ببین چه رنگی دارد این سخن تو
بالا میروی وپایین اینست من تو
هر چه گفتی هر کدام رنگی داشت
از سیاه تا سبز همین بر دهن تو
هر سخن که میگویی آفتاب است
چرا غروب آمد چون خویشتن تو ؟
رنگ سخن از آب دادن است و ما
هر چمن را می گیریم بهر گلشن تو
تو به این باوری که گلویت را
باید رنگ سبز زند ایمن تو
تو با ما نیا که این راه ما
کج میرود چون تویی آهن تو
قلب را بگیری به دست آنوقت
دهانت صدق بگوید آخر روشن تو
سیاه است رنگ سخن در جهان
در باغ نمی روند گویند گردن تو
تو به چه ناله ای هستی که من
رنگ سخن می دهم بر چمن تو .
2017 01 19
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد