logo





نبود عشق

دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۸ مارس ۲۰۲۱

شهاب طاهرزاده

shahab-taherzade.jpg
دست و دلم در جای دیگر بود
نبود عشق آنچنان که بی خبر بود

عشق با من نبود و کج می رفت
رسید به آنجایی که عقل بهتر بود

از ما هراس داشت دشمن
ولی عشق کجا بود ؟ داوربود

هزارقطهء اشک بر خود ریختم
برای او که در جنگ برادر بود

جنگ جنگ روشنایی و تاریکی ست
عشق در تاریکی نروید منور بود

نخواه که من عشق را فراموش کنم
بخواه که عشق بالاتر از نظر بود

در جامعه ای که به روی عشق بسته است
چقدر بر در زدم آخر سپر بود

عمر چیست مگر در عشق غلطیدن
آنچه برای ما نبود اثر بود

پشت در بودم فریاد زدم عشق
پارازیت روی موج افتاد دردسر بود

من نیستم بدون عشق زنده و سرخوش
اگر با عشق نگاهم کنی زربود

تو از من دور شدی در کوچهء جهان
گام زدم سر کوچه نه دلبر بود

نبود عشق با بی عقلی یکی ست
عشق آمد به جلو گویی گوهر بود

عشق را کشته اند اینان به کین
اگرعشق ریشه می داشت باز مکرربود

باز دستم رفت بسوی ستاره ای
اگر می آمد بر زمین بسا سحر بود .


2017 01 23
شهاب طاهرزاده

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد