logo





مطالبات همگانی کارگران فصلی

چهار شنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ - ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰

س. حمیدی

حدود بیست در صد از کارگران فصلی کشور، به جمع کارگران ساختمانی می‌پیوندند. تا آن‌جا که کارهای ساختمانی بیش از حرفه‌های دیگر شوق کارگران ساختمانی را برمی‌انگیزد. چون می‌توانند از محل کار خود به عنوان محلی موقت برای سکنا استفاده به عمل آورند. در عین حال کار ساختمانی بیش از بیست نوع کار تخصصی را در بر می‌گیرد که در صورت لزوم کارگر می‌تواند شانس خود را در یکی از آن‌ها بیازماید. لازم به یادآوری است که در سطح کشور بیش از چهارصد انجمن صنفی یا سندیکای کارگران ساختمانی به فعالیت اشتغال دارند. آن دسته از کارگران فصلی که به کارهای ساختمانی اشتیاق نشان می‌دهند، تلاش می‌ورزند تا در این انجمن‌ها متشکل شوند. چون آشنایی با همکارانشان به حتم در کاریابی ایشان تسهیل‌گری به عمل خواهد آورد.
کارگران فصلی به آن گروه از کارگران گفته می‌شود که در فصل کشت به کار کشاورزی درمزارع اشتغال می‌ورزند، اما در فصل غیر کشت مجبورند برای گذران خود به کارگری در فضای شهرهای دور و نزدیک روی بیاورند. ولی اکثر آنان از کشاورزانی هستند که زمینی برای زراعت در اختیار ندارند. حتا جمهوری اسلامی نیز هرگز تدبیری جهت زمیندار شدن این کارگران نیندیشیده‌است. با همین بی‌تدبیری است که طی چهار دهه، جمعیت روستایی کشور را به حدود بیست میلیون نفر کاهش داده‌اند. چنان‌که اکنون از جمعیت هشتاد و سه میلیونی کشور حدود شصت میلیون نفر آنان در شهرها به سر می‌برند.

متأسفانه آمار دقیق و درستی از شمار کارگران فصلی در دست نیست. چنین موضوعی از واقعیتی غیر قابل انکار حکایت دارد که دولت خود را از ساماندهی قانونمند آنان در بازار کار کنار می‌کشد. انگار مشکلی در کار نیست تا بخواهند در حل و فصل آن اقدام مؤثری به عمل آورند. در واقع صورت مسأله را از پایه و اساس پاک می‌کنند تا اصل مسأله را به فراموشی بسپارند. با این همه، گفته میشود که شمار آنان حد اقل در خود شهر تهران اینک از هشتاد هزار نفر هم فراتر رفته است. چنین آماری، رشدی بیست و پنج در صدی را نسبت به سال قبل نشان می‌دهد. شکی نیست که شیوع بیماری کرونا و حتا موضوع تحریم نیز به رشد چنین پدیده‌ی نابه‌جایی یاری رسانده است. چون کم نیستند کارگاه‌هایی که در چنین فضایی به تعطیلی کشیده می‌شوند. آن‌وقت بسیاری از کارگرانِ همین کارگاه‌ها نیز در جست و جوی کاری موقت، به جمع کارگران فصلی روی می‌آورند.

حدود بیست در صد از کارگران فصلی کشور، به جمع کارگران ساختمانی می‌پیوندند. تا آن‌جا که کارهای ساختمانی بیش از حرفه‌های دیگر شوق کارگران ساختمانی را برمی‌انگیزد. چون می‌توانند از محل کار خود به عنوان محلی موقت برای سکنا استفاده به عمل آورند. در عین حال کار ساختمانی بیش از بیست نوع کار تخصصی را در بر می‌گیرد که در صورت لزوم کارگر می‌تواند شانس خود را در یکی از آن‌ها بیازماید. لازم به یادآوری است که در سطح کشور بیش از چهارصد انجمن صنفی یا سندیکای کارگران ساختمانی به فعالیت اشتغال دارند. آن دسته از کارگران فصلی که به کارهای ساختمانی اشتیاق نشان می‌دهند، تلاش می‌ورزند تا در این انجمن‌ها متشکل شوند. چون آشنایی با همکارانشان به حتم در کاریابی ایشان تسهیل‌گری به عمل خواهد آورد.

کارگران فصلی در تهران، رسم را بر آن نهاده‌اند که در آغاز صبح در میدان‌های شهر گرد آیند. میدان‌های گمرک، انقلاب، امام حسین، رسالت و تجریش بیش از جاهای دیگر در این خصوص نقش می‌آفرینند. ولی دولت به دلایل امنیتی چندان هم از این موضوع راضی به نظر نمی‌رسد. چون این گروه از کارگران خیلی زود در تجمعات اعتراضی، به جمع معترضان می‌پیوندند. در نتیجه در سال‌های اخیر، شهرداری‌ها، فرمانداری‌ها و استدانداری‌ها تلاش زیادی به عمل آورده‌اند تا به بهانه‌ی ساماندهی کارگران فصلی، در داخل ایشان نفوذ کنند.

در تهران نیز شهرداری‌های مناطق بیست و دوگانه، جایگاه یا ساختمان ویژه‌ای را در این مورد راه انداختند تا کارگران فصلی را تنها درچنین مکان‌های گرد بیاورند. حتا به بهانه‌ی ساماندهی بیشتر کارگران فصلی سامانه‌ای را نیز راه انداختند. موضوعی که استانداری‌ها نیز در سرتاسر کشور آن را به اجرا گذاشتند. ولی کارگران فصلی به دلیل بی‌اعتمادی به مدیران دولتی هرگز به چنین جایگاه‌ها و سامانه‌های اشتیاق نشان ندادند.

گفته شد که از کارگران فصلی، بیشترین افراد به کارهای ساختمانی روی می‌آورند. ولی رکود بی‌نظیر بازار ساخت و ساز، آسیب‌های خود را برای این گروه از کارگران نیز بر جای نهاده است. جدای از این، مهاجران افغانی نیز در کارهای ساختمانی کشور رقیبانی همیشگی برای کارگران فصلی به حساب می‌آیند. به طبع سود چنین ماجرایی به جیب کارفرمایان این بخش از صنعت سرریز می‌کند. چون کارفرمایان تلاش فراوانی به عمل می‌آورند تا به طور مداوم از مزد این گروه از کارگران بکاهند. حتا کارفرمایان، کار موقت یا پنهانی و قاچاقکی را نیز بهانه می‌گذارد تا از بیمه کردن کارگران فصلی یا مهاجر سر باز زنند.

بخش‌هایی از کارگران فصلی نیز در میدان‌های میوه و تره بار به کار اشتغال دارند. جدای از این، پیمانکاران دولتی هم اشتغال به کار کارگران فصلی را مغتنم می‌شمارند. چون با همین حقه از بیمه کردن ایشان سر باز می‌زنند. شرکت‌های خدماتی نیز ایشان را به کار می‌گیرند تا برای نظافت مکان‌های تجاری و مسکونی، از آنان استفاده به عمل آید. بنگاه‌های باربری نیز از توان کارگران فصلی برای جابه‌جایی کالا و بار خود سود می‌برند. اما همچنان زمینه‌های بیمه کردن ایشان در جایی فراهم نمی گردد.

شکی نیست که پیر شدن کارگران فصلی در بیکاری همیشگی آنان نقش خواهد داشت. آن‌وقت کسی نیست که ایشان را به کار بگمارد. ظهور زود هنگام انواع و اقسام بیماری‌های مفصلی و ستون فقرات هم آسیب‌های طاقت فرسایی است که از همان زمان جوانی نشانه‌ی خود را برای کارگران فصلی بر جای می‌گذارد تا که به زمین‌گیری همیشگی ایشان در زمان کهولت بینجامد. چون هرگز نمی‌توانند از مزایای بیمه‌ی تأمین اجتماعی سهم ببرد. در نتیجه پولِ درمان ایشان، در رفاه عمومی کشور به حساب نمی‌آید. هیچ وقت هم بازنشسته نخواهد شد. چون بیمه نیستند، نمی‌توانند از تسهیلات "کارهای سخت و زیان‌آور" سهم ببرد و بیمه‌ی بیکاری هم در زندگی کارگری ایشان هرگز نقشی نخواهد داشت.

کارگران فصلی در دوره‌ی سرما بیش از هر دوره‌ای به شهرهای دور و نزدیک محل سکنای خویش روی می‌آورند. چون سرما کار کشت و ذرع رابه تعطیلی می‌کشاند. حتا تأثیر خود را در کارهای ساختمانی نیز بر جای می‌گذارد. به همین دلیل هم مناطق سردسیر کشور بیش از مناطق دیگر از مهاجرت کارگران فصلی سهم می‌برد.

برخی از این کارگران در فصل سرما به سراغ معادنی می‌روند که در مجاورت محل سکنای ایشان قرار گرفته است. ولی کارفرمایان از این نیروی کار ارزان، سرگردان و بلاتکلیف در راه منافع شخصی خود سود می‌برند. مرغداری‌ها، گاوداری‌ها، استخرهای پرورش ماهی و هم‌چنین کارگاه‌های کوچک و بزرگ بافندگی و صنایع دستی نیز در جذب و پوشش موقت کارگران فصلی نقش می‌آفرینند. چون همگی این نیروی کار ارزان را قدرمی‌دانند. ضمن آن‌که از اخراج ایشان هرگز دغدغه‌ای به دل راه نمی‌دهند.

استان‌های کردنشین کشور از کارگران فصلی بیشترین سهم را می‌برند. بیکاری عمومی و ناامنی اجتماعی شرایطی را در این استان‌ها برمی‌انگیزد که همگی راه تهران را در پیش بگیرند. آن‌وقت خانواده‌ها در انتظار گذران عادی زندگی خود همچنان باید منتظر باقی بمانند تا روزی و روزگاری پدر یا نان‌آور خانواده از تهران بازگردد. پس از استان‌های کردنشین، نوبت به استان‌های آذری زبان می‌رسد. آنان نیز در میدان‌های "ام‌القرای اسلامی" به صف شده‌اند تا برای خود کاری هرچند موقت و چند روزه بیابند. در فرهنگ عمومی آذری‌ها تهران و تهرانی را فارس می‌نامند که در ذهن ایشان نقشی از دشمن و بیگانه را به اجرا می‌گذارد. متأسفانه رژیم فعلی در دنباله‌روی از رژیم گذشته، به رشد چنین باور ناصوابی یاری رسانده‌است.

بلوچ‌ها نیز از این کاروان جا نمانده‌اند. آنان نیز به منظور دستیابی به قوت و غذایی موقت فاصله‌ای از بیرجند گرفته تا مشهد را طی می‌کنند. ولی آنان در مشهد غم "امام رضا" را در دل نمی‌پرورانند. چون غم نان آنان را به این‌جا می‌کشاند. بسیاری از بلوچ‌ها حتا مسیر قوچان و بجنورد را طی می‌کنند تا خودشان را به گرگان و مناطق شرقی مازندران برسانند. انگار در داخل فلات ایران بخواهند جغرافیایی از مهاجرت پرندگان را به اجرا بگذارند. اما این‌جا موضوع مهاجرت با سرنوشت انسان‌هایی وامانده از وطن و زادگاه رقم می‌خورد.

آسیب‌های اصلی و عمومی کارگران فصلی به ساختار فرسوده‌ی اقتصادی حکومت بازمی‌گردد. درواقع اسلام سیاسیِ جمهوری اسلامی، چنین بازتعریقی از اقتصاد به دست می‌دهد. شکی نیست که اقتصاد و سیاست را، در جمهوری اسلامی نیز مثل هر جایی دیگری از جهان، به هم تنیده‌اند. کارگران فصلی هم در الگویی ازهمه‌ی مردم ایران، چاره‌ی کار را در جایی دیگر می‌جویند. جایی که دیگر از جمهوری اسلامی نشانی باقی نماند تا مردم ضمن مشارکت باهم برای بهبود محیط زیست و زندگی خود تصمیم‌گیری به عمل آورند.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد