![]() |
|
توضیح: این پیام در گردهمائی نیروهای خارجی و ایرانی شهر ماینس در دفاع از مبارزات مردم ایران قرائت گشته است".
خانم ها و آقایان عزیز! ما حزب چپ شهر ماینس با نگرانی بی حد روند اوضاع سیاسی اخیر ایران را دنبال می کنیم. مردم تظاهرکننده ایران که بطور صلح آمیزبرای آزادی و دمکراسی به خیابان ها آمده اند با خشونت رو به افزون از سوی رژیم اسلامی ایران سرکوب می گردند. مردم ایران در کشور خویش خود را زندانی حس می کنند، زیرا زمانی که بخواهند عقیده خود را بطور علنی بیان نمایند، دستگیری و خشونت جسمی و شکنجه و تعقیب و یا اصولا مرگ آنان را تهدید می نماید. رهبران حاکم دور و بر خامنه ای و احمدی نژاد مصمم شده اند که قدرت خود را با تمامی ابزار بر علیه کسانی که بر علیه آنان بر خواسته اند بکار برند. این رهبران روئسای دولت و کشورند که از عقیده و آزادی مردم ترس دارند و بدین طریق تلاش می کنند خود را در مقابل مردم خود محافظت نمایند. کشورایران روز بروز هر چه بیشتر کاراکتر کشوری دیکتاتور نظامی را بخود می گیرد. از تاریخ 12.06.2009 اپوزیسیون ایران بر علیه تقلب احتمالی انتخاباتی و برای خود مختاری دمکراتیک برای اعتراض به خیابان ها آمده اند. رژیم جمهوری اسلامی همواره قصی القلب تر و خشن تر می گردد. از زمان آغاز اعتراضات دولت طرفدار خامنه ای رهبر انقلاب نه تنها تظاهرات ها را آنطوری خود می گویند " بشیوه انقلابی" بهم زده اند بلکه همچنین ژورنالیست های خارجی و دیپلمات ها را به ترک کشور مجبور ساخته اند. از این روی گزارش دهی آزاد و قابل اعتماد از ایران غیر ممکن شده است. طبق ارقام رسمی بین 17 تا 27 نفر در این اعتراضات کشته شده اند و 627 نفر دستگیر گشته اند. طبق آمار اپوزیسیون اما این دستگیری ها چندین هزار می باشند و تعداد کشته شدگان هم که بیشمارند را نمی توان دقیقا دانست. زمانی که تجسم می کنیم که دولت ایران چگونه با تظاهرات های صلح آمیز بر خورد می کند، پس در باره دستگیرشدگان هم با بدترین شکلش حساب می کنیم. در میان دستگیر شدگان سیاستمداران و ژورنالیست ها و همچنین بسیاری دانشجو وجود دارند. خواست ما تنها می تواند این باشد که : زندانیان را آزاد کنید و آنهم تمامی آنها را! این قابل توجیح نیست که ارتش و بسیج ( که هر چه بیشتر خردسالان را در میان خود دارند) به تظاهرکنندگان حمله ور شوند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهند و بسوی آنان تیراندازی نمایند. سازمان عفو بین الملل همین اخیرا از ایران خواست که به اعمال بسیج و شبه نظامیان بر علیه تظاهرکنندگان خاتمه دهد. با توجه به اوضاع فعلی ایران تنها می توان از این خواست پشتیبانی نمود. پوشیده نیست که بسیج و نیروهای شبه نظامی که غالبا از مردان جوان معمولی تشکیل شده اند با جنبشی روبرو هستند که در میان حاملینش زنان جوان شهری می باشند. گورباچوف در زمان تغییرات در شوروی گفت:" کسی که دیر بیاید زندگی مجازاتش خواهد نمود". برای رهبران افراط گرای دینی ایران هم زمان آن رسیده است که نشانه های زمان را دریابند و بالاخره زنان را بعنوان موجودات همسان و هم ارزش مردان در جامعه برسمیت بشمارند! من در این جا قصد ندارم که از تمامی نظر ها و تمامی اهداف و تمامی نقش آفرینان اپوزیسیون ایران نام ببرم اما تاکید می کنم که مبارزه برای برابری زنان، آزادی بیان و عقیده و بر علیه فشار و استثمار انسانها و جامعه مدنی و جوانان نا حق نیست. یک رژیم ملاها که با وحشی ترین خشونت ها می خواهد خود را در برابر مردمش محافظت نماید و از افکار و عقاید مردمش ترس دارد و نه بر مبنی حمایت مردمش بلکه تنها به پشتیبانی ارتش و تسلیحات و خشونت تکیه دارد و حتی نمی تواند به طور نامحدود به آیت الله های بزرگش هم تکیه کند، این رژیم مشکل مشروعیت جدی و شدیدی دارد. برای ما چپ ها دمکراسی شکلی از دولت است که در آن پرنسیپ اکثریت مردم و حضور آنها بر آن حاکم است و نه یک شکل تو خالی. این شکل دمکراسی جنبه محتوائی اش که چپ ها بخصوص روی آن تاکید دارند این است که از این توانائی برخوردار است، کسانی را که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی به حاشیه رانده شده اند را به صحنه آورده و مرکز تعیین سیاست می نماید. بنابراین توانائی این دمکراسی این است که حاشیه رانده شدگان از رای برخوردار می شوند و از رای خود می توانند استفاده کنند. رزا لگزامبرگ یکبار گفت که آزادی ( درست آنچیزی که در ایران برایش مبارزه می شود) همواره به مفهوم آزادی ی دگر اندیش است و دقیقا موضوع اعتراضات ایران بر سر همین است. در واقع هسته دمکراسی در عدالت اجتماعی نهفته است به این مفهوم که برای مثال آیا حاشیه رانده شدگان اجتماعی و استثمار شدگان حق تصمیمات سیاسی را دارند و آیا حق تعیین سرنوشت و آزادی برای همه قانونی خواهد بود. خودمختاری ی دمکراتیک به انسانها دادن تا در باره مناسبات زندگی شان تصمیم گیری نمایند، مهمترین وظیفه سیاستمداران است. بیتفاوت از بعد جعرافیائی. اصلا فرقی نمی کند که در شرق زمین باشد یا غرب زمین. کسی که شاهد وقایع در ایران بوده است در روزنامه تاتس گزارش می دهد ( اگر بخواهیم به او اعتماد کنیم) که در خیابان های تهران مردمی که دستگیر می شوند با مینی بوس هائی به مساجد که تنها بعنوان زندان و مقر اصلی از این مکان ها استفاده می شود برده می شوند و در آنجا محبوس می گردند. حال پیش خودمان مجسم کنیم که یک رژیم که به اعتقادات اسلامی تکیه دارد و خود را صاحب حقایق اسلامی می داند، از مساجد بعنوان مکان های فشار و خشونت استفاده می کند. آیا این خود دلیلی واضح برای مشکل مشروعیت این رژیم حاکم نیست؟ من در اینجا به شما وبرگزارکنندگان این آکسیون که در فراخوان خود نوشته اند که در این گردهمائی موضوع بر سر " همبستگی با مردم ایران که برای آزادی و دمکراسی مبارزه می کنند، می باشد" تاکید می کنم که موضوع ما در اینجا به هیچ وجه پشتیبانی از گروه های قدرتی و افراد خاص نیست. فکر می کنم که در اینجا در گفته هایم بروشنی بیان نمودم که طور دیگری بغیر از فراخوان فکر شده و خوب فرموله شده این گردهمائی برای همبستگی با مردم ایران وجود ندارد. چه چیزی بهتر و با معنی تر از این فراخوان. شما می توانید به پشتیبانی من و حزب چپ از این فراخوان مطمئن باشید! چند جمله بعنوان خاتمه صحبت هایم بیان می کنم و آن این است که من اتفاقی به همراه چند نفر از دوستان ایرانی ام بودم زمانی که فیلم های در باره ندا روی صفحه تلویزیون نشان داده شد. دوستان ایرانی من شوکه شده و تنفر آمیز روی از تلویزیون بر گردانند و نمی توانستند بیشتراین صحنه را نظاره کنند. این وضعیت مرا وادار می کند تا در اینجا چند جمله شخصی بگویم: افکار من و بهترین آرزو های من پیش دوستان ایرانیم است. پیش اقوام آنها و دوستانشان در ایران. آنها مایل نخواهند بود که من نامشان را ببرم بله ترس و فشار این همه در ایران بزرگ است. شما این حرف را که می شنوید و یا می خوانید با وجود اینکه این حرفها به برخی کمک می کند اما آنرا خوب درک می کنید. من می خواهم بشما بگویم که آرزو می کنم که تلاش های شما بدون موفقیت باقی نماند متشکرم /مرسی نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|