logo





آدم زنده

(در معرفی رمان "آدم زنده" اثر احمد محمود)

دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴ دسامبر ۲۰۲۰

اسد سیف

new/asad-seif02.jpg
مشکل‌حکایتی‌ست روایتِ نوشتن در کشوری که حاکمانِ بر آن آزادی و دمکراسی را برنمی‌تابند، از نویسنده و متن ادبی می‌هراسند، نویسندگان را به بند می‌کشند و آثارشان ممنوع می‌کنند. در جهانِ ترسِ حاکم است که زبان رمز و کنایه پدیدار می‌گردد و نمادسازی رشد می‌کند و نویسنده تن به سانسور و خودسانسوری می‌دهد. از حضور ادبیات مدرن در ایران تا کنون، بیش از صد سال است که بر جامعه ما چنین مشکلی حاکم است.

نویسنده که آثارش اجازه نشر دریافت نداشته باشد، و ممنوع‌القلم گردد، در هراس از آزار، به امید چاپ اثرش، به اجبار اسم مستعار برمی‌گزیند. در همین راستاست که احمد محمود چند سالی پیش از مرگ مجبور شده اثری از خویش را به نویسنده‌ای غیرایرانی و ناشناس نسبت دهد. عنوان کتاب "آدم زنده" است، با استناد بر جلد کتاب، مترجم این اثر احمد محمود می‌باشد. و چنین بود که کتاب از سد سانسور گذشت و منتشر گردید.

مترجم که در واقع خود نویسنده اثر است، در پیشگفتاری بر آن، نویسنده را عربِ عراقی و ناشناخته معرفی می‌کند، به این امید که اگر سانسورگرانِ وزارت ارشاد کنجکاوی کنند، شک بر جعلی بودن نام او نکنند.

"آدم زنده" داستان زندگی مردی‌ست در عراقِ زمانِ صدام‌حسین. او می‌شنود که رهبرتصمیم دارد از بغداد بهشت روی زمین بسازد، بیکاری و فقر را ریشه‌کن کند، "اگر محتکرین، مال‌پرستان، سودجویان، دلالان، خرابکاران و کارمندان فاسد بگذارند." به همین علت از مردم درخواست مشارکت و کمک در شناسایی این افراد دارد. "حنطوش"، شخصیت اصلی رمان، در آگاهی از این پدیده، در کمال حُسن‌نیت و در سادگی خویش، نامه‌ای به صدام‌حسین، رهبر انقلاب می‌نویسد و نابکاران را به این امید معرفی می‌کند که ریشه‌شان نابود گردد. غافل از آن‌که نوشتن نامه خود یک دام است در شناسایی مخالفان.

سازمان امنیت کشور در استقبال از رفتار حنطوش و در تشویق دیگران به چنین رفتاری به او جوایزی چند تقدیم می‌دارد و امکانی فراهم می‌آورد تا در یک سخنرانی تلویزیونی نتیجه شکایت خویش بر همگان بازگوید. اعطای بورس تحصیلی در دانشگاه فرانسه در رشته گاوشناسی از جمله جوایزی است که به وی تعلق می‌گیرد.

حنطوش سرانجام به قصد تحصیل، همسرش را ترک می‌گوید، به مقصد فرانسه سوار هواپیما می‌شود. سرمست از جسارت خویش و سپاس از رهبر عالیقدر است که هواپیما به علتی نامعلوم دوباره در بغداد بر زمین می‌نشیند. در خوش‌خیالی‌های پایان‌ناپذیر حنطوش، در فرودگاه او را به صرف قهوه از دیگران جدا می‌کنند و سرانجام سر از زندان و شکنجه‌گاه در می‌آورد و در نهایت تیرباران می‌شود.

با اعدام حنطوش، داستان از شکل رئالیستی خویش خارج می‌شود، او به موجودی نامرئی بدل می‌شود. در نامرئی بودن است که جنایت‌های رژیم حاکم یک بر یک بر وی آشکار می‌گردند، وضعیت اجتماعی را دگرسان می‌بیند و در وجود رهبر، خون‌خواری ستمگر کشف می‌کند که در واقع هم‌او سرکرده تمامی نابکاران است.

در چنین شرایطی‌ست که سرانجام به سراغ همسر می‌رود، می‌کوشد تا به شکلی با وی تماس برقرار نماید. در شک بر وجود حنطوش است که مردم فکر می‌کنند همسرش جن‌زده و دیوانه گشته، و همین جن‌زدگی‌ست که بهانه‌ای می‌شود تا به تیمارستان اعزام گردد. حنطوش به دنبال همسر، در تیمارستان با گوشه‌ها‌یی دیگر از جنایت‌های رژیم آشنا می‌شود. مخالفانی را می‌بیند که در شرایطی ویژه روا‌ن‌پریش گشته‌اند. همسرش نیز در این‌جا کشته می‌شود و داستان در امید به آینده‌ای بهتر پایان می‌یابد.

آدم زنده طنزی سیاه است که استحکام دیگر رمان‌های محمود را ندارد. رفتارهای حنطوش در بسیار مواقع یادآور رفتار ابوذر است در "مدار صفردرجه". ابوذر نیز درگیر مبارزه با رژیم شاه بود، رژیمی که او را از کار در شرکت نفت اخراج کرده و به زندان کشانده بود. ابوذر در تظاهرات خیابانی سال 57 کشته می‌شود.
اگر مکان داستان "آدم زنده" را از بغداد به تهران بکشانیم و صدام‌حسین را به جای خمینی، رهبر ایران فرض کنیم، حوادث داستان برای خواننده ایرانی بسیار ملموس است. اگر خود آن را تجربه نکرده باشیم، به حتم شاهد آن بوده‌ایم. در واقع نیز دو کشور موقعیت یکسانی داشتند، عملکرد هر دو حکومت در پی‌گیری و کشتار مخالفان به‌هم می‌مانست، هر دو سرزمین غرق چپاول و غارت و رشوه و فساد هستند. مردم هر دو کشور نیز سال‌هاست هم‌چنان تحت ستم و فشارهای اجتماعی و اقتصادی زندگی به‌سر می‌آورند. نویسنده با علم به موضوع و چه‌بسا آگاهانه، چنان آسوده‌خیال قلم به چرخش درآورده که سانسورگران ارشادچی نیز به حتم با خواندن آن آن‌قدر ذوق‌زده شده‌اند که مجال نیافته‌اند بر آن دقیق شوند. آنان مجذوب سیمای دشمن خویش، صدام گشته و فکر نکرده‌اند که او همان خمینی و یا خامنه‌ای هم می‌تواند باشد.

پرداختن به موضوع‌های اجتماعی دغدغه ذهنی احمد محمود در تمام آثارش است. در آثار هیچ نویسنده‌ای تاریخ معاصر ایران چنین ملموس موضوع داستان قرار نگرفته است. در محتوای این آثار کشوری را می‌بینیم که در فرارویی به جامعه‌ای مدرن، شاهد مبارزه است (همسایه‌ها)، رژیم کودتا حاکم میگردد و زندان‌ها سرشار از مبارزان میشود و آزادی‌خواهان تبعید میگردند (داستان یک شهر)، خیابان‌ها زیر پای مردم به راه انقلاب می‌لرزد (مدار صفردرجه)، زندانی سیاسی آزاد می‌شود (بازگشت) زوال خانواده‌ای نماد پایان یک عصر می‌شود (درخت انجیر معابد).

تأثیر حوادث بزرگ ایران را همیشه می‌توان در آثار محمود یافت. آن‌جا که واقعیت‌های اجتماعی امکان بازتاب نداشته باشند، نمادهای ذهنی به کمک گرفته می‌شوند. محمود بی‌آن‌که بخواهد به سیاست کشیده می‌شود و موضعگیری می‌کند. می‌توان آرزوهای او را در آثارش بازیافت. بی‌آن‌که داوری کند، خواننده را به همراه خویش به آن جبهه‌ای می‌کشاند که قرار است پیام‌آور صلح و دوستی و عدالت اجتماعی باشد.

نمادها در داستان‌های محمود نقشی ویژه دارند. در "مدار صفردرجه" ماهی‌ها ی سرخ کوچولو به کام کفچه‌ماهی می‌روند تا مرگ انقلاب را یادآور گردند، در "درخت انجیر معابد" ریشه‌های درختان انجیر معابد سراسر شهری را که قرار است مدرن باشد، در برمی‌گیرند و تباهی آن را موجب می‌گردند. واپسگرایی و مرگ انقلاب این‌جا نیز دیده می‌شود. در "آدم زنده" نیز حنطوش پس از اعدام زنده می‌ماند تا نامیرایی مبارزان و زنده ماندن آرمان‌هایشان عمده گردد.
مکان تمامی داستان‌های محمود جنوب کشور است، جایی که خود به آن‌جا تعلق دارد. "آدم زنده" نیز در مکان مشابهی اتفاق می‌افتد.
احمد محمود یکی از ماهرترین نویسندگان رئالیستی ایران است که همیشه کوشیده تا دیگر قالب‌های داستان‌نویسی را نیز در همین سبک تجربه کند. زبان فاخر، نثر متمایز و خلاقیت در روایت‌گری ویژه‌گی آثار اوست، چیزی که نام او را در ادبیات معاصر ایران جاوید می‌کند.

احمد محمود در 12 مهر 1381 درگذشت. این‌که اثری چاپ‌ناشده از او به‌جا مانده، معلوم نیست ولی مسلم این‌که؛ بیش از ده رمان و چندین مجموعه داستان کوتاه در شمار ارثیه معنوی اوست که تا کنون منتشر شده‌اند.

بر جلد کتاب "آدم زنده" نام نویسنده آن، "ممدوح بن‌عاطل ابوتزّال" نوشته شده است. احمد محمود مترجم آن است از عربی به فارسی. انتشارات معین در تهران آن را در سال 1376 منتشر کرده است.




نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد