logo





حباب قیمت‌ها در بورس اوراق بهادار تهران

دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۴ فوريه ۲۰۲۰

س. حمیدی

اکنون شمار سهامداران خردی که در خرید عرضه‌های اولیه‌ی بورس شرکت میکنند، از یک میلیون و سی‌صد هزار نفر هم فراتر رفته است. تا آنجا که در روز عرضه‌ی اولیه نرم‌افزارهای بورس از سرویس‌دهی مناسب به این همه کاربرِ آنلاین بازمی‌مانند. این موضوع به سهم خود از حجم بالای نقدینگی‌های سرگردان در فضای اقتصادی کشور حکایت دارد. بسیاری از متقاضیان سهام بورس، از اقشار پایین دستی جامعه به شمار می‌آیند که قصد دارند همان سرمایه‌های اندک خود را از نزول تدریجی ارزش ذاتی آن برهانند. از سویی پایین آوردن سود بانک‌ها طی سال‌های اخیر شرایطی را برانگیخت تا آنان سرمایه‌های خود را به تدریج از بانک بیرون بکشند.
ماه‌ها است که بورس تهران در قیمت‌گذاری خود از سهام واحدهای تولیدی و شرکت‌های سرمایه‌گذاری به حبابی نه چندان کوچک گرفتار شده‌است. متأسفانه این حباب هم‌چنان به رشد خود ادامه می‌دهد. توضیح این‌که ظرف یک‌سال گذشته بورس تهران رشدی حدود صد و سی در صدی را رقم زد که این موضوع، صعودی بی‌سابقه را در تاریخ بورس نشان می‌دهد. چنان‌که‌اینک شاخص بورس از رقم چهارصد و هفتاد هزار واحد هم فراتر می‌رود. اما مدیران ارشد و کارگزاران مالی جمهوری اسلامی چنین رشد بی‌رویه‌ای را به پای سیاست‌های درست اقتصادی خودشان می‌نویسند و در تبلیغات رسانه‌ای از آن به نفع عملکرد خود سود می‌جویند.

بخش‌هایی از این رشد بی‌رویه را به حتم باید به پای بورس‌بازان حرفه‌ای بازار سرمایه نوشت. چون همین گروه از سهامداران در شبکه‌های اجتماعی شایعات و تبلیغات خود را در راستای تحسین بسیاری از شرکت‌های ورشکسته به کار می‌گیرند و آن‌وقت رشد بی‌پشتوانه‌ای را برایشان رقم می‌زنند. مهم‌ترین این شرکت‌های ورشکسته در صنعت خودرو، صنعت سیمان و سیستم بانکی کشور گرد آمده‌اند. گفتنی است که این گروه از شرکت‌ها همگی از سال‌های سال زیان‌هایی مداوم را در گزارش مالی خود تجربه می‌کنند. ولی سهام همین گروه از صنایع و مؤسسات مالی همراه با قیمت‌هایی غیر واقعی و تصنعی در تابلوی بورس به فروش می‌رسند. بسیاری از کارگزاران بورس هم به آسیب‌هایی از این دست یاری می‌رسانند. چون ضمن تبلیغات ناصواب خود، دانسته و آگاهانه مشتری را به خرید سهم‌های زیان ده سوق می‌دهند. رشد بیرویه‌ی سهم‌های شرکت‌های ورشکسته باوری را در ذهن مشتری مبتدی به نمایش می‌گذارد که گویا او در تصمیم خود درست عمل کرده است. اما واقعیت‌های آماری و مالی همگی از سمت و سوی زیاندهی شرکت حکایت دارند. سهامداران مبتدی و ناآشنا، طبیعی است که گزارش مالی شرکت‌ها را مطالعه نمی‌کنند و شهرت عمومی شرکت در بدنه‌ی جامعه، مبنایی برای خرید این گروه از سهم‌ها قرار می‌گیرد.

از سویی وزارت صنعت، معدن و تجارت ضمن همسویی با سازمان بورس اوراق بهادار، برای این‌که بتواند شرکت‌های ورشکسته را از انحلال همیشگی وارهاند حقه‌ی "تجدید ارزیابی" از دارایی‌های آن‌ها را پیش می‌کشد. چون طبق ماده‌ی ۱۴۱ قانون تجارت شرکتی که به میزان نیمی از سرمایه‌اش قرض بالا آورده است، باید همراه با برگزاری مجمع فوق‌العاده نسبت به برچیدن خود تصمیم‌گیری کند. اما در حقه‌های جدیدی که به کار می‌بندند سرمایه‌ی شرکت ورشکسته را ضمن تجدید ارزیابی از راه دارایی‌ها، به میزان زیان‌های انباشته‌ی آن بالا می‌آورند. این موضوع را چند سالی است که بین تمامی شرکت‌های خودرویی، ماشین‌آلات صنعتی، سیمانی‌ها، لوازم خانگی و بانک‌ها به اجرا گذاشته‌اند. چنان‌که به ایران خودرو مجوز داده‌اند تا سرمایه‌ی خود را به میزان ۲۰۰۸ در صد افزایش دهد. به طبع حقه‌هایی از این نوع هرچه بیشتر به رقیق شدن ارزش ذاتی سهم یاری می‌رساند و قیمت ذاتی آن بیش از پیش سیر نزولی را طی خواهد کرد. با این همه، بورس تهران ضمن همراهی با وزارت صنعت، معدن و تجارت این ترفند قانونی را اینک در خصوص شمار زیادی از بانک‌ها و شرکت‌های ورشکسته‌ی کشور به کار می‌بندد. پدیده‌ای که تنها به فزونی کاغذی سهم سهامداران یاری می‌رساند. اما همین پدیده‌ی ناصواب و نادرست نیاز روانی شمار زیادی از سهامداران خرد را برآورده می‌کند.

جدای از این، راهکارهای تبلیغی ناسالم در "عرضه‌های اولیه" هم رشد بی‌رویه‌ای را برای سهم به نمایش می‌گذارد. توضیح این‌که شرکتهای بیرون از بورس برای پذیرش خود در "بازار پایه‌ی فرابورس" باید چرخه‌ای از نظارت را پشت سر بگذارند. آن‌وقت برای کشف قیمت، درصدی پایین از سهم شرکت در روزی واحد عرضه خواهد شد تا به قول کارشناسان بورس، قیمت واقعی آن "کشف" گردد. در چنین روزی تمامی سهامداران به خط می‌شوند تا به تعدادی هرچند اندک از همین سهم "عرضه اولیه" دست یابند. آنوقت سهم‌های عرضه‌ی اولیه را به میزان مساوی بین متقاضیان به فروش می‌رسانند. اما چون در این قیمت‌گذاری حد اقل‌ها را در نظر می‌گیرند پس از آن، ارزش سهم در تابلوی رسمی بورس در مدت چند هفته همه روزه افزایش خواهد یافت. طبیعی است که سهامداران عمده در این معاملات بخش وسیعی از دارایی خود را می‌فروشند تا هرچه بیشتر با کسب نقدینگی لازم از بورسبازی در این پهنه سود ببرند.

اکنون شمار سهامداران خردی که در خرید عرضه‌های اولیه‌ی بورس شرکت میکنند، از یک میلیون و سی‌صد هزار نفر هم فراتر رفته است. تا آنجا که در روز عرضه‌ی اولیه نرم‌افزارهای بورس از سرویس‌دهی مناسب به این همه کاربرِ آنلاین بازمی‌مانند. این موضوع به سهم خود از حجم بالای نقدینگی‌های سرگردان در فضای اقتصادی کشور حکایت دارد. بسیاری از متقاضیان سهام بورس، از اقشار پایین دستی جامعه به شمار می‌آیند که قصد دارند همان سرمایه‌های اندک خود را از نزول تدریجی ارزش ذاتی آن برهانند. از سویی پایین آوردن سود بانک‌ها طی سال‌های اخیر شرایطی را برانگیخت تا آنان سرمایه‌های خود را به تدریج از بانک بیرون بکشند. سرمایه‌گذاری در عرصه‌ی مسکن هم نتوانست چندان شوقی را در این گروه از سرمایه‌گذاران خرد برانگیزد. در نتیجه همگی راهی بورس شده‌اند تا در فضای آن سودی حد اکثری برای ایشان تضمین شود. در بستر همین تقاضاهای غیر متعارف است که بورس تهران کانال صعود صد و پنجاه درصدی را ظرف مدت یک سال هدف گرفته است. حبابی که هر لحظه می‌تواند بترکد و دارایی بسیاری از سرمایه‌گذاران خرد را به نابودی بکشاند. در واقع ماجرایی که طی سالهای گذشته در بانک‌های خصوصی و دولتی کشور برای سپرده‌گذارن پیش آمد، اکنون گریبان بورس اوراق بهادار تهران را گرفته است. اما کارشناسان بورس از توانایی علمی لازم جهت جلوگیری از چنین آسیبی برخوردار نیستند. آنان هرچند آسیب‌ها و کاستی‌های موجود را می‌بینند، ولی آشکارا برای درمان آن نسخه‌ی کارسازی در اختیار ندارند.

دولت حسن روحانی باوری را تبلیغ می‌کند که گویا کشاندن سرمایه‌ها به پهنه‌ی بورس رونق هرچه بیشتر صنایع کشور را در پی خواهد داشت. اما این باور از رؤیایی شیرین و تبلیغاتی چیزی فراتر نمی‌رود. مگر دست به دست شدن سهم‌های کاغذی بی‌خاصیت و ورشکسته می‌تواند به گردش چرخ‌های صنعت محتضر کشور یاری برساند؟

اکنون پالایشگاه‌های نفت، گاز و پتروشیمی سودده‌ترین شرکت‌های بورس شمرده می‌شوند. صنعتی که همراه با صادرات پنهانی و قاچاقی خود حدود بیست میلیارد دلار ارز را به کشور بازمی‌گرداند. ولی همین گروه از صنعت پتروشیمی و پتروپالایشی اینک برای بازسازی خود حدود چهل میلیارد دلار ارز خارجی نیاز دارد که صندوق توسعه‌ی ملی هم چنین توانی در خود نمی‌بیند که این نیاز را برآورده کند. در ضمن سهامداران این گروه از شرکت‌ها هم توان مالی پرداخت این همه از سرمایه را نخواهند داشت. موضوع فاینانس خارجی نیز در شرایط تحریم و خودتحریمی فعلی امری ناممکن می‌نماید. پدیده‌ای که سرآخر به جا ماندن این گروه از صنایع در کارزار اقتصاد جهانی خواهد انجامید. شکی نیست که سوددهی صنایع پالایشگاهی و پتروپالایشگاهی هم چندان نمی‌تواند دوام بیارود. از هم اکنون شکست همه‌ی این صنایع را در فضای بورس تهران باید به نظاره نشست. چنان‌که رشد بیرویه‌ی‌ طلا و دلار در ماه‌های اخیر باوری را برای همه پیش می‌کشد که سرمایه‌های کوچک و بزرگ به مرور پای خود را از پهنه‌ی بورس هم بیرون می‌کشند. گویا عمر سوددهی بورس هم کمکم ته می‌کشد تا سوداگران عرصه‌ی اقتصاد آشفته‌ی کشور بیش از همه اندوختن طلا و خرید ارز خارجی را قدر بدانند.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد