مفهوم "انتخابات"در ايران را،چه"انتصابات"،چه "انتخابات مهندسی شده" و چه "انتخابات استصوابی“ بناميم،از يک واقعيت ما را گريزی نيست،و آن مواجهه جامعه با "گزينش" رئيس جمهور(در اين مرحله) و يا گزينش نمايندگان مجلس(شورای اسلامی و خبرگان) و يا گزينش نمايندگان شوراهای اسلامی می باشد. اگر به سابقه اين مفهوم(گزينش) در ميهنمان نظری بيافکنيم،در می يابيم چهار نگاه کلان در ارتباط با اين مفهوم،ارزيابی خود را ارائه می دهند.اگر اين واقعيت را به مثابه فرآيندی (گزينش) در نظر گرفته و قائل به تفکيک- تاثير بر "روند"(کارزار سياسی واجتماعی آن) اين فراينداز يک سو و حضور و يا عدم حضور در پای صندوق آراء(استفاده از حقوق فردی به مثابه گزينش گر و نه انتخاب شونده) را تابعی از"نقش" گزينش گران بر نتيجه اين فرآيند درنظر بگيريم،می توانيم چهار نگاه اشاره شده را به صورت زير طبقه بندی نمائيم.
1-نگاهی که "شرکت بدون قيد و شرط" در اين فرآيند را تبليغ و ترويج می کند.(در نگاه اين گروه،که به قصد تثبيت و يا اصلاح حکومت صورت می گيرد، تاثير بر اين فرآيند با حضورگسترده مردم در پای صندوق آراء امکان پذير بوده ومکانيزم ناظر بر سيستم اين فرايند يا مطرح نمی باشد و يا به اولويت دسته چندم تنزل می يابد.)
2-نگاهی که "تحريم" و یا "امتناع"و یا "عدم مشارکت" در اين فرآيند را با توجه به ساختار های "حقوقی“ و "حقيقی“ حکومت،تبليغ و ترويج می کند.(در نگاه اين گروه،تاثير بر اين فرآيند با عدم حضوردر کارزاراجتماعی و عدم حضور در پای صندوق آراء امکان پذير می باشد.)
3-نگاهی که تلاش خود را متوجه کانديداتوری فرد و يا افرادی که خود را ملزم به "حق انتخاب شدن" و "انتخاب کردن" می دانند،می نمايند.(در نگاه اين گروه، برداشت از مکانيزم ناظر بر روند حقوقی اين فرآيند دارای تناقضات جدی بوده که بدليل نبود همگرائی در ميان نيروهای حامی اين نظريه،با رد صلاحيت در مرحله نام نويسی و يا عدم تائيد صلاحيت کانديدای مورد نظر از سوی شورای نگهبان،نهايت تاثير گذاری آن در اين کارزار سياسی متوجه غير آزاد بودن "انتخابات" می گردد.)
4-نگاهی که "شرکت بدون قيد و شرط" و يا " تحريم" پيش از موعد، برای آن فاقد عناصر تاثير گذار بر روند اين فرآيند بوده و تلاش خود را به مثابه کنشگران سياسی و مدنی، متوجه ارائه رويکردی از سوی نيروهای متعهد به حقوق بشر و عدالت با برنامه مشخص و ايجاد يک " گفتمان مطالبه محور" و یا "برنامه محور" با دو کارکرد،غلبه" گفتمان مطالبه محور" و "برنامه محور" و "امکان همگرائی“ در ميان نيروهای همسو، به مثابه تاثير بر روند اين فرآيند و با نگاه به "عرصه عمومی " قرار داده است.
عليرغم انسداد اجتماعی و سياسی برای دگر انديشان، در قياس با تفکر تماميت خواه،فرآيند گزينش، بستری مناسب برای تحرک سياسی و اجتماعی در ميان سازمان ها،احزاب و کنشگران اجتماعی و مدنی با اليت جامعه و مردم(با لحاظ حفظ منافع) فراهم می نمايد. در جامعه ای که به دليل فقدان فرهنگ تحزب و نبود احزاب سياسی، زمينه های جدی برنامه ريزی شده برای آزاد کردن انرژی و ظرفيت های سياسی اجتماعی وجود ندارد و تنها تعداد معدودی نشريه به سطح مشخصی از نيازهای مردم پاسخ ژورناليستی می دهند، استفاده از برشهای محدودی چون دوران گزينش، فرصت مغتنمی برای ارتقاء ظرفيت سياسی و اجتماعی جامعه و شفافيت در سياست ها و موضع گيری های گروه ها و انتقال شفاف نيازها، خواسته ها و مطالبات مردم به منظور بالا بردن روحيه مطالباتی در جامعه و ايجاد گفتمان برای همگرائی نيروهای اجتماعی وسياسی و هم چنين به چالش کشاندن "گزينش شوندگان" در ارتباط با مطالبات اقتصادی-اجتماعی و سياسی و فرهنگی آحاد جامعه به شمار می رود.
آنچه که مربوط به طرح حداقلی مطالبات(نيازها) عمومی اکثريت جامعه(گروها-طبقات) ميشود، بنا بر دلايلی که در بالا بدان اشاره گرديد، پيروی و دنباله روی از فرد(از سوی حاملان نگاه اول) و هم چنين افشاگری و تحريم (از سوی نگاه دوم)، امکان" گفتمان سازی“ بر "محور برنامه گرائی“ را در جامعه ما کمرنگ و بی رنگ نموده و به همين سبب،نهادينه نمودن "پرسش گری“ در جامعه نيز به مفهمومی غير کاربردی تبديل شده است.
علاوه بر دو رويکردی که در خصوص "گفتمان مطالبه محور" و "برنامه محور" بدان اشاره رفت (تلاش برای نهادينه سازی اين گفتمان و همگرائی در ميان جريانات همسو)،ميتوان به خاصيت ديگر اين تلاش درارتباط با بالا بردن فرهنگ "پرسشگری“ در جامعه اشاره نمود. اين حق تمامی آحاد جامعه می باشد که بدانند،"گزينش شوندگان" کيستند؟به همين منظور ميتوان در مراحل زير به ارتقاء فرهنگ "پرسشگری“ جامعه کمک نمود. (تاکيد می نمايم،مفهوم "پرسشگری“ لزومأ به معنای داشتن انتظار پاسخ ازسوی "پرسش شوندگان" نيست،بلکه هدف گسترش طرح اين مطالبات وتلاش برای نهادينه نمودن فرهنگ"پرسشگری“ در "عرصه عمومی“ می باشد.)
1-تعيين هدف و یا اهداف
نخستين سوالی که متوجه هر کانديد- درانتظار گزينش می تواند مطرح شود،اين است که او و همراهان وی چه اهدافی را برای رسيدن به اين مقام تعقيب می کنند، برای تأمين اهداف خويش چه طرح و برنامه ای در دست دارند و از چه امکاناتی بهره می گيرند، جهت بهبود وضعيت مردم و جامعه چه "تعهداتی“ می توانند ارائه نمايند، و در کل فلسفه حضور آنها دراين مبارزات "گزينشی“ چيست؟ آيا اگراو خود را به عنوان کانديد معرفی ننمايد، آن فلسفه بی پاسخ می ماند؟
پاسخ افراد به اين سوالات يا همگون است يا متفاوت. بديهی است در صورت همگون بودن پاسخ ها،بيشتر می توان جامعه را نسبت به بی توجهی حاکمان به مطالبات مردم رهنمون ساخت. زمانی می توان از نقش مردم در اين فرآيند سخن به ميان آورد، که مردم احساس کنند آن فرد و يا آن جريان می تواند زندگی سياسی يا اجتماعی آنها را متاثر نموده، آنان را به خواست ها و مطالبات شان نزديک يا از آن دور سازد.
2-حقوق برابر
آيا تمامی "گزينش شدگان"، با امکانات برابر می توانند به نحو آزادانه، اهداف و برنامه های خويش را برای مردم توضيح دهند؟ از لحاظ حقوقی تمامی اين افراد حق استفاده برابر و مساوی از رسانه های موجود در کشور را دارا می باشند. از اين رو در جريان اين فرآيند، حتی اگر رئيس دولت در اين عرصه حضور دارد، نمی تواند بيش از ديگران، از امتياز ويژه ای برخوردار باشد.
تمایل دارم با نگاهی به موارد مطرح شده از دو رویکرد غالب (مشارکت بدون قید و شرط وعدم مشارکت و امتناع و یا تحریم) موضوع را ادامه دهم.
آقای سعید برزین در مطلبی که در سایت ایران وایر منتشر نموده اند،موضوع شرکت در انتخابات را به موضوعی "اخلاقی" تقلیل داده و به استدلال خود در7 مورد می پردازند.
"یک - اگر مبارزه سیاسی از طریق بستر انتخاباتی را رد کنیم جز براندازی (به معنای حذف طبقه حاکم دولتی) و اعمال خشونت راهی نداریم. اگر مبارزه انتخاباتی نباشد هیچ استراتژی بجز سرنگون کردن نهادهای حکومت (با خشونت های همراه آن) وجود ندارد و برای این باید بر طبل تنفر و تضاد و قهر کوبید."(سعید برزین-ایران وایر-24 آوریل 2017)
این استدلال حداقل طی سالهای اخیر بسیار شناخته شده است.ترجمان این استدلال تقلیل مبارزه به دوگانه اصلاح- انقلاب و در ادامه، این همانسازی مسالمت –خشونت را به دنبال دارد.با تائید استفاده از "حق انتخاب" تمایل دارم پرسش های زیر را با مدافعان این نگرش مطرح نمایم.
یک- حتی اگر از ایشان بپذیریم که مفهوم انتخابات که شامل مراحل پیش انتخاباتی و رای دهی و مرحله پس از رای که بر اساس مصوبه اتحادیه بین المجالس در سال 1994 با مفهوم انتخابات دمکراتیک-آزاد و عادلانه در کشورهای دمکراتیک یکسان باشد،هدف ایشان در شرکت در انتخابات چیست؟آیا استراتژی ایشان تنها برحفظ نهادهای حقیقی حکومت به شمول شورای نگهبان و نهاد ولایت فقیه است؟بنده نیز با اعمال خشونت از سوی هر فرد و هر نهادی مخالفت دارم،ولی آیا حق دارم که خواهان محاکمه عادلانه آیت الله قتل عام و کلیه افرادی که در جنایات چهل ساله حکومت نقش داشتند،باشم.آیا اصل شرکت در هر انتخابی به دلیل "تضاد و یا تضادهای"رای دهندگان و یا"جلوگیری از پیروزی نیروئی که با آن در تضاد می باشیم"،نیست؟آیا اگر معلمان و یا کارگران و یا پرستاران به دلیل دستیابی به حقوق معوقه خودشان دست به اعتصاب(به مثابه یک شیوه قهر با کار) بزنند،می بایست آنها را با خشونت طلبان و براندازان یکسان و عمل آنها را برای حفظ "نهادهای حاکم" تقبیح نمائیم؟
"دو - هیچ سازمان و گروهی که بخواهد یک «استراتژی غیر انتخاباتی» را رهبری کند وجود ندارند. وعده سر خرمن است که «یک گروهی پیدا خواهد شد». این اشتباه مطلق است. نیرویی پیدا نخواهد شد. ما همین است که هستیم. این ملت همین است که هست. نیروهای سیاسی همین است که هستند."(سعید برزین-همان)
دو-آیا پذیرش "استراتژی انتخاباتی" از سوی ایشان به دلیل نبود یک "استراتژی غیر انتخاباتی" است؟من نیز با ایشان موافقت دارم تا مادامیکه محدویت های وسیع در راستای شکل گیری احزاب و نهادهای مستقل از سوی حکومت اعمال میگردد،مردم ایران به هر "گزینشی"،بر اساس باورها و تاثیری که حضور و عدم حضور آنها دارد،می نگرند،که این موضوع به باور من جامعه و مردم را از "برنامه محوری" و "مطالبه محوری" به "دنباله روی" از یکی از گزینه های مشارکت و عدم مشارکت سوق میدهد.
"چهار - ندیدن فرق میان نیروهایی مثل محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد و یا رئیسی سر در شن فرو کردن است. یعنی واقعا میان این دو گفتمان سیاسی تفاوتی نیست؟ آیا فرقی نیست میان تز «گفتگوی تمدنهای» آقای خاتمی که در سال 2000 توسط سازمان ملل به عنوان تز و تم برگزیده سال انتخاب شد، با زمانی که شورای امنیت سازمان ملل، تحریم پس از تحریم بر ایران تحمیل می کرد. پنج - تحریم انتخابات توسط افراطی ترین نیروهای سیاسی حمایت می شود. سازمان هایی که سالهاست تندروترین مشی مسلحانه را دنبال کردهاند و حاصل کارشان جز کشته شدن هزاران جوان بیگناه نبوده است، فعالانه از تحریم انتخابات حمایت می کنند و در این باره یارگیری می کنند."(سعید برزین-همان)
سه-اول تمایل دارم به یاد ایشان بیاورم که تفاوت میان آقایان خاتمی و احمدی نژاد و روحانی و رئیسی اظهر من الشمس است.نکته مهم تفاوت بین این افراد نیست،بلکه میان افرادی است که از آنها "دنباله روی" می نمایند.اهداف افراد فوق تمامی مشخص و معین است.چرا به این پرسش کلیدی از سوی آقای برزین و تمامی "دنباله روها" پاسخ داده نمیشود؟
آیا شما نیز قصد حفظ جمهوری اسلامی و نهادهای مانع "تحقق دمکراسی" از جمله "شورای نگهبان" و "ولایت مطلقه فقیه " را دارید؟اگر پاسخ مثبت باشد، "دنباله روی" شامل شما نمی گردد،و اگر چناچه مواردی به غیر از این است،لطف کنید "هدف" و "هویت" خود را شفاف بیان کنید،تا افرادی به مانند بنده که همواره با "تمامی اشکال خشونت و تبعیض" مخالف بوده و بر"رفتار مسالمت آمیز" تاکید داشته،دچار سوء تعبیر نگردد.آیا فکر می کنید "حتی" طرح " رفع محدویت برای آقای خاتمی" و یا "رفع حصر از خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی" هم نمی بایست به مثابه مطالبه در "روند انتخابات" مطرح شود؟آگر به متینگ های برپا شده در داخل کشور توجه داشته باشید،آنگاه این تاکید بنده را بهتر درک خواهید نمود.روند انتخابات برای افرادی به مانند شما که در خارج از کشور سکونت دارید و دارای تریبون هم می باشید،چناچه به "لغو نظارت استصوابی" باور داشته باشید،زمان مناسبی برای طرح "مطالباتی " از قبیل "عدم پرداخت مالیات توسط نهادها و ارگانهائی" که زیر نظر رهبری حکومت قرار دارد و یا موضوعاتی که میتواند در تداوم به یکی از خواست های مردم ایران منجر شود،گردد.
دوم اینکه،آیا فکر می کنید هم ردیف ساختن کلیه افراد و تشکل هائی که به هر دلیلی بر "تحریم" این انتخابات نظر دارند،با "افراطی ترین نیروهای سیاسی" و"نیروهائی که مشی مسلحانه" را دنبال می کنند،نظری "اخلاقی" است.شما چگونه می توانید فردی به مانند
" خانم شیرین عبادی" و یا "دکتر لاهیجی" را که همواره از "حق انتخاب" دفاع نموده اند را،"افراطی و پیرو مشی مسلحانه" قلمداد نمائید؟آیا "دکتر محمد ملکی" هم"افراطی و پیرو مشی مسلحانه" هستند؟
شخصأ بر این باور هستم که نمی توان گروهی از شهروندان ایرانی را که به هر دلیلی رای نمیدهند، در صف "نیروهای افراطی و پیرو مشی مسلحانه" قرار داد،در اینصورت این نگرش ناچار به حذف صورت مسله ونادیده انگاشتن بخشی از شهروندان است که میتوانست در سپهر گفتگوی مشترک،برای تداوم تلاش برای تحقق "دمکراسی" مفید واقع گردد.تمایل دارم خدمت آقای برزین عرض نمایم،آنچه در اوائل انقلاب با ورود آقای خمینی،مبنی بر"دیو چو بیرون رود،فرشته در آید"هنوز هم علیرغم اینکه نمی خواهید جامعه را به "دیو" و "فرشته" تقسیم نمائید،در هسته مرکزی نگرش شما وجود دارد.نه "تحریمان"،"دیو" هستند،و نه "رای دهندگان"،"فرشته".
یکی از نهادهائی که "کنشگران سیاسی" را به عدم شرکت در"نمایش انتخاباتی رژیم" فراخوانده،"اتحاد برای دمکراسی در ایران" است.در بخشی از این فراخوان آمده است:
"در ایران امروز شرایط ویژهای حاکم شده است ... و اینک تغییر نظام جمهوری اسلامی به یک نظام دموکراتیک عرفی دیگر نه یک آرزوی دوردست، بلکه به دلیل خطراتی که ادامه حیات این رژیم برای ایران و مردم آن دارد، بایستی به عنوان یک ضرورت سیاسی در دستور کار همه نیروهای دموکراسی خواه کشور قرار گیرد."
پایه گذاران فراخوان فوق در راستای تبین این تشکل چنین می گویند:
"اتحاد برای دمکراسی در ایران نه یک حزب و سازمان سیاسی، بلکه نهادی است فرا حزبی، فرا سازمانی و مدنی. این نهاد میکوشد بسترساز و انسجام بخش برای تولید گفتمانهای سیاسی دمکراتیک و تسهیل روند همگرایی و توافق نیروها برای گذار به دمکراسی در ایران باشد."
استراتژی این تشکل،"انتخابات آزاد و منصفانه" است.
پرسشی که این تشکل لازم است به آن پاسخ دهد را میتوان اینچنین مطرح نمود:
یک- چه میزان از جمعیت هشتاد میلیونی ایران را "کنشگران سیاسی" تشکیل میدهند؟
دو-اقدامات تاکنونی این تشکل برای تسلط گفتمان"انتخابات آزاد و منصفانه"به "گفتمانی غالب" که در برگیرنده بخش بزرگی از"کنشگران سیاسی"باشند،کدام بوده است؟
سه- آیا نویسندگان این بیانیه،تفاوت های مربوط به "کنش فعال در روند انتخابات" و پیشنهاد به "حضور و یا عدم حضور در روز رأی گیری" را نمی دانند؟
نگرشی دیگر که موضوع "امتناع از شرکت" را مطرح می نمایند.این کمپین که هسته مرکزی آن توسط آن گروه از هم میهنانی که پیش از این در"نامه به ترامپ"، خواهان تصمیمات جدی در ارتباط با حکومت جمهوری اسلامی بوده اند،تشکیل گردیده.آقای "حسن شریعتمداری" که بصورتی فعال در این کمپین مشارکت دارند،در گفتگوئی با رادیو فردا در پاسخ به پرسش های این رسانه،نظرات خود را چنین تبین نمودند:
" آقای شریعتمداری، شما طرفدار شرکت نکردن در انتخابات هستید. به نظر شما چرا نباید در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری شرکت کرد؟
حسن شریعتمداری:
بله.شما میدانید که من از انتخابات آزاد به عنوان استراتژی برای گذار از حکومتهای
اقتدارگرا به دموکراسی دفاع میکردم و میکنم. منتها این نظام از سال ۸۴ به بعد به نظارت استصوابی، مهندسی انتخابات و آرا را هم افزوده است. به این ترتیب انتخابات دارد بیشتر یک حالت فرمایشی پیدا میکند و تاثیر رای مردم کمتر میشود.( رادیو فردا-9 اردیبهشت 96 گفتگو با فرین عاصمی)"
ایشان در ادامه اشاره دارند:
" نه.آنچه در ایران میتواند انجام گیرد آزادسازی انتخابات است و نه انتخابات آزاد. در نظام جمهوری اسلامی با وجود نظارت استصوابی با اضافه شدن تقلب آرا و مهندسی آرا در تعادل قوای موجود حداقل امکان برگزاری یک انتخابات آزاد و منصفانه به معنی واقعی نیست. ولی قبل از سال 84 حداقل انتخابات گردش قدرت بیاصطکاک را بین نخبگان حکومتی تامین میکرد و چون تامین میکرد نوعی امنیت و آرامش در جامعه به وجود میآمد و تئوریهای دموکراتیزاسیون اغلب میگویند در چنین حالتی امکان اینکه چنین انتخاباتی با مشارکت مردم آزادتر شود و به سمت دموکراسی توسعه پیدا کند، وجود دارد. ولی از سال 84 به بعد سپاه و رهبر تصمیم گرفتند که دیگر از درون این نظام انتخاباتی اشتباه نکنند و شخصی مانند خاتمی بیرون بیاید، تقلب آرا را به آن اضافه کردند و در نتیجه فضا به سمت بستهتر شدن این نظام انتخاباتی رفت و در نظام انتخاباتی ایجاد بحران کرد."(حسن شریعتمداری-همان)
یک- تا آنجائیکه بنده اطلاع دارم،آقای حسن شریعتمداری در انتخابات سال 88 که منجر به جنبش سبز گردید و هم چنین انتخابات سال 92 نظرات دیگری داشته اند.ضمن اینکه ظاهرأ دغدغه ایشان و همفکرانشان تنها "گزینش" "رئیس جمهور" است و تصور می کنند،با انتخابات آزاد،قادر خواهند بود،"ولایت مطلقه فقیه" و نیروی نظامی و سیاسی آن را با انتخابات آزاد از صحنه سیاسی ایران برکنار نمود.
دو-بنده نیز با تز،آزاد سازی انتخابات همسوئی دارم،اما آن چیز که غایب است،عدم ارائه راهکار برای "آزاد سازی انتخابات" است.
ایشان درپاسخ به پرسشی در خصوص راههای برون رفت،چنین می فرمایند:
" راه برونرفت از این وضعیت آنچه از طرف حاکمان باید انجام شود، این است که بیاندیشند که این بحرانی که در نظام انتخابات و در نظام سیاسی است تاک و تاک نشان را با هم دارد میبرد. در یک قدمی سقوط اند و این سقوط دیگر یک حرف انتزاعی نیست و پایههای واقعی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دارد. بنابراین باید به سمت بازگشایی نظام اجتماعی، نظام سیاسی و نظام اقتصادی بروند که اثرش را در انتخابات بگذارد."(حسن شریعتمداری-همان)
عین همین پاسخ را ایشان در ارتباط با انتخابات سال 88 و در ارتباط با جنبش سبز گفته بودند:
"جناح مقابل دارد با این واکنشها، آخرین تیرها را از ترکش خود پرتاب میکند. آنها برای اختلافافکنی در جنبش سبز به این دسیسه متوسل شدهاند. آنها در عینحال خواستهاند نوعی وزنکشی اجتماعی نیز نسبت به حوزه نفوذ خود انجام داده باشند. امتحانی کرده باشند تا بدانند برد چنین دسیسههایی در صحنه سیاسی ایران چقدر است. اگر این برد کم باشد و نتوانند به مقصود خود برسند، پرتاب شدیدی به عقب خواهند داشت و طرفداران جنبش سبز در آستانه ماه محرم، خواهند فهمید که اینها در وضعیتی نیستند که بتوانند بحران ساختهی خود را مدیریت کنند. در چنین وضعیتی، مخالفان جرات هرچه بیشتری خواهند یافت تا با جرات و انگیزه بیشتری برای اعتراض در ماه محرم به میدان بیایند."
(حسن شریعتمداری در گفتگو با دویچه وله)
سه-آیا در روند موسم همین انتخابات،ایشان و همفکران ایشان در کمپین امتناع نمی توانستند،نسبت به پیش شرط های "آزاد سازی انتخابات"نسبت به طرح آنها و بالا بردن سطح آگاهی هم میهنان اقدامات لازم را انجام دهند؟
باور دارم پیش شرطها ئی ناظر بر"آزاد سازی انتخابات" در ایران وجود دارد که تا عدم تحقق آنها،"انتخابات آزاد" را از یک روش مطلوب به سمت نا کارآمدی هدایت خواهد کرد.باور دارم تشکیل کمیته ناظر بر تمامی انتخابات در ایران که در سال 84 توسط کانون مدافعان حقوق بشر در ایران تشکیل شده بود،نسبت به برگزاری تمامی انتخابات دیده بانی نماید و گزارش آن را به ریاست دوره ای اتحادیه بین المجالس ارسال نماید.پیش شرط های ناظر بر"آزاد سازی انتخابات"،از نگاه نگارنده به قرار زیر است:
1- آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان عقیدتی و سیاسی و کلیه فعالان مدنی و روزنامه نگاران
2- رفع حصر ازخانم زهرا رهنورد و آقایان کروبی و موسوی
3- حق آزادی تشکیل احزاب و سازمانها و انجمن ها و نهاد های مدنی که پایبندی خود را به تلاش های مسالمت آمیز ومدنی اعلام می نمایند.
4- حق برگزاری تجمعات و اعتراضات مسالمت آمیز
5- لغو نظارت استصوابی
6- به رسمیت شناختن حقوق شهروندی
قابل ذکر است ميثاقين بين المللي حقوق مدني و سياسي و حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در سال 1966 بدون هيچ قيد و شرطي به تصويب مجلسين سنا و شوراي ملي رسيده است.( هر دو ميثاق در آذر ماه 1351 به تصويب مجلس شوراي ملي و در ارديبهشت ماه 1354 به تصويب مجلس سنا رسيده و در ماده ۹ قانون مدني آمده است: عهدنامهها و عقودي كه دولت ايران تصويب می كند در حكم قانون بوده و به محض تصويب، جزو قانون داخلي كشور محسوب ميشوند.)
در خاتمه می بایست تاکید نمایم:
بـه طـور كـلي،زنـدگـي و كـردارهـاي سـياسي و اجتماعی درهر جامعه اي درچارچوب "گفتمان مسلط" تعيين مي شود.هر گفتمان، شكل خاصي از زندگي و كردارهاي انسانی-اجتماعی را ممكن و هويت و خودفهميهاي فردي را به شيوه ويژه اي تعريف و برخي از امـكانات زندگي اجتماعی را محقق و برخي ديگر را حذف مي كند. هر گفتمان حـاوي اصـول و قـواعـدي اسـت كـه كـردارهـاي انسانی-اجتماعی را مـعـيـن مـي كـنـد و تحول گفتماني، لازمه تحول در آن كردارها است.
سـاخـتـار"قدرت اجتماعی" و بالطبع آن"قدرت سیاسی" در پـرتـو گـفـتـمان شكل مي گيرد و با تغيير گفتمانها، ممكن است ساختارها هم دگرگون شوند. استقرار و سلطه هر گفتماني نيازمند پشتيباني آن از جانب احزاب ،افراد، گروهها، جريانها و جناحهاي سياسي می باشد.
رای دادن و رای ندادن از حقوق پذیرفته شده انسانی است.افرادی با معیارهای خود قصد رای دادن دارند و افرادی هم با معیارهای خود از این حق استفاده نمی کنند.تا اینجای ماجرا موضوع فردی است،اما همین موضوع فردی چناچه در سطح کلان و گروههای سیاسی مطرح شود و جنبه های ترویجی و تبلیغی در آن نمایان گردد،در آن زمان این حق نیز برای همگان وجود دارد تا پرسشگری کنند،که چرا رای میدهید و چرا رای نمیدهید؟.تجربه فردی بنده این هست که هیچ یک از دو نگرش غالب(مروجان شرکت و عدم شرکت در انتخابات) دارای کمترین استدلال ایجابی برای عمل خود نیستند.یکی می گوید رای بدهیم که رئیسی نیاید و دگری می گوید رای ندهیم تا حکومت ازمشروعیت تهی و درنهایت سرنگون شود.اگر این استدلالها درست میبودند، منطقأ جامعه ما می بایست در طی بیش از سه دهه با تغییراتی مواجه می گردید .آیا تلاش برای شرکت و عدم شرکت موجب نزدیک شدن به اهداف مبلغان(در صورت وجود هدف) گردیده است؟تجربه نشان داده است که این ایام نیز به پایان خواهد رسید.آیا بهتر نیست تا برای تحقق دمکراسی به "گفتمان سازی" و بدون حذف دیگرنگرش ها،تلاش خود را با حفظ حق انتخاب،معطوف به "مطالبه محوری" و "برنامه محوری" مصروف نمائیم؟
پایان
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد