نیمروزِ آفتابی
آزاد از نقاب نفس گیر
در پرسه های باغ برلین
تاب بازی اندیشه های گریزان
پای دو درخت صلح
سوار بر اسب خیال
روی ابرهای تخیل
می تازم از پلکان کوهی کیهان
به سمت ستاره های روشنایی
جعبه ای بالدار از گاهگل خیس
گنجی از جنس آینه ی حبابی
پیدا می کنم
رویایی از خوشبختی زمین
درآن حکاکی شده ست
آن جا که آرزوهای محال انسان
به دستهای باد سپرده ...
جرقه ای از ستاره ای می جهد
و خاموش می شود
همچون قصه ی زایش طبیعت
انگیزه ی دایره ی سرخ زیستن
جنبش نفس می آید و می رود
زمانیکه هضم خوابهایم
در آرامش سادگی
بیدار شده اند
ذهنم را از شلوغی ها
خالی می کنم
در خلوتگاه سکو ت
نهان پنج عنصرحیات
دانه های آرزو
درون گاهگل مرطوب می کارم
تا نهال امید
نورانی در جعبه ی رویا
جوانه ها ی بی رنگ و با رنگ
آتش آتشین
نسیم باد و گرده های خاکی
بی انتها
زرد سبز برویند....
یونی ۲۰۲۰
شهلا آقاپور
http://www.aghapour.de/
http://www.galerie-benakohell.de/