![]() |
|
داس ریزانِ مرگ
برای رومیناهای کوچولو آخرین خوابِ شیرینش را در عرق ریزانِ بوسه های عشق زیر بال سپید خیال نفس می کشید قلب کوچکش پنداری نمی توانست حجم گناهش را میان اورادِ وحشت بر شمارد آنسان که یوکابد بر آب سپرد فرزندش را آه کجاست مسیح مصلوب تا ببیند چگونه سر بریدند با داسی سرد و چرک دانه های غیرت دختری را که دستانش پرواز می داد کبوتر عشق را 28/05/2020 ********** عشق وُ حسرت برای منچهر مختاری پدر پویا بختیاری در سکوتِ سینه سوزِ صداها فرو افتادند و میان مروارید وُ لجن ها گُم صبرِ صد ساله ی آنها فریادی بود از فراز وُ فرودِ عشق ها و حسرتهایشان هیچ کس فریادی بر نیآورد و شن زارِ شورِ ساحل به سادگی از یاد بُرد آوازشان را گوئی نه خدائی در آسمان وُ نه بنده ای در زمین تنها سیاه تَن ماهیِ کوچکی که صدا زد؛ کوه ها غرق نمی شوند. 25/05/2020 رسول کمال نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|