بیش از چهار دهه که از عمر جمهوری اسلامی میگذرد، مردم دغلکاری کارگزاران سیاسی آن را در خصوص برگزاری انتخاباتهایی ساختگی و تصنعی آزمودهاند. باید دانست که کارگزاران انتخاباتی حکومت، همیشه شگردهایی از دروغ و فریب را به کار میبندند که همهی آنها را روحالله خمینی برای اخلاف خویش بر جای نهاده است. چنانکه اینک مردم تمامی کاستیها و آسیبهای اجتماعی کشور را به پای ناتوانی و ولنگاری مردان سیاسی همین حکومت مینویسند. حتا همگی به این باور عمومی دست یافتهاند که تنها با براندازی جمهوری اسلامی میتوان کاستیهای پیش آمده را جبران کرد. به همین دلیل هم پیش از اینکه به برگزاری انتخاباتی درون حکومتی بیندیشند به براندازی نظامی میاندیشند که چنین شیوههایی از دروغ و حقه را بر شهروندان کشور تحمیل مینماید. موضوعی بدیهی و روشن، که بنا به رویکردهای منطقی خود هرگز به آمارگیری نیاز ندارد. | |
پژوهشگاههایی را برای تحقیق در مسایل سیاسی و یا اجتماعی ایران در برخی از کشورهای منطقه راه انداختهاند. مدیریت این پژوهشگاهها را اغلب ایرانیانی به عهده میگیرند که از جمهوری اسلامی چندان دل خوشی ندارند. با این همه آنان همگی تلاش به عمل میآورند تا استقلال خود را از دولتهای خارجی حفظ نمایند. ترکیه، مالزی و امارات بیش از سایر کشورها در استقرار آزادانهی این مراکز پژوهشی نقش میآفرینند. چون آمد و شد ایرانیان به این سه کشور بیش از سایر کشورها رونق دارد. ولی دولت ترکیه به دلیل همکاریهای امنیتی خود با جمهوری اسلامی شرایطی را برمیانگیزد تا کنشگران اجتماعی ایران برای زیستن در آن همیشه جانب احتیاط را رعایت نمایند.
ناگفته نماند که کار میدانی در این مراکز خصوصی برای ردیابی از حوادثی که در ایران میگذرد به طور مداوم تعقیب و دنبال میشود. چون آنان شبکههایی مناسب از ارتباط خود با داخل ایران فراهم دیدهاند و جدای از این از اطلاعات روزانهی مسافران و مهاجران ایرانی نیز در همین راستا استفاده به عمل میآورند. آنوقت اطلاعات به دست آمده پس از فرآوری لازم رسانهای میشود. بخش عمدهای از اطلاعات مربوط به حقوق بشر به خصوص وضع زندانها و حال و روز زندانیان در ایران همیشه از همین راه گردآوری شدهاند. مسایل درونی حکومت و اختلافات خودمانی مدیران بالادستی جمهوری اسلامی هم چهبسا از راه همین کانالهای ارتباطی افشا میگردند. در ضمن این گروه از پژوهشگاهها یا بنگاههای رسانهای طعمهای مناسب برای نیروهای امنیتی وابسته به جمهوری اسلامی قرار میگیرند. به عبارتی روشن، جمهوری اسلامی اقتدار امنینی خود را در فضای چنین بنگاههایی هم به نمایش میگذارد. چنانکه برای مراکزی از این دست، پنهانکاری سازمانی و ایمنسازی شبکههای ارتباطی اصل قرار میگیرد.
موبایل یا تلفن ثابت یکی از راههای ارتباطی این گروه از بنگاههای خبری و یا پژوهشی به شمار میآید. آنان از راه تلفن ثابت یا شبکههای اجتماعی با شهروندان ایرانی در داخل کشور تماس میگیرند. ولی این مخاطبان همگی به قید قرعه انتخاب میشوند. یعنی بدون انتخاب قبلی به شمارهای زنگ میزنند و خیلی راحت قصد خود را با هرکسی که گوشی را برمیدارد در میان میگذارند. اما این تماسها فقط به منظور پرس و جو از حادثهای خاص صورت نمیپذیرد. بلکه اغلب پرسشنامههایی را هم برای نظرخواهی و نظرسنجی با مخاطب خود در میان میگذارند. به عبارتی روشن، دوست دارند بدانند که مردم در داخل کشور پیرامون حادثهای خاص چه دیدگاهی دارند. آنوقت از مطالب خام پرسشنامهها تحلیلهای آماری به عمل میآید. آمارهای تحلیلی را سپس رسانهای میکنند تا دستمایهی سیاسی خوبی برای کنشگران فرامرزی قرار گیرد.
اما به دلایل مختلف این نظرسنجیها نمیتواند اطلاعات آماری دقیق و درستی در اختیار مخاطبان خود بگذارد. چون در نمونهگیریهای خود برای پاسخ به پرسشنامهها درست عمل نمیکنند. پیداست که پرسشگران این مجموعهها هر کسی را دم دست خود مییابند، مورد پرسش قرار میدهند. افرادی که هرگز نمیتوان پاسخ آنها را به گسترهای از شهروندان کل کشور تعمیم داد. برای نمونه از شهروندان ایرانی داخل کشور هستند کسانی که به تلفن و موبایل دسترسی ندارند و خیلی طبیعی از این نظرخواهی بر کنار میمانند. جدای از این، اقشار وسیعی از شهروندان ایرانی هرگز در بطن مسایل سیاسی کشور نیستند و به طبع از توان لازم برای پاسخگویی به پرسشهای سیاسی یا اقتصادیِ یاد شده، جا میمانند.
از سویی کسانی که این پرسشنامهها را تنظیم میکنند از پیش نگاه سیاسی خود را در متن این پرسشها دخالت میدهند. همراه با چنین دیدگاهی، پیداست که پیشداوریهای شخصی یا گروهی این افراد، سرآخر به متن پرسشنامهها نیز راه مییابد. درنتیجه پرسشها به گونهای طرح میگردند که ایشان را به همان مقصود از پیش تعیین شدهی خودشان برساند. ولی چنین رویکرد اشتباهآمیزی شرایطی فراهم میبیند تا سرانجام تحلیل آماری درستی از آنچه که در ایران میگذرد به عمل نیاید.
گفتنی است که موضوع و محتوای اکثر این پرسشنامهها به مسایل معیشتی مردم عادی بازمیگردد. آنها در واقع میخواهند که بدانند که تورم و بیکاری به حال و روز مردم چه آورده است. همچنین میخواهند بفهمند که مردم در ارزیابی خود بروز چنین مشکلاتی را به پای چه کسانی مینویسند.
بسیاری از پرسشگران هم چالشهای مردم عادی را با سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی دنبال میکنند. برای نمونه میخواهند بفهمند که دوستی ایران با چین یا روسیه تا چه میزان نفرت یا رغبت مردم عادی را برمیانگیزد. تعقیب سیاستهای هستهای یا اسراییلستیزی جمهوری اسلامی هم جایگاه ویژهای در این پرسشها مییابد. همچنین موضوع تحریم یا خودتحریمی رژیم نیز از نگاه بسیاری از پرسشگران جا نمیماند. گروهی هم میخواهند بدانند که آیا شهروندان ایرانی به موضوع دخالت ایران در کشورهای منطقه گردن میگذارند و یا میپذیرند که کارگزاران حکومت بخشهایی از درآمد ملی را درهمین کشورهاهزینه کنند.
پرسشنامههایی هم وجود دارند که موضوعهای سیاسی ویژهای را پی میگیرند. برای نمونه آنان میخواهند بفهمند که آیا مخاطب ایشان نظام حاکم را قبول دارد. همچنین نظر مخاطبان خود را در خصوص تأیید و یا عدم تأیید رهبر جمهوری اسلامی جویا میشوند. آنوقت از او پیرامون پذیرش و یا عدم پذیرش نهادهای غیر انتخابی وابسته به رهبر میپرسند. حتا افرادی وابسته به همین نهادها را ردیف میکنند تا مخاطب نظر و دیدگاه خود را در خصوص ایشان بیان کند. پرسشهایی تصنعی که چهبسا راه به جایی نمیبرد. چون آنکه جمهوری اسلامی را از پایه و اساس قبول ندارد به طبع رهبر آن و نهادهای وابسته به رهبر را هم قبول ندارد. آنوقت کسی که بر جمهوری اسلامی گردن میگذارد به حتم از تمامی نهادهای نامردمی آن هم تمکین خواهد کرد.
تازه مدافعان حکومت هرگز در اینگونه نظرسنجیها شرکت نخواهند کرد. بسیاری از مخالفان حکومت هم از پاسخ دادن صریح به این پرسشها طفره میروند. چون بنا به تجربهای همیشگی سایههایی آزاردهنده از نیروهای امنیتی حکومت را در ذهن خود میپرورانند. به طبع به افرادی ناشناس که به ایشان زنگ میزنند پاسخ نخواهند داد. چون همیشه شبحی ناسازگار از امنیتیهای حکومت را با خود به همراه دارند. مگر میتوان به پرسشهای افراد ناشناسی که به ما زنگ میزنند به همین آسانی پاسخ داد؟
در شرایط حاضر نظرسنجی در خصوص انتخابات درون حکومتی آینده بیش از همه برای این گروه از بنگاهها در اولویت قرار گرفته است. آنان میخواهند بدانند که آیا مردم ایران در این انتخابات مشارکت خواهند کرد. جدای از این به کدامیک از کاندیداهای مطرح و یا کاندیداهای احتمالی درون حکومت رأی میدهند. همچنین میخواهند بفهمند که مخاطبان ایشان به انتخاباتهایی که جمهوری اسلامی برگزار میکند تا چه میزان اعتماد دارند. در ضمن پرسشی را پی میگیرند که آیا مردم دخالت رهبر یا شورای نگهبان را در این انتخاباتها میپذیرند؟ از سویی هم میخواهند بدانند که مردم تا چه میزان به جایگاه انتخابات در تعیین سرنوشت خویش باور دارند.
اینک در داخل کشور نیز، از اصولگرای ولایی گرفته تا اصلاحطلب آشفتهحال، همه از همین بنگاههای آمارگیری فرامرزی الگو میگیرند. آنها هم برای اینکه به خواست و ارادهی عمومی مردم آگاهی یابند به گونهای غیر کارشناسی پرسشنامههایی را برای آمارگیری انتخاباتی خود تدوین کردهاند. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که این گروه از تشکلهای اندرونی نظام، هرگز به خواست و ارادهی مردم در برگزاری انتخاباتی آزاد و مردمی، اعتنایی به عمل نمیآورند. بلکه همواره از قالبهای مدرن و باب روز دموکراسی غربی در راستای اهداف واپسگرایانهی جمهوری اسلامی سود میبرند.
بیش از چهار دهه که از عمر جمهوری اسلامی میگذرد، مردم دغلکاری کارگزاران سیاسی آن را در خصوص برگزاری انتخاباتهایی ساختگی و تصنعی آزمودهاند. باید دانست که کارگزاران انتخاباتی حکومت، همیشه شگردهایی از دروغ و فریب را به کار میبندند که همهی آنها را روحالله خمینی برای اخلاف خویش بر جای نهاده است. چنانکه اینک مردم تمامی کاستیها و آسیبهای اجتماعی کشور را به پای ناتوانی و ولنگاری مردان سیاسی همین حکومت مینویسند. حتا همگی به این باور عمومی دست یافتهاند که تنها با براندازی جمهوری اسلامی میتوان کاستیهای پیش آمده را جبران کرد. به همین دلیل هم پیش از اینکه به برگزاری انتخاباتی درون حکومتی بیندیشند به براندازی نظامی میاندیشند که چنین شیوههایی از دروغ و حقه را بر شهروندان کشور تحمیل مینماید. موضوعی بدیهی و روشن، که بنا به رویکردهای منطقی خود هرگز به آمارگیری نیاز ندارد.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد