نه، او نمرده است
نیما یوشیج
(در دومین سالگرد مرگ دکتر تقی اِرانی)
دو سال از نبودِ غمانگیزِ او گذشت
رویِ مزارِ او
دو بار برگهای خزان
ریخته شدند
سه سایه ی شکسته ی گریان
بر شاخه های سایه ی دیگر
آویخته شدند
آنوقت باز مثلِ دگر روزها دمید
این روشنِ افق
یک جغدِ بی ثبات از آن جایگه پرید
تا یک غروبِ غمگین
بالای آن مزار
غمناکتر نشیند
دو سال مثل آنکه دو روز از غمش گذشت
روزِ سفید آمد از نو به سِیر و گشت
بر ساحَتِ جَبینِ جوانی
خطِّ دگر نوشت
مانندِ اینکه، آن که تو دانی نمرده است
هر کس به یادش آید گوید :
دو سال رفت و لیک اِرانی نمردهاست
نه، او نمرده
او ز نهانخانه ی وجود
بر پای خاستهاست
او از برایِ زندگیِ ما
تا بهرهورتر آییم
دارد هنوز هم سخنی گرم می کند
این تیره جوی سنگدلان را
دارد به حرفِ مردمی ای نرم می کند
دو سال شمعِ زندگی اش را به روشنی
مردم ندید لیک
بس شمع های دیگر
روشن شدند از او
بس فکرهای ویران
گلشن شدند از او
مانندِ آنکه همین آرزوش بود
پَرّید از برابر زندان
مرغِ شکسته پَر که همه رنج و جوش بود
تا روی بامِ دیگر
آید ز نو فرود
آنجا به رنگِ دیگر
با ما کُنَد سخن
دو سال شد ... پرنده ی ...
مانندِ یک دقیقه ی لذت که بگذرد
مثلِ چراغ روشنی از ...
... نگذشته ست لیک
او با خیالِ گرمِ مردمان شریک
دارد به شیوه های دگر ...
او در میانِ تیره ی این خاکهای سرد
هر چند منزوی
کرده درونِ بسی دل کُنون مَقَر
نه، او نمرده است آن که دلی زنده می کند
هرگز بر او نیابد بَدرویِ مرگ* دست
شکلِ غُراب بیهُده ...
بر این مزار، بیهُده بنشسته است جغد
اشکِ سه سایه بی سبب اینجاست بر زمین
۱۳ بهمن ۱۳۲۰
_____________________
*نقطهچینهای متن به علت ناخوانا بودن دستنویس چنین آمده است.
(برگرفته از كتاب مجموعه كامل اشعار نيما يوشيج فارسی – طبري.
تدوين سيروس طاهباز . انتشارات نگاه ، چاپ دوم ، سال ۱۳۷۱ ، صفحات ۳۰۴ تا ۳۰۶)