دستبند به دستانم زدند
خاک بردهانم پاشیدند
دفترهای شعرم را ضبط کردند
و قوطی سیگارم را نیز
شعر
خون قلب ست ..
نمکِ نان ..
و اشکِ چشم
در بازداشتگاه
در حمام
در طویله
زیرتازیانه
و
با خشونت زنجیرها
شعر را خواهم گفت .
با ناخن نوشته می شود
با دشنه
ونیز
در پس کاسه ی چشم
نقش می شود
دو باره باز
شعر .
هزاران گنجشک
بنشسته بر شاخه های قلب من
سرود رزمنده را سر می دهند .
--------------------------------------
- با سپاس از همکاری دوست دیرینم منوچهر رادین ،
برای ویرایش این ترجمه .
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد