![]() |
|
به یاد نوید افکاری
خانه ی دینت سیاهُ صورت الله سیاه هردو جان سوزند آری هردو اما روسیاه از پس هزاره ها می نوشم تا مستی را آوازی کنم بر خرابه ی خرافات می سوزد جانم از این جاریِ خون و آفتابم دلتنگ رهاییست تا بتابد بر سرایِ این خانه ی ابر اندود، از پس هزاره ها مانده ام من هنوز با کلامِ پیر توس در گنجینه ی فریادم از دیروزهای شقاوت تا امروزهای پُر زخون می افشانم عطر واژه های عشقش را تا به یاد ماند برای فرداییان از آنچه که رفت وُ از آنچه که هست هنوز 12/09/2020 نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|