بنا به آمارهای رسمی و دولتی سالانه چیزی حدود دوهزار و دویست نفر از کارگران ایران به دلیل حوادث ناشی از کار جان خود را از دست میدهند. این موضوع همه ساله رو به فزونی است، یعنی از گروه دولت و کارفرما هیچ یک به بهبود وضع موجود نمیاندیشند. ضمن آنکه آمار واقعی جانباختگانِ ناشی از ناایمنی محیط کار، هرگز در گزارشهای رسمی بازتاب نمییابد و بسیاری از آنانی که در حوادث کارگری جان میبازند در این آمارها به شمار نمیآیند. بر این اساس باید پذیرفت که آمار واقعی کشتهشدگان این گروه از حوادث از چهار هزار نفر هم فراتر میرود.
کارگرانِ بخشهای مختلف ساختمانی، رقمی حدود چهل درصد این آمار را در بر میگیرند. آنها به چیزی حدود بیست گروه شغلی تقسیم میشوند که در انبوهسازیها و یا ساخت و سازهای محدود و کوچک هر یک تخصص کاری خودشان را تعقیب و دنبال میکنند. برخی از آنها علیرغم مخالفتهای دولتی، در تهران و یا شهرهای بزرگ و کوچک دیگر، سندیکای مستقلی را برای خودشان سامان بخشیدهاند.
در منابع زیر بخشهای روشنی از نکات ایمنی برای محیطهای کارگری انعکاس مییابد که به حتم باید در مراکز تولیدی و خدماتی کشور بیکم و کاست رعایت گردد: الف- قانون کار جمهوری اسلامی ایران ب- بخشنامهها و آییننامههای ابلاغ شده از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ج- آییننامهها و بخشنامههای ایمنی وزارت بهداشت، درمان و آموزش عالی ج- ضوابط و شیوهنامههای سازمان استاندارد جمهوری اسلامی ایران
بدون تردید تمامی نکاتی را که در مجموع این منابع آوردهاند، میتوان بخشی از مطالبات و خواستهای کارگران به حساب آورد تا کارفرمایان و مدیران کارخانه نسبت به برآوردن آنها ملزم گردند.
بدیهی است سازمانها و وزارتخانههای ذیربط میتوانند با نظارتهای مداوم و مستمر خویش در این خصوص تسهیلگری به عمل آورند. متأسفانه نداشتن بودجهی کافی و نیروی انسانی لازم جهت نظارت و بازرسی، بهانههایی هستند که کارفرما از آن سود میجوید تا از ایمنسازی محیط کار سر باز زند. به عبارتی روشنتر وزارتخانههای کار و بهداشت توأمان به واحدهایی که هنوز امکانات ایمنی برای کارگرانشان فراهم ندیدهاند، اجازهی فعالیت میدهند.
مدیران مراکز کارگری به پشتوانهی حمایتهای دولتی و نهادهای کارفرمایی، همین قانونها و آییننامههای مصوب را نیز نادیده میانگارند. چون آنان بهانه میآورند که جهت تجهیز و ایمنی کارخانه، بودجه و اعتبار لازم در اختیار ندارند. حتا نبودِ دستگاهها و تجهیزات ایمنیِ پیشرفته در داخل کشور را بهانهای مناسب برای سهلانگاریهای خویش میپندارند. شکی نیست همهی مراکز تولیدی میتوانند در صورت نبودِ تجهیزات و دستگاههای ایمنی در بازار داخلی، نسبت به خرید آن از خارج اقدام به عمل آورند. بهانههایی از این دست به دفعات از سوی مدیران دولتی نیز در رسانههای همگانی انعکاس یافته است. چنانکه سردار قالیباف شهردار تهران چند سال قبل سهلانگاری آتش نشانی را در آتشسوزی خیابان ابوریحان به پای تحریم نوشت. چون او مطرح کرد که به دلیل تحریم نتوانسته است دستگاههای مورد نیاز آتش نشانی را از خارج تأمین کند.
طول یک سال گذشته بیشترین حوادث کارگری که تلفات انسانی به همراه داشته، جدای از بخش ساختمان، در مراکز پتروشیمی و تولید مواد رنگی و لاستیکی ایران اتفاق افتاده است. چنین موضوعی حکایت از آن دارد که مدیرن این بخشهای تولیدی به پشتوانهی عدم نظارت دولتی بیش از مدیران دیگر نسبت به رعایت موارد ایمنی در محیط کار بیتفاوت ماندهاند.
کارگران مراکز تولیدی بزرگ میتوانند در محیط کارشان به استناد مصوبات و قوانین جاری جمهوری اسلامی، از کارفرما و مدیران خود موارد ایمنی زیر را بخواهند:
1- تهیه و توزیع دستکشهای ایمنی بین همهی کارگران – دستکشهای ایمنی بنا به نوع کارِ کارگران در اختیارشان قرار میگیرد. در همین راستا کارفرمایان طبق مصوبات جاری موظفاند بین همهی کارگران ذیربط دستکشهای محافظت از جریان فشار قوی برق توزیع نمایند. از انواع دیگر دستکشها نیز دستکشهای محافظ مکانیکی است که همهی کارگران بلااستثنا باید آن را در اختیار داشته باشند.
2- همهی آتشنشانانی که در پوشش شهرداریها هستند و یا در واحدهای تولیدی بزرگ کشور به کار اشتغال دارند، به حتم باید جهت اطفای حریق از تجهیزات فردی و شخصی استفاده نمایند. 3- کارگرانی که در ارتفاع به کار اشتغال دارند باید کلاه ایمنی مخصوص بر سر داشته باشند. همچنین آنانی که به کار داربستبندی مشغولاند و یا برای کارگرانی که در بلندمرتبهسازیها به انواع و اقسام کارهای ساختمانی اشتغال میورزند، استفاده از چنین کلاهی الزامی به نظر میرسد.
4- ماسکهای ایمنی- ماسکهای ایمنی بنا به شرایط و نوع کار از سوی کارفرما خریداری و در اختیار کارگران قرار میگیرد. جدای از این، ماسکهای فرار نیز باید بین همهی کارگران توزیع گردد تا در صورت نیاز و اضطرار از آن استفاده به عمل آورند. همچنین کارگران باید بنا به جنس و نوع کار کلاهکاسکت خودشان را بر سر داشته باشند.
5- تهیه و نصب تابلوهای هشدار در فضای درونی کارخانه و کارگاه و همچنین در سطح محوطهی همه واحدهای تولیدی الزامی به نظر میرسد.
6- در کلیهی کارگاهها به حتم باید دستگاه گازسنج نصب و راهاندازی گردد. حتا کارگران مراکز تولیدی در صورت نیاز باید دستگاههای انفرادی گازسنج به همراه داشته باشند.
7- نصب تابلوهای راهنمایی و رانندگی در گذرها و خیابانهای محدودهی حریم کارخانه را نباید نادیده گرفت 8- نصب گلمیخ، چشمگربهای، سرعتگیر و تابلوهای هشدار در پیچهای حریم کارخانه کاری لازم شمرده میشود 9- نصب و راهاندازی گاردریل، نیوجرسی، موانع فیزیکی دیگر و همچنین چراغهای هشداردهنده در قسمتهای حساس خروجی و ورودی کارخانه امری لازم برای ایمنسازی محیطی کارخانه به حساب میآید. 10- لیمنیت محافظ در مقابل حوادث گوناگون نیز باید برای همهی شیشههای ساختمان نصب شود. 11- ضروری است که کپسول اطفای حریق و دیگر تجهیزات آتشنشانی در کلیهی واحدهای صنعتی و تولیدی نصب گردد و همهی کارگران باید در خصوص استفاده از آنها آموزشهای لازم را فرابگیرند. 12- تابلوهای معمولی شناسایی و همچنین تابلوهای شبنما به منظور خروج اضطراری در همهی نقاط کارخانه لازم است نصب شود تا به گونهای مطلوب در دیدرس کارگران قرار گیرد 13- تعویض کلیهی خطوط برق قدیمی، لولههای آب فرسوده، لاینهای ناکارآمد اطفای حریق و سیستمهای کهنهی سرمایشی و گرمایشی بخشی از اقدامات مداوم و مستمر کارفرما جهت ایمنسازی محیط کار خواهد بود 14- تابلوهای شناسایی برای مخزن و یا انشعاب آب، گاز، مواد نفتی و شیمیایی کارخانه امری لازم و واجب به شمار میآید. 15- کارگران واحدهای تولیدی به حتم باید در محیط کار از کفش و لباس ویژه استفاده نمایند. به همین دلیل کارفرما نیز موظف است با رعایت نوع کار نسبت به خرید آنها اقدام لازم به عمل آورد. 16- کارگرانی که روی دکلها، داربستها، اسکلتهای فلزی و بتونی و برجها و آسمانخراشها کار میکنند، لازم است که کمربند ایمنی ببندند. کمربند ایمنی هم به سهم خود از حوادث احتمالی ناشی از کار میکاهد.
ایمنی محیط زیست که امروزه از آن با عنوان اختصاری HSE (Health Safety Environment) نام میبرند، بخشی جدانشدنی از ضوابط کار و کارگری شمرده میشود که تنها بخش کوچکی از آنها در قوانین رسمی ایران انعکاس مییابد. بدون شک و تردید جهت به روزرسانی، موارد دیگری را نیز باید به آنها افزود. همان چیزی که نمیتواند از نگاه و دیدرس کارگران به دور بماند.
در همین راستا اشاره به موضوع دیگری هم مهم به نظر میرسد و آن اینکه لازم است در تمامی مراکز تولیدی بزرگ، نظام مدیریتی واحد و یکپارچهای برای بهداشت ایمنی محیط زیست به وجود آید. یعنی تمامی واحدهای همسو در ادارهای یکپارچه گرد آیند. این مدیریت واحد به حتم در ارتقای کیفی و کمی ایمنی واحدها مؤثر خواهد بود. با این رویکرد تمامی واحدهای یک کارخانه در صورت بروز حادثه از مدیریتی واحد سود خواهند جست و حتا به عنوان بازوی مکملِ هم عمل خواهند کرد.
گفتنی است که طی ماههای گذشته کاستیها و ضعفهای مدیریتی فراوانی هنگام بروز آتشسوزی در صنایع پتروشیمی ایران آشکار شد که علت بخشی از آنها به عدم وجود مدیریت واحد و پکپارچه باز میگردد.
نیازسنجیهای فصلی و ادواری از کارگران نیز میتواند به ارتقای سطح ایمنی کارگاه و کارخانه یاری برساند. تشکلهای مستقل کارگری در همین راستا میتوانند از اعضای خود و یا کارگران دیگر در خصوص رفع کمبودهای ایمنی کارخانه نیازسنجی و نظرخواهی به عمل آورد.
کارگران ارزشمندترین سرمایههای اجتماعی برای هر جامعهای به شمار میآیند. به خصوص زمانی که تخصصی را فرامیگیرند و یا در حرفهی تخصصی خود تجربههایی را میاندوزند. لازم است که همگی از دولت گرفته تا کارفرما ضمن توسعه و ارتقای سطح ایمنی واحدهای تولیدی، برای محافظت از جان و زندگی این سرمایههای اجتماعی تمامیِ توان و نیروی خود را به کار بندند./