ای کوچکِ بزرگ
ای ناباوری استقامت انسانی
لبانت
جز ترانهً عشق، نمیخواند
و کبوتر جانت
بر آتش گشود بال
تا دهشت سایهً تبر
فنا سازد
و ز خاکستر خویش
" طرحی نو، دراندازد".
**
رودخانهً مِهرت
در باغ همسایه نیز
شیرین بود
و چشمانت هماره
ماتم همسایه را
شایستهً اشگی بیدریغ، مییافت.
**
با من بگو
که جز نام انسان
چه زیبندهً تو بود؟
ای آتش بیپایان
ای بیانتهائی استقامت انسانی.
**
نامت را جستجو کردی
میان زخمهای دهان گشودهً خلق
جانت را مرحمی کردی
بر زخم به چرک نشسته مردمانِ خویش
و سیراب شد، جان تشنهات
در آبیاری آن خاک سوخته
در آتش سوزانِ بیدادِ حیوانی.
**
ای ترجمان معصومیتِ پایداریِ خلق
ای آشکاری رسالت انسانی
ای شهابِ بی پروائی
در شب پروا و دهشتِ پنهانی
ز آتشِ جانت
زرهی پرداختی
میان آتش بیداد انسانی
**
ای آتش بیپایان
ای کوچکِ بزرگ
قلم هنوز
در رثای تو، چون کورهً آتشی
پُر زبانه میماند.
محمد فارسی
١٣.٧.٢٠١٧
*رفیق مهران شهاب الدین، چریک فدائی خلق و زندانی سیاسی زمان شاه؛ از بنیان گزاران سازمان راه کارگر و عضو کمیته مرکزی آن سازمان که در جمهوری اسلامی در تاریخ ١١ بهمن ١٣٦٢ اعدام شد.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد