بعد از "انتخابات"
جناب "سلطان" علی خامنه ای

کاریکاتور از عماد حجاجی. اردن

طرح " انتخابات" شما برای رسیدن حکومت اسلامی و یکدست کردن همه قوا در زیر عصای خنیاگر موفق بود اما در خلاف جهت رهایی بخشی و مدرنیته و پیشرفت کشور ایران. آخرین برگ ادامه قدرت شما در اختناق و سرکوب بیشتر اعتراضات، پیوند دادن بیش از پیش کاست روحانیت و آزاد گذاشتن همه آخوندهای مصرف کننده بیت المال در نهادها و حتی زندگی خصوصی مردم با نیروهای سپاه، نیروهای جنایتکار امنیتی و مریدان رانتخوار و "دکترهای" فاقد دانش است.

همه شواهد و اطلاعات دریافت شده از فعل و انفعالات و تلاش شما در نمایش "انتخابات" نشان می دهند که شما نمی توانید با دستکاری آمارهای گماشتگان به هدف مورد نظر خود به رسید. گرچه می توانید در کوتاه مدت تلاش کنید تاهمه دستگاههای زیر فرمان را برای پیشگیری از خروش اکثریت مردم به بهانه مقابله با "دشمن" زیر فشار بگذارید. اما حرف نهایی و آینده نظام تاریک اندیش و فاسد شما را این اکثریت مردم در یارگیریهای خیابانی و یا بسیج و اتحاد همه نیروهای وطن دوست برای ایرانی آزاد و فارغ از هرگونه نظام موروثی مشروعه و مشروط خواهند زد.

جناب "سلطان" شما در اعتراضات سالهای 92 و96 صدای شعار" اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا" را شنیدید اما درکی از پیامد آن نداشتید که ناقوس شروع پایان نظام جهل و جنایت به صدا درآمده است. نقطه تحول بزرگ در این حرکت، گرایش و بینش جامعه به سمت آزادیخواهی و عدالت اجتماعی و ترقیخواهی است و در ادامه با حرکت هوشمندانه به تحریم و رای های باطله روی آورد. فاصله گرفتن از نظام و تعمیق گام به گام شکاف ملت ـ حاکمیت نظام ولایت فقیه از مدتها پیش شروع و هر روز گسترده تر می شود.

نظام شما حاصل تلاش مستمر روحانیت از زمان صفوی تا امتداد سلطنت محمد رضا شاه پهلوی با بهره برداری از پتانسیل فقر فرهنگی و مادی جامعه در راستای سهم خواهی بیشتر بود و سرانجام به بیرون راندن سلطنت منتهی شد. این شکستی بود برای نطفه های مدرنیته و پس زدن توسعه کشور. در این فاجعه اما بخشی از "روشنفکران" و جریانات سیاسی هم هر یک از ظن خود به جبهه خلاف تاریخ و کورکورانه به جبهه "ضد امپریالیسم"پیوستند. افرادی در برخی از جریانات چپ با تمام قدرت و برداشت بسیار انحرافی از مبارزات طبقاتی به خدمت "شکوفایی نظام جمهوری اسلامی" در آمدند و اجرت خود را با پذیرش تبعید،فداکردن یاران خود از نظام آخوندی دریافت کردند. بعید می دانم اینگونه جریانات درسی از شکست خود گرفته باشند. زیرا این اقدامات نابخردانه برای این جماعت پندی نشد و در ادامه و تاکید بر انحراف خود همه تلاش را در چارچوب سیاست های رفسنجانی،خاتمی،.. زیرچتر حمایت از جریان به اصطلاح "اصلاح طلب" قرار داد. فاجعه اما زمانی بود که وسیله هدف را توجیه کرد و "انتخاب" حسن روحانی را از طرف مردم تبریک گفت. بعید می دانم اینگونه جریانات سیاسی درسی از شکست گرفته باشند.
شاید این "تقدیری" ناخواسته بود. اما بقول زنده یاد احمد کسروی: " ما یک حکومت به آخوند ها بدهکاریم(بخوان بدهکار بودیم) تا ذات خرابشان برای مردم روشن شود... خود آخوندها بفهمند رمالی بیش نیستند و اهل حکومت داری نمی توانند باشند. ما یک حکومت به آخوندها بدهکاریم،یعنی باید قدرت سیاسی به دست روحانیون بیفتد تا بعد ملت ایران دیگر دل از شعائر خرافه آمیز در قالب تشیع صفوی بر کَند". این درک بغایت درست احمد کسروی در عصر خود همچنان نافذ بوده و اکنون هم درست است.

جناب "سلطان" علی خامنه ای،شما باید بدانید که رای بمثابه اعتماد سیاسی در صندوق رای است. اما رد آگاهانه به پای صندوق نرفتن یعنی پایان اعتماد سیاسی و روی گردانی از نیافتن چشم انداز روشن از صندوق است.

دموکراسی پذیرفته ترین رژیم سیاسی در جهان معاصر است. این دموکراسی اغلب از نظر سازماندهی انتخابات، آزاد و شفاف ارزیابی می شود. انتخابات معیار اساسی برای سنجش نشاط دموکراسی یک کشور است اما به تنهایی کافی نیست. از این رواهمیت در نظر گرفتن سایر معیارها به شمول رعایت حقوق بشر و حکمرانی خوب ضروری است.
به نظرمی رسد لیبرال دموکراسی پذیرفته ترین رژیم سیاسی در جهان است( از نظر من مقوله لیبرالیسم سیاسی راباید از لیبرالیسم اقتصادی جدا دانست) و همه جا را فرا گرفته و مقاومت ناپذیر است. این پذیرش به تضعیف و نفی مشروعیت رژیمهای سیاسی مانند اشرافیت ، اقتدارگرایی ، توتالیتاریسم،نظام های دین سالار و نئو لیبرالیسم اقتصادی پیش می رود و در عصر جهانی سازی اقتصاد، اطلاع رسان خوبی برای مردم است. قدرت دموکراسی لیبرال دراین واقعیت نهفته است که به آنچه مردم بیشتر از همه خواهان آن هستند رای می دهند: نام آن هم آزادی است. دموکراسی در دنیای امروز براساس این اصل شکل می گیرد که حاکمیت متعلق به افرادی است که از طریق نمایندگان خود آن را اعمال می کنند. در نتیجه انتخاب آزاد نمایندگان مردم به یک موضوع اصلی تبدیل می شود. رای گیری نه تنها به عنوان مشروع ترین وعمده ترین روش انتخاب نمایندگان مردم تلقی می شود، بلکه به عنوان "معمول ترین ، قانونی ترین روش مشارکت سیاسی" هم تلقی می شود. نقطه قوت این دموکراسی نماینده گی لیبرال این است که شهروندان را قادر می سازد تا افراد از اشکال وفاداری و تبعیت کورکورانه اجتماعی رها شوند و بتوانند یک انتخاب منطقی داشته باشند.

دگردسی و رویکر به حکومت اسلامی

خامنه ای در روز انتخابات گفت: " بیایید انتخاب کنید،رای بدهید و ثواب ببرید، حتی یک رای هم مهم است"

این در حالی است که او پیش از انتخابات فتوا داده بود که شرکت در انتخابات شرعا واجب است و رای سفید حرام.

خامنه‌ای دو روز پیش از "انتخابات" به درستی تشخیص داد که مشارکت پایین در انتخابات نشانه فاصله گرفتن مردم از نظام است. او با حضور در تلویزیون، بر اهمیت مشارکت در رای‌گیری تاکید و خواهان انتخاب یک "رئیس‌جمهور قوی" با رای بالا بود. او هشدار داد که در صورت کاهش حضور مردم "فشارهای اقتصادی مانند تحریم" بر کشور بیشتر خواهد شد. خامنه ای اما عاجز از گفتن "فشارهای اقتصادی" بواسطه سردرکلاف سیاستهای خارجی و نقش او در تشدید تنش های سیاسی ـ نظامی در منطقه و ادامه شعار خمینی در راستای نابودی اسرائیل است. مستقل از انتقاد روشن و شدید نسبت به رفتار اسرائیل در قبال مردم ستمدیده فلسطین، راه حل در دست اکثریت مردم فلسطین و اسرائیل برخوردار از دو دولت در کنار هم هستند. اما دستگاه خلافت زیر اقتدار خامنه ای این خواست را نمی بیند و همه سرمایه کشور را به بهای انزوا،تورم،فقر، فساد،عقب ماندگی کشور و تخریب جبران ناپذیر زیست محیطی.. هزینه می کند.

خامنه ای روز انتخابات را روز ملت ایران دانست و تاکید کرد: "امروز میدان‌دار و صحنه‌گردان اصلی مردم هستند.

مردمی که با حضور کنار صندوق‌های رای و با دادن رای در واقع تکلیف کلی و اساسی کشور را برای سال‌های آینده معین می‌کنند. هر کاری که ملت ایران امروز تا شب انجام بدهند از حضور کنار صندوق تا رای دادن، این سازنده آینده آنها و تعیین‌کننده سرنوشت چهار ساله آنهاست. درست به همین دلیل است که عقل و خرد انسان حکم می‌کند که در این آزمون بزرگ ملی و سراسری همه شرکت کنند".

کیست نداند بیش از 42 سال نمایش انتخابات وسیله ای شد برای به یغمابردن سفره اکثریت مردم توسط آخوندها،مداحان،پاسداران و نیروهای امنیتی و رانتخواران نظام. کیست نداند که همه دوره های"انتخابات" اصل و نگرانی حاکمیت اعلام شرکت اکثریت و به نمایش گذاشتن "شرکت وسیع" مردم در پشتیبانی از نظام و مشروعیت بخشیدن در انظار بین المللی بود.

مضحکه تر از همه پاسخ سید علی به برخی سئوالات در باره "انتخابات" است.
س۱ـ آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران شرعا واجب و عدم شرکت، حرام است؟
ج. شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعی، اسلامی و الهی است.

س۱۱. حکم رأی سفید و بی نام دادن چیست؟ در صورت عدم شناخت و تحقیق، یا تحقیق کافی و عدم وصول به نتیجه و تحیّر در انتخاب اصلح چطور؟
ج. در هر صورت اگر رأی سفید دادن موجب تضعیف نظام اسلامی باشد، حرام است.
س۱۲. خرید و فروش آراء در انتخابات چه حکمی دارد؟

ج. جایز نیست.

در "انتخابات" 1396، روحانی حدود 11 میلیون،رئیسی 4.5 میلیون رای آوردند. این نتایج تلاش حاکمیت برای مشروعیت بخشیدن را زیر سئوال می برد و شکستی برای گزینه رئیسی. گزارشات فرمانداریها برای وزارت کشور و خامنه ای پر مخاطره بودند. دستور دستکاری و ریختن 11 میلیون رای مساوی برای هر کدام آمد. این یکی از دلایل تاخیر در اعلام نتایج بود. و شرمساری برای خامنه ای و رئیسی مجری أوامر و طرح خامنه ای.

همه اطلاعات و شواهد و حوادث در روزهای اخیر هم حاکی از خرید و فروش رای از 500 هزار تومان تا بیش از یک میلیون تومان بمن گزارش شد.

"سلطان" علی خامنه ای اینک می بیند که اکثریت مردم در میدان او بازی نکردند و برای آینده خود و نظامش به او "نه بزرگ" گفتند. دیگر ترفندهای شرعی برای فریب مردم کارساز نیستند. اگر او تاکنون توانست با سوء استفاده از فقرفرهنگی طیفی از جامعه، اقتدار خود را روی پا نگهدارد، اینک اما شبکه های اجتماعی بخشی از این طیف را آگاه کردند و فاصله با حکومت تعمیق تر شد. هشیار باشیم اینک خطر برای کشورمان بیشتر از جانب حامی پروران ذوب در ولایت و در صورت برآمد قوی اعتراضات سراسری مردم، از جانب نیروهای بسیجی خارجی از عراق،لبنان .. خواهد بود.

نتایج "انتخابات" اما یک سیلی محکم بر ذات خبیث و توصیه های خامنه ای بود. اگر او با تزویر تلاش در کشاندن مردم به پای صندوق بود تا به قدرت و نظامش در مقابل فشارهای داخلی و خارجی مشروعیت بخشد، دیگر سران مرتجع نظام رُک و راست رای مردم را نافذ و تعین کننده نمی دانند :

مکارم شیرازی می گوید : «ما از روی ناچاری بیان می‌کنیم که با رای مردم باید امور کشور اداره شود. چه نسبتی میان رای مردم و خواست خدا وجود دارد؟ همان طور که رای مردم تعیین نمی‌کند حکم خدا چیست، رای مردم هم علی‌الاصول نباید تعیین کند چه کسی حکومت کند و چطور حکومت کند».

مصباح یزدی در جلسه پرسش و پاسخ در مورد مشروعیت و مقبولیت رای می گوید:

«دموکراسی که برای غربی‌ها اصالت دارد، برای ما فقط جنبه ابزاری دارد. رأی مردم برای ما مشروعیت نمی‌آورد؛ مقبولیت می‌آورد. ممکن است در آینده قانون این‌گونه شود که مردم باید در تعیین استاندار نظر بدهند. این قانون و این فرآیند از نظر اسلام هیچ اشکالی ندارد، اما این بدان معنا نیست که مردم به او مشروعیت می‌دهند؛ بلکه مردم رأی تمایل می‌دهند. وگرنه حکم اصلی، حکم خدا، پیغمبر، ائمه اطهار و حکم ولی‌فقیه است. این‌که امام فرمود میزان رأی مردم است؛ آیا حتی در مقابل حکم خدا نیز میزان رأی مردم است؟!‍ این همه امام دم از اسلام ‌زد برای چه بود؟ ایشان از همان ابتدا می‌فرمود همه چیز فدای اسلام. بی‌شک ایشان در مقابل اسلام نگفت رأی مردم معتبر است؛ بلکه آن‌جا که ما مصالح را نمی‌دانیم و حکم خدا نیست، برای تشخیص مصداق از رأی مردم بهره می‌بریم».
افشای ناخواسته از تحریم وسیع "انتخابات" را از زبان صفار هرندی ذوب در ولایت، بعداز نادیده گرفتن وکم اهمیت جلوه دادن به واقعیات آماری عدم شرکت و رای باطله می گوید:
«انتخابات ما در واقع یک انتخابات 60 درصدی است؛ درست است که مشارکت 48.8 است اما حتماً کسانی‌که به‌دلایلی مانند ماجرای کرونا که خیلی بالاست، به‌دلایل دلخوری‌ها از وضع موجود نیامدند و هم‌چنین به‌دلیل آزاری که در روز رأی‌گیری دیدند، مشارکت نداشتند. البته من نمی‌خواهم به آن عدد بدهم، چون واقعاً دربارۀ آن تحقیق و بررسی نشده است و دفعتاً پیش آمده است و مردم صبح پای صندوق این موضوع را دیدند؛ البته یک‌جا و دوجا و یک‌شهر و دوشهر هم نبود و بلکه در سراسر بود که باید بررسی شود تا از سوی کسانی ارادۀ پلیدی پشت موضوع بوده و یا ندانم‌کاری و عدم‌آمادگی بوده است».

ارزیابی مضحک تر "فارس" از "انتخابات" و "انتخاب" رئیسی:

«رئیسی در آرای شرکت نکرده ها نیز سهم بزرگی دارد. با در نظر گرفتن میزان محبوبیت اجتماعی و همچنین میزان آرای او در انتخابات اخیر، رئیسی سهم قابل توجهی در بین 20 تا 30 درصد از مردمی که به خاطر ترس از کرونا در انتخابات در نظرسنجی‌ها گفته بودند که شرکت نمی‌کنند، دارد. اگر بپذیریم که تاخیرات متعدد در حین رای‌گیری، چاپ تعرفه‌های مشابه و جابه‌جایی در نگارش فاکتورهای جدی در مسئله آرا باطله بوده، با این وجود حتی در نزدیک به چهار میلیون آرای باطله نیز آمار قابل توجهی از آرا سمت ابراهیم رئیسی بوده است. جالب‌تر آنکه چند درصدی از مردم هم بودند که گزینه اصلح شان آقای رئیسی بود، ولی با حس اینکه پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات مسجل است، زحمت حضور در پای صندوق رای را به خود ندادند». آیا مردم ایران از سابقه جنائی رئیسی خبرندارند؟ اگر دارند آیا می توان در شرایط آزاد ازمردم پرسید موافق اعدام هستند یا مخالف؟ همه تجارب میدانی وعلمی حاکی از مخالفت اکثریت مردم با حکم اعدام است. البته شکی نیست "آن چند درصدی از مردم" هستند که با اعدام و قاضی اعدام کننده مسئله ای ندارند.

کنه نهفته چنین دگردسی حکومت و اهداف پشت پرده را از زبان سید امیر حسین قاضی زاده هاشمی کاندیدای شکست خورده درانتخابات و ذوب ولایت بشنویم. او در پاسخ به سوالی پیرامون یکدست شدن قوا و تاثیر آن بر روند اداره کشور و همچنین احتمال برخورد با اغماض میان قوا و کاهش نظارت‌ها، گفت: « من نمی‌خواهم بگویم که چنین اتفاقی ممکن نیست اما شرایط کشور به گونه‌ای است که ما به دلیل اوضاعی که در حوزه اجرا و مشکلات مردم ایجاد شده نیاز به چنین اتفاقی داشتیم که یک قدرت متمرکز در حوزه اجرا داشته باشیم. کشور برای اینکه از جا بلند شود حداقل ده سالی باید دعواها را کنار بگذارد؛ به همین دلیل به نظر من مردم با هوشمندی این را انتخاب کردند. به این دلیل که مردم معمولا مجلس و دولت را به نوعی انتخاب می‌کردند که این تمرکز اتفاق نیفتد؛ اما این بار که این اتفاق رخ داد به نظر من با هوشمندی بود به این علت که کشور یک سرعتی پیدا کند. وی افزود: بعد از طی این دوره نهادهای دموکراتیک که حضور دارند و فعالیت می‌کنند یا جریانات سیاسی خود را احیا می‌کنند و باز می‌توانند به قدرت برگردند».
اما آمارهای تقریبا به واقعیت در نتایج "انتخابات" مهندسی شده حقایق دیگری را نشان می دهند و ترس در اندا م حاکمیت. افزون براین طرح دگر بودن نظام در راستای قدرت یک دست و حذف واقعی "نهاد پوششی جمهوریت" از زمان سخنرانی خامنه ای در کرمانشاه بر "پارلمان"ی کردن دمیده شد و در سال 1396 توسط دانشجویان بسیجی تبلیغ می شد.

کل آرای ماخوذه درست 13120000. آرای دستکاری شده به سود رئیسی 8120000. آمارها را دوستان با تقریب نزدیک به واقعیت گزارش کردند.

در ورای حوادث و وقایع تلخ تاریخی برای کشورمان و ازدست رفتن سرمایه اجتماعی جامعه، باید از "سلطان" علی خامنه ای بخاطر این چیدمانی و دگردسی تشکر کرد. زیرا او با روی کار آوردن و تحکیم کاست روحانیت و بقول زند یاد احمد کسروی، نشان دادن که" آخوندها رمالی بیش نیستند و اهل حکومتداری نمی توانند باشند". خامنه ای بیش از پیش ماهیت زمامداری حکومت اسلامی را به اکثریت نسل بعد از انقلاب نشان داد.

خامنه ای بدرستی در زمان انتخابش به رهبری گفت: "اولا باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال رهبر شدن کسی مثل بنده در آن مطرح شود. مسئله اشکال فنی و اساسی دارد و خود من حقیقتا لایق این مقام نیستم". علی خامنه ای در بخشی از این سخنرانی خود در مخالفت با انتخاب خود می‌گوید: «چه از نظر قانون اساسی و چه از نظر شرعی برای بسیاری از آقایان، حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد… این چه رهبری خواهد بود». علی خامنه‌ای در ادامه می‌گوید «درهمین جلسه چند نفر از آقایان صبحت کردند و تصریح کردند بنده (از نظر مسائل شرعی) صاحب‌نظر نیستم».

جناب "سلطان" علی خامنه ای دست مریزاد. خُب پیش بینی کردید و اینک این شما و نظام اسلامی شما. واقعا باید خون گریست.

همه مخالفان و جریانات فکری مخالف نظام باید در افشاری رئیسی اهتمام ورزند. به کشورهای دموکراتیک یادآور شوند در فرستادن سفرای خود به ایران، سفیران مجبورند اعتبارنامه دیپلماتیکی خود را به رئیسی بدهند و دست جنایتکار او را بفشارند.

برای دست یافتن به نظامی دموکراتیک، مردمی و تامین کننده آزادی و دموکراسی و برابری حقوق همه شهروندان، برای نجات فاجعه زیست محیطی و محیط زیست، اتحاد همه نیروهای جمهوریخواه برای استقرار نظامی با پذیرش رعایت حقوق جهانشمول حقوق بشر ضرورت تاریخی است. این امر زمانی محقق می شود که شهروندان با آگاهی از وضعیت و حقوق خود آگاهانه نمایش "انتخابات" را تحریم کنند و ترجیحا خواهان تغییر نظام از طریق صندوق های رای زیرنظر نهادهای بین الملی باشند. و مقدم بر هر چیزی پیوند دادن صفوف مبارزان،اقشار و طبقات کارگران،آموزگاران،پرستاران،هنرمندان و اساتید آموزشی از طریق شبکه های اجتماعی ضروریست.

انحلال باد نظام جهل و جنایت.

حسن نادری
28 .6.2021 = 7 تیر 1400