قدر مسلم اين است كه موسوي بنا به دلايل مختلف در محضوراتي قرار
دارد كه نميتواند در حال حاضر بطور علني مثل چند هفته پيش مردم را به خيابانها بكشاند ولي آنچه كه مسلم است اين است كه موسوي به تاكتيك جديدي رو اورده كه با آن به راه خود ادامه ميدهد از جمله رفتن به خانه سهراب اعرابي و همدردي با خانواده وي. اين عمل به تنهايي داراي معاني زيادي است كه ميتوان به آنها اينگونه اشاره كرد- تاييد قتل كساني كه در اين مدت بدست قداره بندان خامنه اي به قتل رسيدند از جمله ندا آقاسلطان بدست كودتاچيان كه رژيم مذبوحانه ميكوشيد آنرا مسوليت آنرا به گردن هواداران موسوي بيندازد- اين عمل همچنين ميتواند بدين معني باشد كه موسوي ممكن است اين ديدار را با خانواده ديگر كساني كه بدست كودتاچيان كشته شده اند و يا ممكن است در آينده مجروح و يا كشته شوند نيز ادامه دهد كه اين عمل نه تنها مردم را تشچيع ميكند بلكه نيروي نظامي حامي خامنه اي را بيش از پيش ضربه پذير تر ميكند زيرا امر به نيروهاي مردمي بسيج و پاسداران نيز مشتبه ميشود كه آنها از قاتلين مردم حمايت ميكنند واين باعث شود كه آنها از نيروهاي سركوبگر جدا شوند.
و حال كه موسوي اعلام ميكند وي به نماز جمعه اين هفته با امامت رفسنجاني ميرود ميتوان گفت كه وي بدون نياز به حرف ( مانند ديدارش با خانواده سهراب) انتظار دارد جمعيت عظيمي همچون روزهاي پيش به محل تحمعي بروند كه اجازه قانوني هم دارد و هر گونه در گيري ماموران با طرفدارانش برگي برنده بدست وي و جنبش سبز خواهد بود.
اگر نيمي و يا حتي يك سوم طرفداران موسوي در اين روز در نماز جمعه شركت كنند ميتوانند براحتي ابتكار عمل را از كف رفسنجاني در صورت خارج شدن از محدوده انتظارات طرفداران موسوي بربايند و كمتر كسى است كه نداند رفسنجاني هميشه نقش محلل را براي رژيم داشته و محتملا اين بار هم به چنين عملي اقدام خواهد كرد و چه بسا همانند سابق با مطرح كردن سوژه تكراري "دشمنان " كه ساحته و پرداجته خودي هاست سعي كند دل همه را به خيال خود خالي كند و با با پيشنهاد نوعي آشتي ملي سعي در حل و فصل مشكلات بكند و با وعده و وعيد هاي موهوم سعي در ايجاد وقفه در ادامه جنبش كند كه اين ميتواند براي رژيمي كه زير ضربات مبارزات مردمي و ادامه شعار هاي شبانه در حال عقب نشيني است وفت بخرد تا شايد در اين ميان از اين ستون تا آن ستون براي رژيم فرجي شود و دعا و التماسهاي خامنه اي در آخرين نماز جمعه اش به نحوي كارگر شود .
ناگفته پيداست كه اگر طرفداران موسوي در روز جمعه انتكار عمل را با شعارهاي بي وففه خود بدست گيرند راه را از هر طرف بر رژيم و كودتاچيان خواهند بست و در صورتي كه كار به زدو خورد و گاز اشك آور و تير اندازي كشيد اين خود بزرگترين ضربه را از هر نظر به رژيم در وهله اول و وجهه نداشته نماز جمعه در وهله دوم خواهد زد مخصوصا كه تمامي نگاه هاي خبر نگاران داخلي و خارجي در اين روز به اين محل است. به عبارت ديگر در صورتي كه طرفداران موسوي از موضع قبلي خود كه همانا ابظال انتخابات است بمانند و همان شعار هاي موسوي راي ما رو پس بگير و غيره را بي وففه بدهند جاي شك نيست كه رژيم در مخمصه اي گير خواهد افتاد كه ميتواند آتش زير خاكستري را كه در اين يكي دو هغته موفتا كم حرارت شده بود را به سرعت شعله ور كند و چه بسا شعله اش همانند سابق به شهر هاي ديگر نيز سرايت كند تا جايي كه رژيم وادار به كاري كه در وافع به مثابه خودكشي برايش است دست بزند و آن تير اندازي و درگيري در نماز جمعه و اخلال در نطق رفسنجاني در ميان دود و آتش است .
بطور خلاصه ميتوان نتيجه گيري كرد كه ادامه اين جنبش بطور زيادي بستگي به حضور گسترده طرفداران موسوي دارد و اگر حتي در حين و يا پس از ختم نماز جمعه كار به درگيري هم نكشد حضور گسترده مردم به شرط اينكه ابتكار عمل را با شعار هاي خود از دست رفسنجاني در صورت تلاش مذبوحانه اش در آورند ميتواند روند مباررات مردمي را در رورهاي بعد سرعت بخشد.
حضور موسوي در نماز جمعه همانند حضورش در خانه سهراب بسيار پر معني و كار ساز است علي الخصوص كه وي در ميان دشمان خود يعني طرفداران احمدي نژاد هم قرار دارد .
با كنار هم قرار دادن هر گونه احتمالي كه در چنين روزي ميرود ميتوان اينروز را روز رستاخيز خنبش سبز دانست و به عبارتي آنرا نقطه عطف جنبش سبز دانست زيرا به هرگونه رويارويي در اين روز لباس فانون ميپوشاند
و چه خوب بود اگر موسوي ميتوانست سكوت خود را در اين روز بشكند و براي لحظه اي با مردم صحبت كند آنوقت قانون در قانون ميشود. !
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
