بگلستان تو بیا ناز پگاه را بشکن
بدل اندوه و غم گاه بگاه را بشکن
همه گلخند سحر سای بهارانت خوش
تو بیا رقص کنان شام سیاه را بشکن
همه بی برگ و نوا چشم براه تو ابر
همچو گلبارش نور تاب نگاه را بشکن
من به لکنت همه از ظلمت شب میگویم
ای سحر کاره عشق عطر پگاه را بشکن
تو بقد قامت موجی به بلندای خیال
ای تهمتن به در آ نخوت وجاه را بشکن
به بهاران دگر بینمت ای چلچله سان
نیم نگه مانده خزان نیم نگاه را بشکن
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد