logo





پیام آوران تازه ای وارد شده اند!

سه شنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۴ سپتامبر ۲۰۱۸

علی دماوندی

ali-damavandi.jpg
درحالیکه کارنامه حکومت اسلامی، در همه عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مملو از وحشت و ترور، جهل و جنایت است، چه باید کرد؟ در مقابل این تخریب سازمانیافته کشور چه باید کرد؟ چگونه باید به این بحران چند سویه و موقعیت بغرنج پایان داد؟ چگونه میتوان همه ی مردمان ایران را در همبستگی برای نان وکار وآب وآزاد ی متحدکرد؟ بنظر میرسد خروش سرخ مردمان مریوان وسنندج، راه را به ما نشان میدهند. نگاه ورویکرد متمدنانه وشریف آنا ن دردفاع از محیط زیست وحق کودک وزن وکارگر ، مخالفت با اعدام وزندان وشکنجه، در دفاع از حق تشکل مستقل کارگران ومعلمان وهمه ی مردمان، در مخالفت با سیاستهای جنگ طلبانه و توسعه گرایانه ، در دفاع از درخت وجنگل وگل وگیاه وحیوان ، یک پلاتفرم روشن اقدام مشترک است.
روز شنبه سوم شهریور چهار فعال محیط زیستی داوطلب شهر مریوان با نامهای شریف باجور، امید کهنه پوشی، رحمت حکمتی‌نیا و محمد پژوهی در هنگام خاموش کردن آتش جنگلهای اطراف مریوان جان باختند. خبر جان باختن این چهار فعال محیط زیستی سبب اندوه بسیارانی شد وموجی از خشم وهمبستگی را توامان پدید آورد. کاک شریف باجور یکی از فعالین مدنی و سرشناس کردستان بود که علاوه بر فعالیتهای محیط زیستی و صلح طلبانه، در روزهای سخت یار و یاور مردم مردم مریوان وفعالان جنبشهای اجتمایی وکارگری بود. او در سال ۱۳۹۶ در اعتراض به کشتار کولبران و شکنجه فعالان اجتماعی ،درحمایت از آنتا دائمی و اعتصاب زندانیان سیاسی، در حمایت از رضا شهابی واسماییل عبدی وجعفر عظیم زاده از مریوان تا تهران را رکاب زد.اودر دفاع از حیوانات وحفاظت از سگ فعال بود. در هنگام روی دادن زلزله در سرپل ذهاب در استان کرماشان برای مدت چند ماه به نمایندگی از انجمن چیای سبز و مردم مریوان به مردم زلزله زده کمک‌رسانی کرد. همین طور امید کهنه‌پوشی یکی از جوانان حافظ محیط زیست و فعال انجمن چیای مریوان ،که برای حفاظت از محیط زیست و خاموش کردن آتش جنگلهای زاگرس پیشتاز بودو در آتش سوخت. امید نیز در جمع‌آوری کمک برای زلزله‌زدگان کرماشان نقش بسزایی داشت.

بی‌گمان فقدان کاک شریف باجور و یارانش اندوهی عظیم بر جای گذاشته، اما بی‌گمان مردمان کردستان تلاشهای کاک شریف باجور را در حفاظت از جنگل، در کمک به حیات وحش منطقه، در مهار آتش جنگل‌ها و مراتع، در حفاظت از زریبار، در حمایت از کولبران، در امدادرسانی به زلزله زدگان ، در حمایت از زندانیان سیاسی وفعالان اجتماعی وهمبستگیهای انسانی فراموش نخواهند کرد.

تظاهرات بزرگ دهها هزار نفری مردم مریوان وسنندج در بزرگداشت کاک شریف ویارانش ، سخنرانیها وشعارها وپلاکاردهای سرخ ، وطرح شعارها ومطالبات رادیکال وانسانی مردم ، تاکید بر دفاع از محیط زیست وحیات وحش، تاکید بر ازادی بیان وعقیده وزندانی سیاسی، مخالفت با اعدام وزندان وخصوصا طلب کردن آزادی رامین حسین پناهی زندانی سیاسی تبعید شده در رجایی شهر که شمشیر اعدام مدتهاست بر بالای گردن اوایستاده، دفاع از مطالبات کارگری و حق تشکل مستقل و...همه وهمه با صدای رسا اعلام شدند. شرکت گسترده مردمان سنندج ومریوان وشهرهای اطراف در این بزرگداشتها و حمایت وشرکت فعالان کارگری واجتماعی وپیامهای همبستگی واندوه زندانیان سیاسی و عقیدتی وتشکلهای مستقل، نشانه ی دوره ی تازه ایست که وارد آن شده ایم. دوره ای که خواستهای زیست محیطی، با مطالبات دمکراتیک وبرابری طلبانه زنان ، با مطالبات کارگران ومزدبگیران ، با خواستهای بازنشستگان و مستمری بگیران و...در یک اکستر سراسری میتواند همراه شود. در عین حال طیف گسترده وجوان وسکولاروترقیخواهی وارد میدان مبارزه اجتماعی شده که با ابزارهای نوین ارتباطی آشناست، با گذشته وسنت وعادات قدیمی فاصله گرفته ، به محیط زیست وحیات وحش توجه دارد، به حقوق زن و حق او بر جسم وجانش توجه میکند، در نبرد برای پاسداری از زندگیش در مقابل دستگاه سرکوب عقیدتی و سیاسی وامنیتی، اشکال متفاوتی از تشکل وفعالیت را بکار میگیرد که با اشکال وفرمهای کهن متفاوت است. این طبیعت زندگی است. واقعیت آنست که با سرکوب وحشیانه وخشن جامعه و نهادها ورفتارهای انسانی مردمان توسط داعشیان حاکم، ‌جریان زندگی در زیر زمین وخفا به شکل هوشیارانه ای شکل گرفته وبا هر زلزله وحادثه و خبری خود را آشکارا نشان میدهد.

تظاهرات یکصد شهر در دیماه ۹۶ و تظاهرات مرداد ماه ، رعدی در میان آسمان بی ابر نبود. این نیروی زندگی بود که درزیر زمین جریان داشت. یکباره صدها هزار نفر به خیابانها ریختند وباشعارهایشان زمین را زیر پای روحانیت داغ کردند. این حضور درخشان خیابانی ، آنچنان تصویر وقایع را تغییر داد که همگان همچنان از آن ده روز ومطالبات اجتماعی واقتصادی وسیاسی مردم وناتوانیهای حکومت اسلامی میگویند. وقایع دیماه ۹۶ ،نشانگر رویگردی متفاوت از تظاهرات ۸۸ بود. رویکردی که خواهان سرنگونی نظام حاکم با همه جناحهای حکومتی آن بود، رویکردی که با نان آغاز شد وبسرعت با آزادی وخصوصا رهایی زنان پیوند خورد،رویکردی که دیگراثری از الله ونمایندگانش در آن نبود ونشانه ی آغازی بر پایان نظام اسلامی واصلاح طلبی دینی بود. گرچه این حرکت پس از ده روز به خفا رفت ، اما اثرات شگفت آور خود را بر جامعه برجای گذاشت. حرکت مرداد ماه ،گوشه ای دیگر از این فرارفتن را به نمایش گذاشت . این حرکت با تلفیق اعتراض خیابانی واعتصاب سراسری ، تلفیق مبارزه جوانان عاصی در خیابان وهمزمانی اعتصاب سراسری رانندگان کامیون و اعتصاب کارگران راه آهن در ده شهرواعتصاب کارگران هفت تپه ، تظاهرات دفاع از حق آب وهوای سالم و با شعار نان وآب وکار وآزادی نشان داد که تلاشهای فداکارانه فعالان جنبشهای اجتماعی ،خصوصا فعالان کارگری ومعلم ، جامعه ایران را گامهای بزرگی به پیش رانده است. اینک با تظاهرات پرشکوه مریوان وسنندج وهمبستگیهای شریف مردمان با قربانیان این حادثه دلخراش، نمایش بزرگ ومتمدنانه ای از اعلام خواستهای مطالبات دمکراتیک ،آزادیخواهانه ، انسان محور، طبیعت دوست وضد سرمایه را ارائه داد. پس از چهل سال سرکوب سیستماتیک وحضور نظانی –امنیتی ، همزمان با سالگرد جهاد خمینی علیه مردمان کردستان و اعدامهای گسترده و کشتارهای قارناها وایندرقاشها و قلاتان، کردستان از زندگی میگوید ودر نمایش نیروی زندگی، شریف ترین انسانهای آگاه مدافع حقوق کودک، حقوق زن، حقوق بشر، مدافع طبیعت ومحیط زیست ، مدافع پاکسازی شهر وروستا و کوه ودشت وپارک ورودخانه، یاری دهندگان به زلزله زده گان وآسیب دیده گان ،فعالان تشکلهای مستقل اجتماعی وکارگری و.... را تربیت میکند وبه جامعه ومردمان کردستسان وایران تقدیم میکند. وکادرهای تازه وجوان وآگاه از میانه ی این نبرد تربیت میشوند وآموزش میابند.

شریف باجور وامید کهنه پوشی نمونه‌ ایی برای مردمانی بودند که اینک در سراسر کردستان وایران، به فعالیتهای اجتماعی ویاریها وهمبستگیهای مردمی میپردازند. صدها وهزاران کانون ،نهاد ،اتحادیه ،سندیکا ،انجمن و سازمان در سراسرکشور برای دفاع از زندگی در مقابل نظام زندگی کش و ویرانگر حاکم شکل گرفته است. آنها با سازمان دادن دفاع از محیط زیست، دفاع از کارون ، دفاع از دریاچه های ارومیه وهامون ، دفاع از آب وهوای سالم، به پاکسازی پارکها ورودخانه ها وسواحل ، درخت کاری ،حمایت از کودکان کار، حمایت از زنان ، مبارزه با اعتیاد و یاری رسانی به ترک اعتیاد دامن گستر، مبارزه برای حقوق انسانی ، مبارزه علیه حجاب اجباری ، گروههای کتابخوانی وسواد آموزی، آموزش موسیقی و ..میپردازند. آنان کارزای پیگیر و مبارزه ای وسیع ،پردامنه واجتمایی را دنبال میکنند که در اخبار وسرتیترهای رسانه های حاکم پیدا نمیشود. این کارها واقدامات ارزش خبری در رسانه های حاکم ندارند،چرا که با منافع طبقه حاکم همنوایی ندارد ومیخواهد نظم دیگری را از طریق یاری رسانی به آسیب دیده گان ومحرومان جایگزین کند.آری جریان زندگی در زیر زمین وخفا به شکل هوشیارانه ای شکل گرفته ومیگیرد وبا هر زلزله وحادثه و خبری خود را آشکارا نشان میدهد. ظاهرا خاموش میشوند اما در واقع برای تجدید قوا ومحافظت در مقابل سرکوب مخفی میماند. اما اثرات شگفت آور خود را بر جامعه برجای میگذارند و در هر واقعه ای کادرهای تازه وجوان وآگاهی از میانه ی این نبردمتولد میشوند، آموزش می بینند ودر صحنه نبرد علنی روزمره با نظم حاکم باقی می مانند!

آنچه که روشن است آنست که بحران در حال تشدید است. رژیم قادر به پاسخگویی به هیچیک از خواستها ومطالبات اجتماعی واقتصادی مردمان نیست. اقتصاد درحال ورشکستگی کامل است. سقوط ارزش پول ملی، بمعنای سقوط وحشتناک سطح زندگی همه ی مزدبگیران است. خانه خرابی اکثریت مردمان ایران بخاطر سیاستهای ویرانگرانه رژیم اسلامی به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است. ویرانی همه ی عرصه های اقتصادی واجتماعی ، جامعه رابسوی یک فلاکت گسترده میراند. اضافه براین کشور بسوی یک بحران زیست محیطی فاجعه بارتر رانده میشود. بحران آب وخشکسالی های طولانی ، بواسطه سیاستهای منطقه ای قدرتهای منطقه ورژیم اسلامی ، برابعاد بحران افزوده ومیتوان گفت که محیط زیست سراسر ایران از دریاچه‌ها و تالاب‌ها گرفته تا فضای سبزها و جنگل‌ها بسوی نابودی واضمحلال در حرکتند. هم اکنون زندگی در منطقه خوزستان و بلوچستان غیرقابل تحمل شده است. آلودگی هوا و ریزگرد در این مناطق به‌حدی فاجعه‌بار شده است که گروه‌گروه مردم این مناطق راهی بیمارستان شده و یا مجبور به‌کوچ می‌شوند. خشک‌شدن دریاچه نمک ارومیه، به شدت زندگی میلیون‌ها انسان در آذربایجان و کردستان را تهدید می‌کند.

درحالیکه کارنامه حکومت اسلامی، در همه عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مملو از وحشت و ترور، جهل و جنایت است، چه باید کرد؟ در مقابل این تخریب سازمانیافته کشور چه باید کرد؟ چگونه باید به این بحران چند سویه و موقعیت بغرنج پایان داد؟ چگونه میتوان همه ی مردمان ایران را در همبستگی برای نان وکار وآب وآزاد ی متحدکرد؟ بنظر میرسد خروش سرخ مردمان مریوان وسنندج، راه را به ما نشان میدهند. نگاه ورویکرد متمدنانه وشریف آنا ن دردفاع از محیط زیست وحق کودک وزن وکارگر ، مخالفت با اعدام وزندان وشکنجه، در دفاع از حق تشکل مستقل کارگران ومعلمان وهمه ی مردمان، در مخالفت با سیاستهای جنگ طلبانه و توسعه گرایانه ، در دفاع از درخت وجنگل وگل وگیاه وحیوان ، یک پلاتفرم روشن اقدام مشترک است. مردمان ایران بروشنی دریافته اند که این حکومت نه تنها ضدانسان و ضدآزادی، بلکه ضدطبیعت و حیوانات است. باید آنرا با تشکیل نهادها وتشکلهای متنوع و مستقل وفراگیر، با سازمان دادن مخفی ونیمه مخفی ، با اعتصاب همگانی وتظاهراتهای سراسری وتلاشی عمومی وسراسری درهم شکست. جنبش چپ وکمونیست باید با این جنبش ، فعالان وکادرهای جوان آن پیوند خوردِ، از آن بیاموزد واز طریق آن تلاش کند اکثریت عظیم مردمان ایران را برای آزادی وبرابری وسوسیالیسم ومبارزه قاطع وروشن علیه سرمایه داری اسلامی وسیاستهای نئولیبرال غارتگرانه وویرانگرانه ای که محیط زیست ، آب وهوای سالم ، زندگی در رفاه وآسایش وبرخورداری همه مردمان از آموزش وبهداشت ومسکن وزندگی انسانی آنان را هدف گرفته است ،سازمان دهد.باید براین افزود که زندگی کاک شریف باجور، نشانه آنست که فعالین شریف وفداکاری که به میدان آمده اند حاضرند در مقابل مرگ بایستند.این بمعنای آغاز پایان رژیمی است که جز مرگ وویرانی ارمغانی نداشته است. این مهم را باید دریابیم وخودرا باید برای یاری دادن وهمراهی با این نیروی زندگی آماده کنیم!



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد