logo





حال همه ما خوب است اما تو باور نکن...

شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۳ فوريه ۲۰۱۸

رضا شکیبا

* سلام! حال ما خوب نیست؛ « آتِنا» و «گُلرخ»، نِی نَوازِ «غزل اعتراض» در ماههای قبل از دیماه و قطره قطره خونِ دلِ ما از «زخم های باز» - این روزها گرفتارِ جنون خیزیِ حکومت در «دخمه های قرچک ورامین» اند!

* حال ما خوب نیست و تا دلت بخواهد «ملالی هست»! این روزها «لیلای قصه» در «مَظانِ عشق» در مَظانِ «زبان سرخ»... سنگ دخمه ها و «سوز زخمه ها» را به جان می کشد و «مادران انتظار»در چارچوب این پنجره شکسته، به اندوهِ «رنج های جانگداز» در جاده خاکیِ «این زندان» وُ «آن زندان» فکر می کنند!

*همیشه همینطور است؛ شِکوِه های ناسرودهِ «مردمان زخم خورده» وقتی سوسویِ زمزمه ای می شوند در «قحط سالیِ ترانه»، وقتی «آوازِ بیدار باش» می شوند در «خوابزارِ سکوت»، وقتی «شراب کهنه» می شوند در «عطش آزادی»... جان را در بازیِ «تیغ وُ گلو» به نَرد می گذارند!

*گفتن به چه بهایی!؟ سرودن به چه قیمتی!؟ تو که عاشقانه ترین انحنایِ سفر را به لحن «دختران تجریش وُ جوادیه» تفسیر می کنی، تو که با صدایَت به شکل «حُزنِ پریشان حقیقت»... چشمان ما را به روی همه «افق های آزاد» باز می کنی؛ «پرده از راز حاکمان فِکندن» به چه قیمتی!؟

*لحن «آب و زمین» را چه خوب می فهمی! «هوای صاف سخاوت» را چه خوب ورق می زَنی! مهربانی را چه بی دریغ به سمت ما می کوچانی! مگر با چقدر سبد برای چیدن یک «خوشه بشارت» باید رفت؟ مگر با چقدر تحمل روزهای اوین و قرچک را باید در «سلول» و «زیر هشت» کشید!؟

*از نو برایت می نویسم؛ حال همه ما خوب است اما تو باور نکن...

**************



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد