من رأى نمى دهم

نه، من رأى نمى دهم و بنا به موارد و دلايل ذيل، دوستانم را به امتناع از رأى دادن دعوت مى كنم.

من رأى نمى دهم چونكه نظام دينى كه اجحاف كننده حقوق فرد است را به رسميت نمى شناسم.

من رأى نمى دهم چونكه خصلت هر حكومت دينى و مذهبى مانند حكومت ايران، كُشتار دينى و كُشتار دگرانديشان است.

من رأى نمى دهم چونكه رأى من قبل از هر چيز، رأى به اين "جمهور" دينى/اسلامى و تداوم و تثبيت آن است.

و اين در تباين با حقوق فردى و شهروندى ست.

من رأى نمى دهم چونكه "جمهورى" دينى/ شيعى بر حسب ذائقه دينى اش، كه ميل به گستردن قلمرو خود دارد(صدور انقلاب اسلامى) كشور ايران را در معرض خطر تكه تكه شدن و امكان مداخلات نظامىِ بيگانگان قرار داده و مى دهد.

من رأى نمى دهم چونكه نظام و حكومت دينى ذاتن ميل به آزادى انسان ندارد. در همين رابطه است كه همه جناحين در دستگاه اين "جمهور" شيعى در ضديت با سكولاريسم متفق القولند.

من رأى نمى دهم چونكه اين "جمهورى"، "حفظ نظام اسلامى" را بر حقوق شهروندى ارجح مى نهد.

من رأى نمى دهم چونكه نماينده اصلاح طلب اين "جمهور" مى گويد: "سياست بايد به خدمت اخلاق و دين" باشد.

من در و به حكومت دينى رأى نمى دهم و به جايش ترويج انديشه هاى سكولار را مفيد دانسته و آيندهء آزادى و دموكراسى در ايران را، نه از ميان چنين حكومتى بلكه از چنين انديشه هايى مى دانم.

من رأى نمى دهم چونكه آزادى و دموكراسى از طريق تلاش براى "معتدل يا اصلاح" كردن يك حكومت دينى ميسر نمى شود بلكه نقب زدن به چنين حكومتى ممكن مى شود.

من رأى نمى دهم چونكه همه جناحينِ اين "جمهورى" در تلاش براى "حفظ نظام و اسلام" هستند.

من رأى نمى دهم چونكه اين حكومت از همه جناحش كه خواهان حفظ نظام دينى/شيعى هستند، تداوم آن را در برپايى حكومت هاى شيعى در اقصا نقاط جهان مى بينند و از اينرو، همه جناحين در كمك مالى و تسليحاتى رساندن به باند، تروريست ها و گروهاى اسلامى/شيعى مانند حوثى هاى يمن فروگذار نمى كنند.

من رأى نمى دهم و اين رأى ندادن درست مسيرى را مى گشايد كه مى توان از حكومت دينى عبور كرده و اولين گام را در راه آزادى برداشت.

من قياس مع الفارق نمى كنم و رأى دادن در جامعه عقلگرا و مدرنيته غرب را با رأى دادن به يك حكومت تئوكراتيك، مشابه سازى نمى كنم. من رأى نمى دهم.

و من آزادى و دموكراسى و سكولاريسم را در حكومتى تئوكراتيك بى مايه نمى كنم، من رأى نمى دهم.

من رأى نمى دهم، رأى ندادن آگاهانه باعث تضعيف اقتدار حكومت اسلامى مى شود(مجموع جناحين) و آن را با نيروى سومِ آگاه شده مواجه كرده و حتمن حساب كارش را خواهد كرد.

من رأى نمى دهم چونكه اصلاح طلبان اسلامى كه خواهان تداومِ ارزشهاى اسلامى در نظام سياسى اند، حتى اگر به همين يك دليل هم اكتفاء كنيم، نمى توانند حاملان آزادى و دموكراسى در ايران باشند. آزادى و دموكراسى به اهتمام نقش نيروى سكولار خارج از حكومت محقق مى شود.

من رأى نمى دهم، چونكه فقط با ترسيدن از امتناع رأى مردم و صندوق مقبوليت اين نظام است كه صداى مردم شنيده خواهد شد.