حافظ در شیراز
قلهی پر برفِ دراک را میدید
با این همه در غزلهایش
از آتش در کوهِ طور میگفت،
و گوته در وایمار
دلباختهی ماریانِ جوان بود
با این همه در دیوانش
از عشقِ زلیخا به یوسف میگفت.
من اما اشباح را رها میکنم
و با یارم وندی
به بلندیهای لیک تاهو میروم
برای تماشای برف.
مجید نفیسی
دهم فوریه دوهزارونوزده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد