- خود را بجای یک اعدامی گذاشته ام -
امشب مرا و او را اعدام می کنند
هر چه گل سرخ بود به کام می کنند
در روبروی من طنابی بلند ست
به آنسو می رویم یک یک انجام می کنند
دل من می لرزد نه بخاطر ترس
برای آنکه می دانم مدام می کنند
روزی نوبت شماست ای مردم
اگر نجنبید شما به دام می کنند
من بودم و یاران سالهای پیش
طنابی نبود آنجا اکنون اقدام می کنند
مگر چه کرده ایم جز گل سرخ بوییده ایم؟
خون ماست گل سرخ بد فرجام می کنند
کارگر و سرمایه دارمهم نیست دیگر
وقتی طناب آمد سیاهیها سلام می کنند
22 11 2018
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد