logo





گازاشک آور، نتیجه انتخابات خنده آور

جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۹ ژوين ۲۰۰۹

میرزا تقی خان

شهروند :روزهای زندگی چقدر با هم متفاوت اند. جمعه پیش روز رای دادن بود و خنده و نشاط و روز بعدش، روز بهت و حیرت بود و کتک خوردن و اشک و آه!
چه می شود کرد؟ خیلی از مردم زبان خوش سرشان نمی شود و فقط با چماق باید حالی شان کرد که رائی که به صندوق انداخته می شود با رائی که از صندوق بیرون می آید زمین تا آسمان فرق می کند!
به مردم ایران باید ضرب المثل ها را هم با زور یاد داد. خیلی ها به زبان خوش حالی شان نمی شود همچنانکه ضرب المثل مشهور زبان فارسی می گوید: یک سیب را که بیندازی بالا تا وقتی که پائین می آید هزار تا چرخ می خورد، یک رای را هم که به صندوق می اندازی تا وقتی بیرون می آید صد دفعه عوض بدل می شود!
به چه زبانی باید گفت که وقتی انگور یاقوتی را در خمره می ریزی به همان صورت باقی نمی ماند، یا سرکه می شود یا شراب؟ و چگونه باید حالی مردم کرد که نه رای شما از انگور یاقوتی بی ارزش تراست نه صندوق اخذ رای از خمره کم اهمیت تر؟
گویا مردم انتظار داشته اند رای شان به همان شکل تا شده ای که توی صندوق انداخته بودند، بیرون بیاید؟
طفلکی ها چون از علم شیمی سیاسی بی اطلاعند، نمی دانند که هر نامی وقتی وارد صندوق شد، به علت گرمای درون صندوق و فعل و انفعالات انتخاباتی، کم کم تغییر فرم و قیافه می دهد و تبدیل می شود به احمدی نژاد!
حالا کاشکی فقط مردم ایران بودند که به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و دست به تظاهرات می زدند، و کاشکی فقط آقای موسوی بود که انتخابات ایران را یک شعبده بازی می نامید، دیوید کاپرفیلد، شعبده باز مشهور جهان نیز تقاضای ویزا کرده است که برای دیدن دوره آموزش عالی شعبده بازی به تهران برود.
این آقا گفته است که من تا به حال جلوی چشم های از حدقه درآمده مردم قطار و هواپیما را غیب کرده ام، اما غیب کردن میلیون ها رای را نه بلدم نه به عقلم رسیده بود. باید بروم و یاد بگیرم!

خودکار چینی

چند روز قبل از انتخابات به مردم توصیه شد که هنگام رای دادن، خودکار همراه داشته باشند چون خودکارهای خریداری شده از چین با آب پیاز پر شده و نیمساعت بعد، نامی را که با آن نوشته اند خود به خود پاک می شود و می توان نام دیگری را به جای آن نوشت.
تصور می کنم با وضعی که پیش آمد و با نتیجه ای که اعلام شد، دفعات بعد مردم نه تنها خودکار بلکه نفری یک صندوق نیز برای احتیاط همراه خود ببرند!

خواب و بیداری فرقی نکرد

آقای کروبی در یک تماس تلفنی به خبرنگار شهروند گفت در انتخابات چهار سال پیش من تصور می کردم اگر شب تا صبح بیدار مانده بودم، نتیجه انتخابات چیز دیگری می شد.
این بار شب تا صبح به زور چای و قهوه خودم را بیدار نگه داشتم، اما نتیجه انتخابات همان شد که دفعه پیش شده بود. اگر می دانستم هر اسمی را که مردم بنویسند تبدیل به احمدی نژاد می شود اقلا خودم را بدخواب نمی کردم!

تصویب مهم است نه اجرا!

آقای قنبری نماینده ایلام در مجلس، درگفتگوئی با سلام گفت طرح ها و پروژه های عمرانی که در سفرهای استانی آقای احمدی نژاد تصویب شده فقط روی کاغذ است و نتایج آنها بسیارکمتر از آن چیزی است که برای آنها تبلیغ می شود. وی گفت که این طرح ها اکثراً غیرکارشناسانه است و معلوم نیست دولت چگونه می خواهد آنها را اجرا کند؟

آقای قنبری نمی داند که وقتی پروژه ای به ذهن انسان می رسد مهم تصویب کردن آن است نه اجرای آن. اجرا را که هر ننه قمری می تواند بکند!

مثلا در یک روز تعطیل که هوا ابری و گرفته است و حوصله همه اهل منزل سررفته است، مهم این است که آدم عقلش برسد کدام یک از بستگان و دوستان را می شود دعوت کرد و از بی حوصله گی بیرون آمد. شام و ناهار درست کردن و جلوی میهمان گذاشتن و پذیرائی کردن را که هر نوکر وکلفتی هم بلد است!

بهترین دموکراسی جهان

همسر یکی از دوستان من، یک کدبانوی نمونه است. خانه داری اش حرف ندارد و از هر انگشتش صد جور هنر می ریزد.
از آشپزی اش که هر چه بگویم کم گفته ام. هرچه می پزد بی نظیر است. میهمانها نه تنها قاشق و چنگال و انگشتهایشان را لیس می زنند، بلکه ته بشقاب و دیس را هم می لیسند. شاید به همین دلیل هم هست که مدتهاست در ماشین ظرفشوئی شان باز نشده!
پریشب جای شما خالی، منزلشان میهمان بودیم، نمی دانید چه لوبیا پلوئی درست کرده بود. بوی روغن و زعفران و لوبیا از توی پله ها هوش از سر آدم می برد.
این خانم فقط یک عیب دارد. نه که سی چهل سال است درکانادا زندگی می کند، اسم غذاها را عوضی می گوید. مثلا همان پریشب خیال می کرد باقالی پلو پخته است!
سر میز غذا ضمن اشاره به لوبیا پلوئی که روی میز بود می گفت دیگه باید ببخشید باقالی پلوی من امروز شفته شده و باقالی قاشق از آب درآمده!
در توضیحاتی که بعداً داد تازه فهمیدیم چه می خواهد بگوید. طفلک نه تنها فرق لوبیا پلو و باقالی پلو را نمی دانست، بلکه همین اسامی عوضی را هم اشتباه تلفظ می کرد. باقالی پلوی وارفته اش را که شبیه باقالا قاتق شده بود می گفت باقالا قاشق!
هنگام برگشتن و توی راه به خودم می گفتم تصورات این خانم چقدر شبیه تصورات رئیس جمهور خودمان است. او هم به این وضع آشفته و بلبشوئی که راه انداخته می گوید دموکراسی!
و تازه کاشکی می گفت دموکراسی، می گوید بهترین دموکراسی جهان!

mirzataghikhan@yahoo.ca

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد