logo





دیدار معنوی مثنوی
غارتگران ایمان

(بخش نخست)

يکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ - ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹

محمد بینش (م ــ زیبا روز )

mohammad-binesh1.jpg
سر آغاز

برخلاف نظر پاره ای از مولوی شناسان و باور اکثر ادب دوستان، آثار او یکسره خالی از اوضاع اجتماعی و سیاسی دورانش نبود.مگر می توان آن ذهن حساس رادر برج عاجی از دعا وثنا و جمعیت خاطر؛فارغ از فتنۀ دوران تصور کرد؟در دوران وی ــ قرن هفتم هجری سلجوقیان آسیای صغیر دست نشاندۀ مغولان شده بودند. حکام محلی در یکدیگر افتاده ، هر از چندگاهی قربانی توطئه های داخلی می گردیدند ." معین الدین پروانه" که به دستور آباقاخان مغول نایب سلطنۀ "کیخسروبن سلیمان"پادشاه خردسال سلاجقه بود،با درایت و سیاست تمام قونیه را بر لبۀ تیغ در آرامشی نسبی نگه می داشت . همین امر آنجا را مکان گرد آمدن بسیاری اندیشمندان گریخته از فتنۀ مغول گردانیده بود:

"در روزگار مولانا هنوز جنگ های صلیبی به پایان نرسیده بود و مسلمانان وعیسویان به نام دین شمشیر کشیده خون هم را می زیختند؛فرق اسلامی هم با یکدیگرخصومت داشتند؛ این طوائف دینی پیروان تصوف و فلاسفه را هم آزار می رساندند"(1)

در چنین دوران پر آشوبی ست که مولانا ندای وحدت ادیان سر می دهد و بانیان جنگهای مذهبی را غارتگران ایمان مردم می خواند "حکایت پادشاه جهودکه نصرانیان را می کشت از بهر تعصبب" هنوز در پس چندین قرن تازگی خود را از دست نداده است . مگر تاریخ جنگ های مذهبی حز این را نشان می دهد ؟

خلاصۀ داستان

در میان یهودان پادشاهی جبّار زندگی می کرد که به خون مسیحیان تشنه بود. اما هرچه از آنان می کشت، باز دیگرانی پر ایمان و وفادارتر به عیسی (ع) پیدا می شدند . وی را وزیری مکار بود که چاره ای برای قلع و قمع آنان اندیشید .گفت گوش و دماغم را ببر و به تبعیدم بفرست . من به ایشان خواهم گفت پنهانی عیسوی شده بودم و شاه جزایم داد . آنگاه که همه بر من ایمان آوردند، خودشان را به جان یکدیگر خواهم انداخت . شاه چنین کرد و کار چنان شد که ایمان زدگان بدست خویش خون یکدیگر را ریختند ؛ کشتاری ارزان.

سرچشمۀ حکایت

بنا بر گزارش استاد فروزانفر مأخذ این داستان در کتاب "قصص الانبیا"، تألیف پسر یا نوۀ "ابوالقاسم منصوربن خلف بن حمّود مغربی"ست، متوفی 415 ه.ق. (2) که از بسیاری جهات با حکایت مولانا شباهت دارد . آن را به اختصار نقل می کنم :

"ملکی بود در بنی اسرائیل که با قومش به عیسی (ع) گرویده بود و پیوسته با جهودان حرب کردی و آن قوم با وی بر نیامدی،....بولس گفت اگر خواهید با ایشان بر آیید، مرا دستوری دهید تا بروم و میان ایشان دو گروهی افکنم تا از ایشان برهید" باقی حکایت البته تفاوتهایی با آنچه مولانا می آورد دارد. افزون بر آن سراینده مثنوی نامی از بولس نمی آورد و بجایش از آن وزیر حیله گر سخن می گوید . بولس در واقع امر، پاولس یکی از حواریون عیسی بشمار می رود.استاد فروزانفر دربارۀ این حکایت می نویسد :

" این داستان ساختگی و مجعول است ولی بعضی نکات درست هم در آن هست....مطالب نادرست نیز دارد، این که بولس در اصل یهودی و در آغاز کار از مخالفان سرسخت و از علمای یهود بودصحت دارد .ولی او پس از آنکه بدین مسیح گروید، از روی صدق و صفا در ترویج آن کوشی .و یکی از بنیان گزاران دین مسیح بودکه مسیحیت را عالمگیر کرد و سر انجام بر سر همین مجاهدت بفرمان نرون بقتل رسید...، بنا بر مشهور در سال 64 یا پس از 67 میلادی. بنا بر این خودکشی او به هیچ روی درست نیست" (3)

اما نیکلسون می نویسد:

" نقشی که قصص الانبیاء آشکارا و مثنوی بطور ضمنی بر این حواری محوّل می کند، تا اندازه ای انتقاد خصمانۀ حکمای مسیحی طرفدار پطروس قدیس را از بولس قدیس منعکس می سازد.....بولس متهم شده است به تحریف دوازده کتابی که حاوی شهادت دینی هر یک از دوازده حواری ست ... در هر حال این داستان به سختی می تواند کلا بر ساختۀ مسلمانان باشد ".(4)

به هر صورت منظور من از این مقدمات موشکافی واقعیت تاریخی حکایت مولانا نیست، بلکه مقصود ، طرح واقعیت معنایی آن ست . امروزه باز هم ابلیسانی پیدا می شوند که از ازمتعصبان هر دینی جانیانی خطرناک بپرورند:

چون بسی ابلیس انسان رو که هست
پس به هر دستی نشاید داد دست

برگزیدۀ ابیات از دفتر نخست مثنوی:

بود شاهی در جهودان ظلم ساز
دشمن عیسی و نصرانی گداز

عهد ِ عیسی بود ونوبت آن ِ او
جان موسی او و موسی جان او

شاه ِ احول کرد در راه ِ خدا
آن دو دمساز ِ خدایی را جدا

شاه از حقد ِ جهودانه چنان
گشت احول، کالاُمان، یارب امان!

صد هزاران مومن ِ مظلوم کشت
که :"پناهم دین موسی را و پشت"

او وزیری داشت گبر و عشوه ده
کاو بر آب از مکر بر بستی گره

گفت :"ترسایان پناه ِ جان کنند
دین خود را از ملِک، پنهان کنند

کم کش ایشان را که کشتن سود نیست
دین ندارد بوی، مشک و عود نیست"

شاه گفتش :"پس بگو تدبیر چیست؟
چارۀ آن مکر و آن تزویر چیست ؟"

http://zibarooz.blogfa.com/post/254
محمد بینش (م ــ زیبا روز)

زیر نویس ها :


1 : فروزانفر،بدیع الزمان، شرح مثنوی شریف،ج1،ص، به اختصار153
2 : همان، 151
3: همان ،به اختصار
4 :نیکلسون ر.ا. شرح مثنوی معنوی، ج1 ، ص 41 به اختصار


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد