logo





لطفا سلاخی نشود

جمعه ۱۵ تير ۱۳۹۷ - ۰۶ ژوييه ۲۰۱۸

عاطفه گرگین

atefe-gorgin.jpg
آنگاه که باران آزادی
بر سرزمین مقدس من ببارد
و آنگاه که قطرات آن
کویر خشگ و مرده را مرطوب سازد
و آنگاه که لاله ها سر از خاک به در آورند
و سرو در گوش سبزه ها خندان نجوا کند
و آنگاه که پرستوها فریاد رهایی سر دهند
رهایی مردم گرسنه و خسته را
من به خانه ام باز خواهم گشت
وخاطراتم را در آغوش خواهم فشرد
خاک وطنم ایرانم را
خواهم بویید خواهم بوسید
و فطرات اشکم
زمین خانه ام را آبیاری خواهند کرد
و فریاد شادی از گلویم بیرون خواهد آمد
من به خانه ام باز گشته ام
بازگشته ام

این شعر، از کتاب خاطرات خانم کیان کاتوزیان ــ حاج سید جوادی است، خاطراتی خواندنی که ما را به خودمان باز می گرداند، آنچه بر ما گذشته در ذهنما ن مورور می شود به گذشته ای دور می رویم و به امروز باز می گریم، زندگی واقعی ما در هما ن سالهای جوانی تما م می شود، پس از آن زنده می مانیم، اما زندگی نمی کنیم، بلکه می مانیم که فقط مبارزه کنیم، مبارزه برای باورهایمان هر تن به شیوه ای که می پسندد و به باوری که به آن متعهد است، این گذشته برایمان پایانی ندارد و در امروزمان هم خلاصه می شود امروزی که پس از گذشت چهل سال از آن هم چنان با ما است و با ما زندگی می کند از یاد مان نمی رود، نمی توانیم از یاد ببریم سنگینی آن روی دوشمان است و گاه به گاه در مغزمان نعره می کشد، کتاب از کجا تا کجا و از سپیده تا شام اند، به قلم کیان کاتوزیان حاج سید جوادی سال ها پیش منتشر شده، اما هم چنان برای ما تبعیدیان تازه است، چرا که به نوعی سر گذشت خودمان هم می باشد، سر گذشتی که فراموش شدنی نیست در هر دو جلد هم از سیاست می نویسد و هم از خاطرات زندگی پر فراز و نشبی که هنوز و همچنین ادامه دارد.

نویسنده این دو کتاب در کنار همسر مبارزش دکتر علی اصغر حاج سیدجوادی، روشنفکر و روزنامه نگار بنام ایران و از پیروان راه دکتر محمد مصدق است بی وقفه با دو رژیم، رژیم شاهنشاهی و رژیم جمهوری اسلامی مبارزه کرده این خانم مدبر چنانکه در کتاب خود نوشته اند، از مریدان دکتر محمد مصدق بوده و از این رادمرد بزرگ تاریخ ایران به ستایش می گویند، دکتر علی اصغر جاج سید جوادی, روز سه شنبه پنجم تیر ماه برابر با ۲۶ ژوئن ۲۰۱۸ در ۹۴ سالگی در پاریس درگذشتند و دیروز ۴ ژوئیه در گورستان مون پارناس در پاریس در برابر چشما ن غمگین انبوهی دوستدار و بدرقه کنند از هر طیف سیاسی خصوصا ملیون و وفاداران راه دکتر محمد مصدق بخاک سپرده شد، خاکی که علی اصغر سید جوادی در آن آرام گرفت اگر چه خاک میهنش که چون جان دوست می داشت نبود، اما خاکی بود که چهل سال از دوران زندگیش را در آن زیست و به آن احترام گذاشت او در خاک، اندره مالروها، در خاک ولترها، خاک ژان ژاک روسوها و... جای گرفت و خاکی که کمی آن طرف تر از مقبره‌ی او مقبره ژان پل سارتر و سیمون دبوار قرار دارد، پس در خاکی آرام گرفت که به لحظ فرهنکی مورد توجه و دوستدار آن بود.

من دکتر علی اصغر حاج سید جوادی را در سال هایی که در روزنامه کیهان قلم می زد، شناختم. زیرا همسرم خسرو گلسرخی نیز در روز نامه کیهان با دکتر همکار بود و من در مجله فردوسی می نوشتم یک روز برای انجام مصاحبه ای برای یکی از نشریات به دیدارش رفتم و مصاحبه ای را با او انجام دادم. در پایان زمان خدا حافظی بمن گفت مایلم مصاحبه را قبل از اینکه چاپ کنید، ببینم. قبول کردم و قبل از چاپ برایشان فرستادم. دو روز بعد آن‌را برایم فرستاد با یک یادداشت سه کلمه ای که عبارت بود از این کلمات:
«لطفا سلا خی نشود»

و من در همان نو جوانی از ایشان آموختم و هرگز تن نه به سانسور دادم و نه سانسور کردم، چه در آن زمان که بعنوان یک خبرنگار می نوشتم و چه پس از آن که خود سردبیر نشریه هایم بودم یادشان گرامی باد



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد