،روحیه سرکوبگران فرومی ریزد. نافرمانی شجاعانه بویژه توسط زنان وقتی با اقدام های بازدارنده ودرعین حال هشداردهنده وآگاهگرانه همرا باشد،عناصرسرکوب را که روزبروز ازنظرروحی تضعیف می شوند،درصحنه فلج می کند. کشاندن مبارزه درمقاطع مختلف به مناطق متعدد وجلوگیری ازتمرکزنیروی سرکوب وپراکنده کردن آن ها نمونه های زیادی ازموفقیت را نشان داده است. همین موضوع غیرمتمرکزبودن،بکارتشکل های مبارزاتی هم می آید. بوجود آمدن سازمان یابی شبکه ای مبارزان بجای متمرکزشدن آن ها،نه تنها قدرت تحرک و بقا درمقابل سرکوب را افزایش می دهد،بلکه مهمترازآن امکان دخالت فعال و مستقیم هرمبارز ومعترض را فراهم می کند. این آن چیزی است که به آن نیازمندیم. یعنی نیازبه افزایش توان خود که بتوانیم برپای خود بیایستیم،با مغزخود بیاندیشیم وبادست خود بگیریم. اگرازهمین لحظه ودردل همین مبارزه چنین کنیم،مجالی برای آن که قدرت دربالا دست بدست شود پیدانمی شود. ازهمین لحظه تمرین کنیم که بادخالت فعال، حرکت جمعی را شکل دهیم وعنان اختیار را بدست هیچ "بزرگی"و"خردمندی" ندهیم. درآن صورت،فرصت نمی دهیم که "رهبری کاریزما" یا دسته ای فعال،قیم ماشود وبااشکال مختلف،هرچند بظاهردموکراتیک،قدرت ما را به رباید وبرفرازسرما به نشیند وبنام ما و به کام "سرمایه"فرمان براند.
5-هرنیروی ضدسرمایه داری وچپ فعال ترین موضع وجایگاه را، درجنبش مبارزاتی مردمی که می خواهند خود را اززندان بزرگی به اندازه یک کشور رها کنند می گیرد.ما هم چنین می کنیم.وما که همیشه علیه سرمایه می ایستیم وازهمین امروز برای کمونیزم مبارزه می کنیم،بادرنظرگرفتن آنچه که درباره ظرفیت های مبارزه کنونی گفته شد،حالا به تلاش بیشتری برای طرح ضرورت "دنیای دیگر" ودامن زدن به گفتمان سوسیالیستی وخود حکومتی دردرون ودردل همین جنبش، داریم.
ما بااین جنبش حرکت می کنیم.به دامن گسترکردن هرچه بیشترآن با تأکید وتقویت خواست های دموکراتیک آن کمک می کنیم.دراین راه با همه کسانی که بطورواقعی برموازین دموکراتیک پامی فشارند همراه وهمگام می شویم. بدون آن که حتی نیازی به ائتلاف واتحادهای مرسوم شکلی داشته باشیم*3.چرا که اگرهدف گسترش وپیش بردوتقویت جنبش ونه تقویت قدرت "گروهی" باشد،همگامی برزمینه مشترک می تواند فرم های گوناگونی پیداکند.درعین حال ودرهرلحظه ازنیروهائی که برموازین غیردموکراتیک وارتجاعی استوارند(طرفداران سلطنت وحکومت های مذهبی ووابستگان به قدرت های بزرگ مداخله گر) فاصله می گیریم وبرای انزوای آنان می کوشیم.
ما باهمه وجودمان براین خواست ها پامی فشاریم:
-آزادی های بی قید و شرط سیاسی شامل،آزادی عقیده وبیان وهمه انواع تشکل های سیاسی ،صنفی،فرهنگی واجتماعی واعتصاب وتظاهرات وهمایش ها و غیره
-خارج کردن مذهب وایدئولوژی ازحوزه عمومی جامعه ودستگاه آموزش عمومی.حذف مذهب رسمی وآزادی و برابری همه مذاهب وبی مذهبی(آته ایسم) وهرنوع عقیده
- برابری کامل وبدون قیدو شرط جنسیتی درهمه حوزه های زندگی عمومی و خصوصی .لغو بدون اما واگرهمه قوانین ضدزن ومبارزه با ارزش های اجتماعی مردسالارانه. حق ترجیحی زنان درحوزه فعالیت های سیاسی واجتماعی. تأمین زندگی مناسب زنان تک سرپرست وزنان کم درآمد ازمنابع عمومی
- برابری ملیت ها وهمه گروه های قومی وحق تعیین سرنوشت آنها
- آزادی و برابری همه انواع گرایش های زندگی فردی وجمعی وخانوادگی وگرایش های جنسی
- حق وامکان برابربرای دخالت مستقیم هرفرد درزندگی سیاسی و اجتماعی
- حق برابر وآزادی دسترسی همگان به تمامی اطلاعات وآمارعمومی درحوزه های سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و علمی و فنی
- حق همه زحمتکشان برای داشتن زندگی مناسب وتأمین آن ازمنابع عمومی
- حق سلامت وآموزش برای همگان وتأمین آن ازمنابع عمومی
- حق ووظیفه انسان برای حفظ وداشتن طبیعت به عنوان مادرخود وبرخورداری ازمحیط زیست سالم
- لغواعدام وهمه قوانین مجازات شرعی
- انحلال دستگاه های سرکوب
- خود حکومتی ودخالت مستقیم ومشارکتی آحادمردم درتصمیم گیری،اجرای تصمیم ونظارت براجرای تصمیم درسطوح مختلف زندگی سیاسی بجای حکومت اسلامی و هردولتی که برفرازسرمردم به نشیند
- خارج کردن اقتصاد ازکنترل سرمایه،چه دولتی و چه خصوصی،اجتماعی کردن آن برای زندگی پایدار وهمبسته انسانی نه سودآوری و انباشت سرمایه خصوصی.
مبارزه رهائی بخش کنونی با شرایط منطقه ای وبین المللی این مبارزه ارتباط مستقیم دارد.توجه وتأکید براین جنبه وبالابردن همبستگی و همدلی بین المللی ومنطقه ای با این مبارزه و ارتباط متقابل،راه گشای آن است.بهمین دلیل برای مناسب کردن شرایط درمنطقه وکم کردن تأثیرمنفی دخالت های امپریالیستی وجریان سیاسی ارتجاعی اسلامی منطقه ای، ما برتداوم وپیگیری سیاست"صدای سوم درخاورمیانه" تأکید می کنیم.
مابرآنیم که همراهی همدلی مردم مترقی جهان را چنان جلب کنیم که دولت ها مجبورشوند دولت کودتا و هرشخص وارگان دیگری را که بیان اراده مستقیم مردم نباشد برسمیت نشناسند.
2009-07-28

ما برآنیم که کارزارهای بین المللی همه مؤسسات چندملیتی را که به ادامه حیات حکومت اسلامی یاری می رسانند تحریم کند.
برای طرح افق ها وضرورت "دنیای دیگر" وتلاش برای تقویت سمت گیری ضدسرمایه داری درهمین مبارزه کنونی،همراه شدن همه نیروهائی که دراین جهت می کوشند ضروری است.ازاین رو ما برتحقق اتحاد هواداران سوسیالیسم بیش ازهرزمان پا می فشاریم.
______________________________
*1 و*2: اقدامات صورت گرفته نشان دهنده اصلاحاتی درجهت کنترل معایب وعنان گسیختگی سیاست های نئولیبرالی بویژه نظم بخشیدن نسبی به آنارشی بازارجهانی است ونه کنسل شدن کلی وهمه جانبه این سیاست ها.تززیق پول های کلان هم برای نجات کارخانه های ورشکسته خصوصی صورت گرفته ومی گیرد تا عطف به تقویت قدرت خرید ورفاه مصرف کنندگان.همایون
*3-پیشنهاد حذف این عبارت را دارم .چرا که نمی توان بطورمطلق امکان وفواید ائتلاف ها وهمکاری های موردی وموقت را دراین یا آن عرصه منتها بربسترمطالبات جنبش وتقویت آن ردکرد.همایون

*******

در باره­ ى سرشت اوضاع سیاسی حاضر و وظايف ما

قطعنامه پیشنهادی اقلیت کمیسیون تدوین پیش نویس سند سیاسی کنگره چهارده


۱) عصيان بزرگ مردم كشور ما عليه كودتاى انتخاباتى تماميت گرايان حاكم را بى ترديد بايد مهم­ترين رخداد سياسى سى سال گذاشته به شمار آورد. اين جنبش اعتراضى باشكوه حتا در صورت عقب نشينى يا مهار آن توسط حاكمان٬ پى­آمدهاى پردامنه­اى را در حيات سياسى و اجتماعى كشور ما بر خواهد انگيخت٬ و بازگشت به شرايط پيش از ۲۲ خرداد را ناممكن خواهد كرد. شركت خيره­كننده­ى مردم در دهمين انتخابات رياست جهمورى و راى اعتراضى آن­ها عليه وضع موجود پى­آمد بى­واسطه­ى چهار سال سياست و عمل­كردِ ويران­گر و تبه­كارانه­ى رژيم اسلامى در دوره­ى احمدى­ نژاد بوده است. خشم انباشته­ى­ مردم عليه احمدى نژاد٬ هم­چون نماد وضع موجود٬ و هوشيارى و حساسيت آن­ها نسبت به عزم رژيم براى بيرون آوردن دوباره­ى او از صندوق­هاى راى٬ برانگيختگى مردم را درابعاد بى­سابقه­اى دامن زد.
۲) اكثريت عظيم تحريم­كنندگان انتخابات سال ۸۴ در كنار هواخواهان اصلاحات٬ در شرايط فقدان هر گونه بديل مترقى و در چارچوب انتخاب­هاى موجود٬ اعتراض خود را به شرايط حاكم از مجراىِ شكافِ دهان گشوده در ميان بالايى­ها بيان نمودند. استفاده هوشيارانه­ى مردم از فرصت سياسى ناشى از انتخابات و راى اعتراضى آن­ها به مراتب كارسازتر از تاكتيك تحريم انتخابات بود٬ كه در صورت تحقق٬ حاصل­اش جز اعلام پيروزى ساده و دوباره­ى احمدى نژاد نمى­بود. موثرترين روى­كرد چپ نسبت به انتخابات در آغاز طرح و تبليغ ضرورت برگزارى انتخابات آزاد و الزام­هاى آن در كنار ديگر مطالبات مهم مردم در فضاى ملتهب ناشى از تنش­ها و رقابت­هاى انتخاباتى بود. طبعا چنين روى­كردى نه با چشم­داشتِ انعكاس مطالبات مردم در پلاتفرم انتخاباتى نامزدها٬ بلكه با هدف دامن زدن به بحث­ حول مطالبات واقعى مردم و كار آگاه­گرانه در مقياس بزرگ و با استفاده از امكان­هاى موجود صورت مى­گرفت. چپ باید به تغییر فضای سیاسی توجه می­کرد که در اثر تحول روحیه­ی مدافعان تحریم ایجاد شده بود و نگاه خود را به ظرفیت­ها و پویایی­هایی معطوف می کرد که در متن این شرايط مشاهده می­شد. چپ بى آن كه هرگز مشروعيتى به نظام عهدِ بوقى انتخابات در جهمورى اسلامى بدهد و يا كم­ترين توهمى نسبت به نامزد­هاى موجود برانگيزد٬ بايد از مداخله­ى هوشيارانه مردم در بازى انتخابات حمايت مى­كرد و در عين حال محدوديت­هاى آن را باز مى­گفت.
۳) خيزش ميليون­ها نفر از مردم عليه كودتاى انتخاباتى٬ بحران مشروعيت جمهورى اسلامى را به طرز بى­سابقه­اى نمايان كرده است. هر چند در لحظه­ى حاضر اين بحران حول تقلب در انتخابات و بيت رهبرى٬ و نه نهاد ولايت فقيه٬ كانونى شده است؛ اما مى­تواند نتايج مرگ­بارى براى رژيم به دنبال داشته باشد. به عبارت ديگر٬ پيروزى جنبشى كه در اعتراض به كودتاى انتخاباتى و با خواست معين ابطال انتخابات گُر گرفته است٬ مى­تواند مسير پيش­روى­هاى بعدى مردم ما را در پيكار براى آزادى و برابرى ٬ و سرنگونى رژيم اسلامى هموارتر كند.
۴) مفهوم بحران مشروعیت گرچه براى خصلت­بندى شرايط حاضر روشن­گر است٬ با اين وجود تصویری کامل از کلیت صحنه­ی سیاسی به دست نمی­دهد. در شرایط کنونی ما نه تنها با بحران مشروعیت روبه­رو هستیم بلکه علاوه بر آن با بحران اقتدار یعنی شکاف عمیق در بلوک قدرت نیز مواجه­ایم. اين واقعيت كه فصل­الخطاب بودن ولی فقیه در ميان بالایی­ها نیز کارآیی خود را از دست داده است٬ شاخص­ترين نمود بحران اقتدار در لحظه­ى حاضر است. اين بحران سیاسی مركب (مشروعيت و اقتدار) وضعيتى را پديد آورده است كه وجه مشخصه­ى آن نه امتناع و بى ­تفاوتى نسبت به حكومت- يعنى صرفا زير سئوال رفتن حق حاكميت زمام­داران – بلكه به چالش كشيدن مشروعيت و اقتدار آن است.
۵) بحران سیاسی در کشور ما هنوز به بحران انقلابی فرا نروييده است. زيرا که هيچ جنبشى را نمى توان بدون مطالبه­ى محورى و يا نيروى هژمونيك آن توضيح داد؛ و مطالبه­ى جنبشی که آغاز شده اولا ابطال انتخابات است٬ ثانيا اين جنبش در كليت خود زیر نفوذ شبکه­ى رهبری اصلاح طلبان قرار دارد. این در شرایطی است که بدیل سیاسی نیرومندی در مقابل جمهوری اسلامی در افق ِ مشهود وجود ندارد. این جنبش در قامت کنونی خود اگر بتواند موانع پیش­روی خود را درهم شکند و به پیروزی دست یابد٬ در بهترین حالت یک رفرم ساختاری را -یعنی افزایش نقش نهادهای انتخابی نسبت به نهادهای انتصابی در چارچوب نظام حاکم- بر رژيم اسلامی تحمیل می­کند. این رخداد- با همه­ى اهميت و امكان­هاى مساعدى كه براى پيش­روى­هاى بعدى فراهم مى­آورد- واجد معنای انقلابی نیست؛ این تغییری است در چارچوب نظام حاکم نه تغییرِ چارچوب آن.
۶) خیره شدن بر مختصات کنونی اوضاع سیاسی به معنای نادیده گرفتن پویایی درونی این جنبش نباید تلقی شود. تاریخ "باز" است و نتایح گلاویزی طبقات و نيروهاى اجتماعى از پيش داده نيست. همه چیز به درایت، سیاستِ سنجیده٬ برآمد و گردآوری نیروهای در حال نبرد بستگی دارد. بنابراین گذر از این بحران سیاسی به بحران انقلابی ناممکن نیست به همان میزان که سرانجام آن خارج از اراده طبقات و نيروهاى اجتماعى ِ در حال نبرد از قبل مقدر نیست.
۷) چپ رادیکال تحت هیچ شرایطی نباید تمایل و اراده­ی خود را جای­گزین اراده و توانایی هم اکنون موجود مردم سازد. چپ ایران به طور سنتی هر برآمد توده­ای را در همه­ی سال­های گذشته - بی توجه به تناسب واقعى نيروها- "نبرد در دوره­ی سرنوشت­ساز" یا "جنگ در خاکریز آخر" قلم­داد کرده است. این امر کمکی به پیش­روی جنبش مردمی نمی­کند. تنها با "عقل سرد" و "خوش­بینی اراده" می­توان پویایی درونی جنبش توده­اى را شناسایی و در جهت ارتقاء آن تلاش کرد. به علاوه دیرآمدگانی که درک روشنی از توان و ظرفیت مردم ندارند٬ و در ساختن آن نقشی ایفا نکرده­اند٬ نمی­توانند در پیشاپیش حرکت آنان قرار گیرند.
۸) براى آن كه جنبش اعتراضى بتواند با آهنگ مناسبى گسترش يافته و بقا و پايدارى خود را تضمين كند٬ لازم است اولا تا آن­جا که می­تواند از خواست حداقلی و فراگیر٬ که در عین حال بتواند حتا در صفوف محافظه­کاران شکاف ایجاد کند٬ حركت كند. ثانيا٬ از روش­هاى گوناگون نافرمانى مدنى٬ هم­چون تاكتيكى كارآ٬ بهره گيرد و ابعاد نافرمانى را متناسب با رشد جنبش در اشكال مختلف گسترش دهد. عنصر اصلى در اين تاكتيك٬ خصلت مسالمت آميز روش­هاى مبارزه و بُرد و دامنه­ى توده­اى آن است. ثالثا٬ مبارزه­ى جنبش­هاى اجتماعى براى دست­يابى به خواست­هاى معين خود- كه امرى دايمى است- نه تنها در برابر پيش­روى جنبش اعتراضى عمومى قرار ندارد٬ بلكه مى­تواند به آن يارى رسانده و آن را تقويت كند. با اين همه نبايد فراموش كنيم كه در شرايط كنونى اساسا با حركت حول خواست عمومى و مشترك مردم است كه مى­توان فضاى سركوب را شكافت و مبارزه را ادامه داد. از این رو٬ آن حلقه­ی کلیدی که ما را از این بن­بست مى­رهاند همین خواست مشترک ابطال انتخابات است که از قدرت بسیح فوق­العاده­اى برخوردار است. در این شرایط٬٬ بازگشت به "جنگ موضعی" یعنی برجسته کردن درخواست­هاى موردی، صنفی و گروهی هر چند لازم است اما این امر نباید تحت هیچ شرایطی به کم بها دادن به "جنگ جبهه­ای" یعنی همین مبارزه عمومی، فراگیر و وحدت بخش مردم ( بر سر ابطال انتخابات) منجرشود. نبرد در این دو جبهه در برابر هم قرار ندارد بلکه يك­ديگر را تقویت می­کند. مساله اصلی در شرایط کنونی این نیست که صرفا بازوی کمکی اين جنبش را تقویت کنیم٬ بلکه علاوه بر آن این است که چگونه می­توان راه­های دوام و پیش­روی همین جنبش را مشخص و در عمل به کار بست.
۹) مبارزه براى سوسياليسم از امروز٬ وظيفه دايمى و تعطيل ناپذير چپ است. پيش­روى در اين مبارزه در گرو اين است كه چپ اولا٬ تصور روشنى از منطق پیکار علیه استبداد دینی و برای دموکراسی داشته باشد و به الزام­هاى اين مبارزه پاسخى در خور دهد. و براى برپايى جنبشى فراگير و نيرومند در مبارزه براى سرنگونى جهمورى اسلامى و در دفاع از چند پرنسيب اساسى دمكراسى- كه بدون تحقق آن­ها پا گيرى هيچ شكل از دمكراسى ناممكن است- هم­چون حقوق برابر شهروندى٬ سكولاريسم٬ پلوراليسم٬ حاكميت مردم٬ جهمورى٬ و مخالفت با هر گونه مداخله ­خارجى بكوشد؛ جنبشى مبتنى بر هم­كارى گرايش­هاى گوناگون٬ كه در آن هيچ كس به دليل حضور در اين جنبش ناگزير از دست شستن از پلاتفرم اخص خود نشده و به زائده ديگران بدل نشود. بدون پا گرفتن چنين جنبشى٬ حتا اگر سرنگونى رژيم اسلامى ممكن باشد٬ جلوگيرى از تكرار فاجعه­ى انقلاب ۵۷ بى­گمان ناممكن است. ثانيا٬ باید منطق به میدان آمدن جنبش­های اجتماعی را تشریح کند و برای تنگ­تر کردن حلقه­ی محاصره به دور جمهوری اسلامی تلاش کند. ثالثا٬ براى گسست كامل از سوسياليسم روسى ٬ و بازسازى يك چپ عميقا دمكراتيك٬ ضد سرمايه­­دارى٬ فمينيست و طرف­دار محيط زيست تلاش كند. رابعا٬ ضرورت مبارزه برای سوسیالیسم و برپایی اتحاد بزرگ مدافعان سوسیالیسم را تشریح نماید و گفتمان لیبرالیسم را مورد چالش قرار دهد.
۲۸ ژوئيه ۲۰۰۹

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد