logo





رسالت و اصالت

چهار شنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۸ آپريل ۲۰۲۰

اسماعیل رضایی

رسالت انسان ها در همزیستی با محیط طبیعی و اجتماعی خویش منجر به اصالت بخشی برخی نمودهای متعارف و نامتعارفی شده است که آنها را در تعامل و تبادل و تبدیلات محیطی همراهی کرده اند. پس رسالت محرک آدمی در فعل و انفعالات اجتماعی برای هدف و آرمانی مفهوم می یابد و در این روند هدفمند به بسیاری از نمودهای پیرامون خویش اصالت می بخشد.براین اساس است که انسان ها در موقعیت ها و جایگاه خاصی که قرار می گیرند؛رسالت خاصی را برای حفظ و حراست از داشته ها و یافته های خویش بعمل آورده و به هویت بخشی نمودهایی می پردازند که به رویکرد های شان اصالت می بخشند.
انسان ها در تبادل و تبدیلات محیطی و متناسب با درک و فهم از چگونگی و چرایی رویکردها و رویدادهای پیرامون خود، واکنشی برای انطباق و تعادل با روندهای بیرونی از خود بروز می دهند. این فرایند در وی نوعی تعهد و رسالتی برای دستیابی به اهداف و آرمان های اجتماعی اش را شکل می دهد که با هویت یابی و هویت پذیری های مداوم خویش، روند اصالت یابی خصایل و بارزه های شخصیتی را تدارک می بینند. رسالتی که بار معنایی اصالت فردی و یا جمعی همگن و همسان را با خود داشته و در راستای توجیه و تفسیر های منفعتی و مصلحتی اش حرکت می کند.

رسالت برخلاف نظریه های درونگرایان و پنداربافان که بر نمودهای احتمالی و تصادفی و یا اکتسابات محیطی بنا شده،تابعی از روند های عینی و پیچیده زندگی اجتماعی و انسانی می باشد. و اصالت که هویت یابی یافته ها و داشته های آدمی در تعامل و تبادل درون اجتماعی مفهوم می یابد؛ تعهد و رسالت آدمی را در مجاری خاص خود هدایت می کند. براین اساس است که روابط و مناسبات اجتماعی بجای رفع و دفع نیازهای اساسی بواقع انسانی، بر فرضیاتی بنا شده اند که تابعی از خواست و نیاز سیادت طلبی و زیاده خواهی های انسانی می باشند. چرا که تحت چنین شرایطی، خاص بودن انسان ها بر خاص بودن نیازهای انسانی ارجحیت می یابند. بدینسان است که رسالت براساس اصالت کاذب و دروغین منبعث از اکتسابات مجازی، بسوی تفریق و تفکیک هویت های انسانی هدایت می شوند.

اصالت دادن به برخی از شاخصه های نامتعارف زیست جمعی، نوعی از روابط و مناسبات اجتماعی را نهادینه ساخت که ساختار فکری و رسالت آدمی پیرامون پلشتی ها و نارسایی های محیطی را به حاشیه برده است. چرا که در شرایط بحران های حاد اجتماعی، انسان ها ضمن واکنش به نوعی از همبستگی خودجوش به قدرت یا قدرت های حاکم نیز بیش از حد اعتماد نموده و به فرامین آن ها گوش فرامی دهند. این یکی از خطرات عمده و اساسی و پاشنه آشیل حرکت های توده ای در برابر عوامل فاجعه ساز و سوءاستفاده کنندگان از اعتماد توده ها که برای رهایی از رنج و اندوه فاجعه های طبیعی و اجتماعی به فرامین حاکمان گوش فرا می دارند؛ می باشند. این ویژگی رسالت مبارزین راستین توده های تحت ستم و استبداد حاکمان اقتصادی و سیاسی را در مواقع بروز حوادث و فاجعه های غیرمنتظره طبیعی و اجتماعی دو چندان می کند. کسانی که با داعیه مبارزه طبقاتی، با تعلل و تزلزل طبقاتی از درک حساسیت ویژه حرکت های توده ای تحت تاثیر رویکردهای دشمنان واقعی خویش در مواقع حوادث و سوانح فاجعه بار طبیعی و اجتماعی فاصله می گیرند؛ قطعا به بازسازی قدرت های خدشه پذیرفته دشمنان مردم مدد می رسانند.

با پاندمی کرونا جهان وارد عرصه های جدیدی از روابط و مناسبات اقتصادی و اجتماعی شده است. سقوط اقتصادی و به تبع آن سقوط و نزول سطح زندگی عامه،گسترش دامنه عدم بهداشت روانی عمومی بدلیل سرخوردگی و دورنمای تاریک و نامطمئنی که در برابرش قرارگرفته اند؛ وزیان های روحی، جسمی و مالی که پس از فروکش کردن این فاجعه طبیعی نمایان می شوند؛ و بسیاری دیگر از کاستی ها و کمبودهای ناشی از ضعف بنیادین حاکمیت سلطه سرمایه، الزاما و اجبارا ضرورت دگرگونی های اساسی و بنیادین را در جامعه های انسانی فراهم ساخته است. نظام سلطه سرمایه و عمالش در تلاشی همه جانبه برای ابقا و احیای سازه های آسیب دیده و از رمق افتاده کنونی خویش هستند. تلاشی که می خواهد با تزریق مالی و پولی حاصل دسترنج محرومان و زحمتکشان محقق شود؛ بعنوان بذل و بخشش های کریمانۀ اربابان قدرت و مکنت، برای جلب اعتماد و رفع سوءتفاهمات ناشی از بدعهدی ها و تعدیات سالیان دراز مورد استفاده قرار دهند.این فریب و توهین به شعور توده ها با توسعه دامنه همبستگی کنونی جهانی و آگاهی عمومی از اهداف شوم و فاجعه باری که صاحبان قدرت و مکنت و عمالش در سر دارند؛ می تواند نظم نوین در حال شکل گیری را به نفع محرومان و زحمتکشان رقم زند.

همبستگی خودجوش انسان ها در مواقع ظهور و بروز حوادث غیرمترقبه و فاجعه های زیست محیطی، عموما با بار احساسی و عاطفی خویش اگر بستر چرایی و آگاهانه خویش را نیابد؛ به ابزار سوءاستفاده حاکمان قدرت و مکنت برای تحقق اهداف و ترمیم سازه های ترک خورده و فرسوده مبدل می شود. اصولا مبارزان و اهداف مبارزاتی نیز در کوران فاجعه های طبیعی و اجتماعی، تحت تاثیر روند های جاری و ساری و هیجانی مداوم از رسالت و اصالت مبارزاتی در راستای آگاهی بخشی لازم همبستگی عمومی باز می مانند. بنیان های اعتماد به رویکردهای حاکمان قدرت و مکنت که تحت فشارهای مضاعف و زنجیرۀ وابستگی به ریسمان پوسیدۀ حاکمیت مستبد سرمایه با القائات کاذب و دروغین عمال سرمایه اگر به درک آگاهانه توده ها از نیات پلید و ناانسانی نظام سلطه سرمایه در نیامیزد؛ همبستگی عمومی به نفع حاکمیت سرمایه مصادره به مطلوب می شود. بنابراین گذراز فاجعه کنونی پاندمی کرونا ویروس تنها با یک همبستگی آگاهانه جهانی برای یک نظم نوین انسانی میسر است. در غیر اینصورت نظام سلطه سرمایه با قدرت میلیتاریستی و توتالیتاریسم اقتصادی برای جبران خسارات سنگین و خردکننده کرونا ویروس، توده ها و بویژه محرومان و زحمتکشان را در یک پریود طولانی و یا دایمی با افزایش و تشدید ساعات کار و برداشت ها بی رویه از حاصل کار برده گون آن ها مبادرت می ورزد. پس ضمن تبلیغ، توسعه و تحکیم بنیان های همبستگی جهانی برای مبارزه با پاندمی فاجعه بار کرونا ویروس، بایستی هوشیارانه افشاگر اهداف شوم و پلید نظام سلطه سرمایه از این همبستگی الزامی بود.

نظارت کنترولی با تکیه بر ابزار دیجیتالی حاصل توسعه و تکامل دانش و فن برای مبارزه و کنترول عوارض مرگبار کروناویروس، مورد استفاده وسیع و گسترده دول نظام سلطه سرمایه قرار گرفته و یا می گیرد.جمع آوری و ذخیره اطلاعات و داده های عمومی این ابزارهای ارتباطی اگر در یک تغییر بنیادی و ساختاری و حاکمیت بواقع مردمی مورد استفاده قرار نگیرد؛ به ابزار یورش و هجمه به منافع جمع و جامعه برای تحکیم حاکمیت سرمایه و تراکم و انباشت انگلی عده قلیلی مبدل خواهد شد. خطر رسوخ و نفوذ به حریم امن عمومی از طریق طبقه بندی اطلاعات و داده های مردمی به مراتب بیشتر و مخرب تر از پاندمی ویروسی می باشد. پس با هشدار آگاهی بخش و موثر بایستی نظم نوین را در راستای منافع جامعه و جمع از طریق حاکمیت مردمی به مانع جدی ترمیم و تداوم اهداف شوم و مرگبار لیبرالی که بسیاری نوید آن را می دهند؛ مبدل ساخت.

رقابت های کور و انهدامی بلوک های اقتصادی اجتماعی در عرصه جهانی برای تحکیم هژمونیت خویش بر جامعه جهانی و یا کسب موقعیت جدید در روابط و مناسبات اقتصادی و سیاسی جهان، تفرقه و تقابل دیپلماتیک را در محافل اقتصادی و سیاسی دول سلطه سرمایه نمود بخشیده است. این روند اگر به نمودهای نوین تقابل و تضاد فرا نروید؛ بیانگر سردرگمی و دورنمای تیره و نامطمئنی است که گردانندگان کنونی جهان سرمایه داری را در کام خود کشیده است. بنابراین نظام سلطه سرمایه در ضعیف ترین حلقه تعاملات اقتصادی و اجتماعی خویش قرار داشته و بسترهای یک دگرگونی بنیادی و ساختاری فراهم است. تلاش برای حفظ نظم لیبرالی حاکم با وعده و وعیدهای دروغین و بی پشتوانه ازسوی عمال سرمایه برای به بیراهه بردن همبستگی رو به تعمیق توده های محروم و زحمتکش جهانی در راستای اهداف شوم و ضدبشری خویش، آغازی برای اشکال نوین یغماگری و چپاول دسترنج توده ها می باشد.بنابراین رسالت و اصالت مبارزاتی نیروهای مترقی و بویژه چپ بایستی بدور از هرگونه تعلل و تزلزل طبقاتی و سیاسی درجهت آگاهی بخشی عمیق و انسانی توده ها برای یک همبستگی عمیق و گسترده جهانی و مقابله با توطئه ها و دسایس عمال نظام سلطه سرمایه باشد.

قطع پیوندهای اجتناب ناپذیر اجتماعی برای مبارزه با پاندمی کروناویروس که با خود بار هولناک و انهدامی رکود گسترده و عمیق اقتصادی را به ارمغان آورده است؛ در عین حال توانسته فرصت و فراغت اندیشه لازم را برای تئوریسین های ریز و درشت نظام سلطه سرمایه فراهم آورد تا مفری برای خروج از این بن بست حاد و انهدامی بیابند. انباشت اطلاعات و آنالیز داده ها به بهانه مبارزه با کرونا ویروس، ابزار قدرتمندی هستند که بعد از پایان این پاندمی مرگبار می توانند برای تحقق اهداف شوم و مخرب عمال سرمایه بکار آیند. پس این موقعیت بایستی برای نیروهای مترقی و چپ نیز فرصتی باشد تا در دام هو و جنجال های ارتباطی و رسانه ای گرفتار نیامده و بیاندیشند و راهکارهای مبارزه با هجمه و یورش عمال نظام سلطه سرمایه را که در فکر احیای سازه های معیوب و شکست خورده خود با به بردگی کشاندن محرومان و زحمتکشان جهت جبران مافات می باشند؛ بیابند. غلو و دروغ و ترس و هراس افکنی مداوم به مدد دنیای مجازی ابزار های قدرتمندی هستند که به انفعال و در نهایت تسلیم توده ها در برابر نیات پلید و شوم عمال سرمایه کارساز هستند. بایستی ترفندها و القائات کاذب و دروغین نظام سلطه سرمایه را با آگاهی بخشی مناسب و بموقع نقش برآب نمود.

نتیجه اینکه:رسالت انسان ها در همزیستی با محیط طبیعی و اجتماعی خویش منجر به اصالت بخشی برخی نمودهای متعارف و نامتعارفی شده است که آنها را در تعامل و تبادل و تبدیلات محیطی همراهی کرده اند. پس رسالت محرک آدمی در فعل و انفعالات اجتماعی برای هدف و آرمانی مفهوم می یابد و در این روند هدفمند به بسیاری از نمودهای پیرامون خویش اصالت می بخشد.براین اساس است که انسان ها در موقعیت ها و جایگاه خاصی که قرار می گیرند؛رسالت خاصی را برای حفظ و حراست از داشته ها و یافته های خویش بعمل آورده و به هویت بخشی نمودهایی می پردازند که به رویکرد های شان اصالت می بخشند. بنابراین در ساختار طبقاتی، رسالت دارندگان قدرت و مکنت در اصالت بخشی به نوعی از روابط و مناسبات اجتماعی است که تعدی و تجاوز به حقوق عمومی را توجیه گر است. این همان فرایندی است که نظام سلطه سرمایه با القائات کاذب و دروغین خویش انسان ها را در دام حریصانه و آزمندانۀ سیادت طلبی و افزونخواهی بی بدیل به اسارت گرفته است. در رخدادهای غیر منتظره و حوادث فاجعه بار طبیعی اجتماعی و بحران های اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن ها نیز همواره عمال سرمایه تلاش کرده اند؛ سوار بر موج توهم و اعتماد ناشی از استیصال و عدم بهداشت روانی توده ها به بازیابی و بازسازی بنیان های ترک خوردۀ خودمبادرت کنند. اکنون با فاجعه پاندمی کرونا ویروس و بحران های انهدامی آن نظام سلطه سرمایه را در سراشیبی سقوط و نزول قرار داده است.عمال سرمایه با تکیه بر ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی و بذل و بخشش های کریمانه از جیب محرومان و زحمتکشان تلاش دارند؛ یکبار دیگر به بازسازی بنیان های آسیب دیدۀ لیبرالی برای تداوم انباشت و تراکم لجام گسیخته بپردازند. بنابراین رسالت و اصالت مبارزاتی نیروهای مترقی و چپ بدور از تعلل و تزلزل طبقاتی بایستی در راستای آگاهی بخشی توده ها و یک همبستگی گسترده و عمیق جهانی برای ممانعت از تحقق اهداف شوم و ضدانسانی عمال نظام سلطه سرمایه باشد.

اسماعیل رضایی
پاریس
08/04/2020


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد