logo





زنان چپ داخل کشور:
بیداری از کابوس ۴۰ ساله

بخش اول

شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۶ مارس ۲۰۱۹

پیمان نعمتی

در طول دو سال گذشته همراه با گسترش اعتراضات عمومی و بویژه کارگری در ایران فعالیت های گرایشات متنوع چپ همچنین زنان چپ ایران افزایش یافته است.

بخش چپ زنان در راستای مبانی تئوریک واستراتژی خود، طیف هایی از جنبش زنان را درسه مورد انتقاد قرار می دهد: بی توجهی به قشر زنان کارگر، ماهیت لیبرالی و مماشات با سرمایه داری.

جهت شناخت نظرات بخش زنان چپ می توان در ابتدا تعریف آنان از جنبش زنان، طیف های تشکیل دهنده جنبش زنان را با نظرات بخش چپ زنان را مورد مقایسه قرار داد.

نمودار زیر از مجموعه نوشته های نظریه پردازان شاخص جنبش زنان برداشت شده است و طیف ها و مطالبات بخشی از جنبش زنان را نشان می دهد. نظر زهره اسد پور درباره اولویت های جنبش زنان بیشترین تناسب را با این نمودار دارد:

«به نظرم بیش از هرچیز مهم است که تنوع درونی آنچه ما «زنان ایران» می نامیم را در نظر بگیریم. زنان ایران موجودیت همسان و هم شکلی ندارند و به همان میزان نیز اولویت های یکسانی نیز ندارند. اتفاقی که متاسفانه اغلب رخ می دهد، این است که مطالبات و مسایل بخشی از زنان که دسترسی به منابعی برای ابراز خواست های خود دارند به عنوان خواست های عمومی زنان ایران طرح می شود و این موضوع که حتی اگر این مسایل مشترک باشند، در طبقات و گروه های مختلف از اولویت های مختلفی برخوردارند ، مغفول می ماند"( زهره اسد پور- تیر 1391)

نمودار زیر بطور ساده بخشی از اجزا تشکیل دهنده جنبش زنان را نشان می دهد. این نمودار جهت بحث کنونی خلاصه شده است وشامل کل اجزا – طیف های تشکیل دهنده جنبش زنان و کل مطالبات طیف ها نشده است.



موارد اساسی این نمودار از رابطه کل جنبش زنان ، طیف ها و موضوع اولویت مطالبات را می توان چنین در نظر گرفت :

1- جنبش زنان بعنوان یک دستگاه – ارگان خود نمی تواند دارای مطالبه و اولویت مطالبات باشد.

2- این طیف های مستقل درون جنبش هستند که جنبش زنان را جنبه واقعی – عملی می بخشند.

3- این طیف های مستقل هستند که درون خود مطالبات طیف خود را تعیین کرده واولویت بندی می کنند.

4- هیچ کدام از طیف ها نمی توانند مطالبات طیف معین خود را بعنوان اولویت مطالبات کل جنبش زنان معرفی کنند.

5- رابطه درونی وکمک های متقابل داوطلبانه و همگرایی ها بین طیف ها وجود دارد.

6- معرفی اولویت یک طیف بعنوان اولویت کل زنان، نفی مطالبات زنان در طیف های دیگر است.

7- افراد وگروهها با حق انتخاب، تعلق خود به یک طیف را نشان می دهند. هیچ طیفی دارای مطالبه ای تقدس گونه ای نیست که طیف های دیگر الزام به پذیرش آن داشته باشند.

8- هیچ ایدلوژی، حزب و سازمانی خارج از جنبش زنان و طیف های آن، مشروعیت نمایندگی زنان را ندارند. نفی استفاده ابزاری از زنان هدف مشترک همه طیف ها است.

9- پذیرش عمومی تر مطالبات یک طیف معین بوسیله زنان ایران نمی تواند عاملی جهت انتقاد از بی توجهی آن طیف به مطالبات دیگر طیف ها در نظر گرفته شود. هر طیف مسئولیت تلاش درطرح مطالبات خود را دارد.

10- تنها در یک شرایط استثنایی کوتاه مدت در جامعه است که میتوان بطور موقت و داوطلبانه مطالبه یک طیف معین را عامل یک همگرایی و عمل مشترک طیف ها و کل جنبش زنان قرار گیرد.

بطور نمونه، مطالبه مشارکت سیاسی در دوره قبل از انتخابات، شرایط دوره انتخابات 88،ویا وجود یک فضای اعتراضی گسترده درباره آزادی اجتماعی – حق انتخاب و یا اعتصابات صنفی کارگری، می تواند کمک داوطلبانه دیگر طیف ها و همگرایی را شامل شود.

بی توجهی به مطالبات معیشتی و کارگری زنان

در میان تحلیل گران مسایل زنان کارگر مانند هاله صفرزاده و سیمین کاظمی، یک نتیجه بطور روشن وجود دارد: جنبش زنان به مشکلات و مطالبات زنان کارگر و فرودست جامعه بی توجه بوده است.

آنچه از نظر این تحلیل گران بنام "جنبش زنان" در نظر گرفته می شود به آن گروهها و طیف های جنبش زنان اطلاق می شود که در طیف های حقوقی ، مشارکت سیاسی و آزادی های اجتماعی، فعالیت می کنند. بطور یقین گروههای و افراد بیشتری از زنان در این دو طیف فعالیت می کنند اما این سه طیف از اجزا جنبش زنان را بعلت تعداد و فعالیت های بیشتر را نمی توان جنبش زنان نامید.

این سه طیف بر اساس باورها- مبانی فکری خود استراتژی ها با هدف رفع قوانین تبعیض آمیز، مشارکت سیاسی وحق انتخاب در آزادی های اجتماعی با روش های مبارزات مدنی را انتخاب کرده اند.

زندگی اکثریت مطلق زنان ایران از جمله زنان کارگر و فرودست بوسیله قوانین تبعیض آمیز اداره – کنترل می شود. طبیعی است که گروههای بیشتری از زنان تلاش در جهت رفع و یا تعدیل این قوانین را برای فعالیت های اجتماعی خود انتخاب کنند:

"اگر به تاریخچه جنبش ها و حرکت های زنان در کشور خودمان حداقل طی سه دهه گذشته نگاه کنیم به روشنی می بینیم که مهم ترین مطالبه زنان که اتفاقاَ در افکار عمومی هم مقبولیت پیدا کرده بود «رفع تبعیض علیه زنان در قوانین» بوده است" (نوشین احمدی خراسانی –اسفند 1393).

در برابر اکثریت مطلق زنان با مطالبات حقوقی، ما با قشر زنان کارگر مواجه هستیم که" طبق شهادت آمارهای رسمی، هرگز در طول تاریخ معاصر ایران مشارکت زنان در بازار کار از ۱۴ درصد فراتر نرفته است"(زهره اسدپور- فروردین 1397).

مشکلات زنان کارگر همچنین به طورغیر مستقیم با مطالبات حقوقی کل زنان ایران ارتباط دارد. پیشرفت در مبارزات حقوقی و تغییرات هر چند کوچک می تواند بر زندگی و مشکلات قوانین کار تاثیر بگذارد. این مورد بوسیله فعالین امور زنان کارگر نیز تایید شده است:

"قانون‌گذاران و مدیرانی که تماما مرد هستند، هم قانون وضع می‌کنند و هم قانون را لغو می‌کنند. زنان نه در طرح مساله نقشی دارند و نه در تصویب و لغو آن. دولتمردان و مسوولان مرد به جای زنان به امور مربوط به آنان فکر می‌کنند، عمل می‌کنند و دست آخر هم باز منتی بر سر زنان می‌گذارند که به خاطر آنان این امر صورت گرفته است"( هاله صفرزاده- مهر 1397).

در نهایت مسئولیت طرح مطالبات اقتصادی – معیشتی زنان کارگر بعهده آن گروههایی از زنان است که از لحاظ باورها- مبانی فکری خود را در بخش چپ زنان می دانند. کمبود ها و عدم طرح عمومی مشکلات زنان کارگر نمی تواند بعلت بی توجهی "جنبش زنان" قلمداد شود که در عمل به معنای انتقاد از طیف های دیگر است. طیف هایی که اولویت های دیگری را انتخاب کرده اند.

بخش چپ زنان اگر خود را بخشی از جنبش زنان می داند، مسئولیت پاسخگویی به دلایل عدم طرح گسترده عمومی زنان کارگر را دارد. بخش چپ زنان بطور غیر منطقی از فعالین طیف دیگر می خواهند که دست از اولویت های مطالبات خود بردارند و مطالبات صنفی کارگران را در اولویت قرار دهند.

بطورنمونه نظراتی که طیف هایی از جنبش زنان را که اولویت مطالبات حقوقی یا آزادی های اجتماعی را انتخاب کرده اند مورد انتقاد قرار می دهند :

" بی اعتنایی و نادیده گرفتن وضعیت اقتصادی زنان، در واقع اعطای بهترین امتیاز و هدیه به دولت است" و... "بی گمان، دیدگاهی که فرودستی اقتصادی مبتنی بر جنسیت را کم اهمیت می شمارد، منافع طبقاتی متمایزی از توده های زنان دارد...

" واقعیت آن است که در هژمونی مطالبات فمینیسم بورژوایی با همدستی جریان اصلی رسانه ای، فرودستی و محرومیت اقتصادی زنان بیش از پیش به حاشیه رانده شده و در عوض مسایلی همچون اختیار بر پوشش، حق ورود به ورزشگاه و حق خروج از کشور که سویه ی طبقاتی نسبتا" قوی دارند، بیشترین توجه و حجم را در فضای اجتماعی و رسانه ای اشغال کرده اند که این اندازه از توجه بسیار فراتر از اهمیت این مطالبات به نظر می رسد"(سیمین کاظمی- آبان 1397).

نظر فوق در عمل از زنان طیف های حقوقی و مشارکت سیاسی می خواهد که اگرهدف دفاع از منافع زنان را دارند، تنها راه تغییر باورها و مبانی فکری خود، تغییر اولویت مطالبات و پیوستن به بخش چپ است.

طیف های جنبش زنان از لحاظ تاریخی در مرحله قدم های اولیه خود است و ادعای بودن مانند یک "حزب طبقه کارگر" را ندارند که با رمانتیسم روشنفکرانه مدعی دفاع از تمام اقشار مردم باشد. این جنبشی است که هنوز بخشی از جامعه روشنفکری ایران در بودنش شک دارد و دلیل وجود آن را به انجام تظاهرات و درگیری های روزانه خیابانی وابسته می سازد.

طیف هایی از جنبش زنان که می توان آنها را بعنوان "بخش غالب جنبش زنان" در نظر گرفت دارای باورها و مبانی فکری متفاوتی از بخش زنان چپ هستند و بر اساس آن مطالبات و اولویت های متفاوتی از بخش چپ دارند. شناخت و پذیرش این تفاوت ها قدم اول در جهت همگرایی و منافع کل زنان است.

در بخش دوم این نوشته به تفاوت های مبنایی و انتقاد دیگر زنان چپ از "جنبش زنان" مبنی بر لیبرالی، رفرمیسم، مماشات با سرمایه داری و فمینیسم بورژوایی بودن آن، پرداخته می شود.

منابع

زهره اسدپور- تیر 1392 بررسی اولویت های جنبش زنان
گفت و گوی «تا قانون خانواده برابر» با زهره اسدپور، دلارام علی و مریم حسین خواه –اخبار روز

نوشین احمدی خراسانی – اسفند 1393- پاسخ 20 تن از فعالان زنان- مدرسه فمینیستی

سیمین کاظمی- آبان 1397- فرودستی اقتصادی و بی اعتنایی فمینیسم بورژوایی- اخبار روز

هاله صفرزاده – مهر 1397- کارگران زن نیازمند تشکل‌های مستقل هستند –

پروین محمدی – اخبار روز



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد