logo





سکولاریسم کافی نیست؛ ما باید به دنبال لائیسیته باشیم!

يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱ آپريل ۲۰۲۱

محمد علی مهرآسا

mehrasa.jpg
بیشتر مخالفان رژیم آخوندی و کسانی که به نحوی با حکومت دینی مخالف و با آخوندهای حاکم دشمنند، سکولاریسم را برای جامعه ایران و به تبع آن حکومت آینده ایران امری لازم و واجب می دانند و در این راه به گونه گون روش در تلاشند تا چنین نظری را جا بیندازند. اما به دید و اندیشه من سکولاریسم نمی تواند دوای درد باشد. یعنی تنها جدائی دین از حکومت کافی نیست؛ زیرا در ایران مذهب شیعه کاری کرده است که افکار و اذهان مردم حتا درسخوانده های دانشگاه رفته را آلوده ی خرافات و دچار نوعی تعصب آئینی در نگاه و رفتار و کردار کرده است. در این چرخه کسانی که به خود لقب روشنفکر دینی می دهند و ما آنان را با زور به نو اندیش دینی تغییر و تعبیر داده ایم، بدتر از عوامند. زیرا شخص عامی در پی آن نیست که به امثال من به مانند طفل مکتبی کردار خداشناسی را بیاموزد. او در همان اعتقاد کورکورانه و فاقد استدلال گیر افتاده و تا دم مرگ به همراه خود حملش می کند. اما نواندیش با سخنرانیها و با تألیفاتی که از خود بروز و بیرون می دهد، اصرار دارد دین و مذهب را به من بی اعتقاد حقنه کند. به لطائف الحیل و به هر بهانه درصدد است که همان روش و دستورهای کتابهای هزاران سال پیش دینی را برای زندگی قرن بیست و یکم در مغز چون منی که خود را از دست هرچه موهومات و خرافات است رهانیده ام، دوباره انبار کند. اگر یک یا دو نفر از همین نواندیشان مذهبی از سوی یک رئیس جمهوری به وزارت برسند، تردید نکنید که اندیشه خود را در کارهای وزارتی رسوخ خواهند داد و محیط را به نوعی دینی خواهند کرد.

عُمر خیام زمانی که آن رباعیات - به قول همین نواندیشان - کفرآمیز را سروده است، هنوز بیش از چهار قرن از هجرت محمد نگذشته است. همچنین دانشمندی نامدار مانند زکریای رازی در بین قرن سوم و چهارم می زیسته و به طلوع اسلام بسیار از ما نزدیکتر بوده است. اما چون دانشمند است و می داند که همه ی اتفاقات جهان حاصل علت و معلول است، می گوید:
« پیامبران بزرگترین شیادان زمین هستند... و قرآن را مشتی موهومات تعریف می کند»

دین و مذهب و اعتقاد به آنها یعنی به واژه ای دیگر دینداری ذره ای سود به حال مردمی که خود را به آن وابسته کرده اند، ندارد. دینها نه تنها هیچ فایده ای برای ادامه ی زندگی و وضع معیشت آدمی ندارند، بل به شدت زیانبار و خسران آورند. قرنها مسیحییّت در اروپا توسط واتیکان زندگی را بر مردم آن قاره حرام کرده بود و مردم به صورت برده و بنده هائی مطیع باید تنها اوامر کلیسا و واتیکان را به انجام می رساندند و جهنم را در همین دنیا می آزمودند. و اگر خلافی از این نظر از مردم سر می زد، به شدت تنبیه های گوناگون حتا تا حد مرگ و اعدام در انتظارشان بود.

پاپهای واتیکان درواقع خدایانی ستمکار بودند که کارشان کشتن و به آتش سپردن مسیحیانی بود که نسبت به اوامر آنها کاملاً مطیع نبودند. به هنگام بلایای مختلف مثل وبا و طاعون، یا سیل و زلزله
زنان و گاه یهودیان بی گناه را می کشتند و یا کولیها را گرفته در آتش می سوزاندند. پس اینها تنها به آزار مسیحی ها بسنده نمی کردند و بر هر فرد و طایفه و نژاد دیگر نیز اگر میلشان می کشید، ستم تا حد نابودی روا می داشتند.
هیچ دنیائی نیز پس از مرگ آدمی وجود ندارد و مرگ پایان زندگی و آغاز نابودی موجود زنده است. و این تنها به انسان مختص نمی شود بلکه تمام جانداران از گیاه و حیوان را شامل می گردد که مرگشان نابودی آنها را صلا می دهد.

دینها را از همان نخست افراد شیاد و حقه بازی ساختند که می خواستند از این راه زندگی خوب و مرفهی برای خود و خانواده فراهم کنند. تمام پیامبران از کوچک و بزرگ نیز در زمره همین شیادان و مکاران قرار می گیرند و توفیری با آنان ندارند. اگر ساحران از جادو و سحر سخن می گفتند، پیامبران یکتا پرست وجودی موهوم و نادیده و ناشناس را به نام یهوّه، پدرآسمانی، الله، خدا، آفریدگار و آهورامزدا ساختند و مردم را از طریق اعتقاد به آن موهومات به گونه گون روش چاپیدند؛ و مال ضعیف و ثروتمند را به نام زکات، خمس و قرض الحسنه و... گرفته و به جیب خویش ریختند.

کسانی که نخستین بار به عنوان جادوگر و ساحر رو نمودند و پیدا شدند تا دردها و آلام و ناخوشی و گرفتاریهای دیگر آدمیان را معالجه کرده و از بین ببرند،شیادانی بودند که از دیگر آدمیان تا حدودی هوش و ذکاوتشان بیشتر بود. آنان چون ترس عامه را از اتفاقات طبیعی یِ زیانبار مانند سیل و زلزله و امراض واگیردار و دیگر حوادث ناگوار که در زندگی پیش می آمد و رخ می داد، دیده و لمس کرده بودند، و هراس عامه را در آن مواقع دریافته بودند، به فکر افتادند راهی بیابند که این مردم ترسو را برای رفع این همه ترس و نگرانیها، به سوی خویش متوجه کنند و به گونه ای آنان را بدوشند و سرکیسه کنند. به این جهت از روی شید و کید به حرفه ساحری و جادوگری روی آوردند و این راه را برگزیدند تا از غفلت و نادانی مردم سوء استفاده کرده و اموال آنان را به عنوان حق العلاج و مزد نابودی ارواح پلید و جن گیری، از دستشان درآورند و به ملک و دارائی خود بیفزایند. پیامبران دنباله روان همین ساحران و جادوگران بوده اند! هنوز هم در این زمان رمالهائی وجود دارند که زنان مؤمن را که برای دین اسلام سینه به تنور می زنند، به وسیله جنبل و جادو و جن گیری می فریبند و پولشان را به کیسه خود می ریزند. پس هوشیار باشیم و بکوشیم تا آلودگی ی دین و مذهب را بزدائیم و از زندگی خویش بیرون اندازیم!


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد