logo





سفر پروانه ها از شهر سفال

دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۳ اوت ۲۰۲۰

طاهره بارئی

tahere-barei1.jpg
شهر های عریان
شهر های بریان
شهر های ذغال

دنبال تکه های کتاب حکمت می گردند
(با چنین خاکستری در چشم؟)
لابلای اجاق های سرد
اجاق هائی که باد می روبد
و می نشاند به نگاه غلیظ شب

دیگر چیزی به این استخوانهای سرپا
طول طراوت را نخواهد چشاند
زمزمۀ زمین را بسته اند در این لوله ها
و صدائی که می شنوی
ولولۀ حباب ها نیست
ترکیدن هوای مانده است
هوای مانده با لبهای قاچ قاچ
که کلامی جزرسوب، جز ته نشست
به زبان نخواهد راند
اگررسم گفتگو می آمد در میان

هر پرنده
که در این سفال جا مانده بود
یا پروانه وحشره ای
رخت سفر بسته است
چمدان خالی را تکانده اند
نگاه کنید
زمین پر از ظروف شکسته است
آنهمه سبو، پیاله،
دسته دسته، همگی...
بوسه زده اند به زمین وقت خداحافظی

زنی نشسته با سوزن سیمین
در چارچوب پنجره سفید
تار های نور رفو می بافد
به وفور رَخت انبوه لک لک ها



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد