گنجشکان برف
غرق بوسه میکنند
سروروی درخت هوا را
عشقی یگانه می نشیند، چه سنگین
پوست دریده ی زمین را
گره میزنند به پای سنگ
نهر روبان آب شده
سر بر آورده از، عاطفۀ خاک شده را
:::::::
عقد بستن میان دو سرِ یک فلک
ابرها شاهدان مراسمند
روی سینی باد حمل میشود
حلقه های بی شمارِ برف
اینک دامن باد
و دست رقص
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد