logo





چرا انتخابات ریاست جمهوری در اتریش حاوی درس های مهمی برای ما ست؟

چهار شنبه ۸ دی ۱۳۹۵ - ۲۸ دسامبر ۲۰۱۶

احمد هاشمی

ahmad-hashemi02.jpg
ahmad.haschemi@gmx.at

تا یکسال پیش ، مجموعه شرایط اتریش چنان بود که تصور اینکه مسئول سابق حزب سبز ( فان دابلن) ریس جمهور اتریش شود، غیر ممکن تلقی می شد.
در تمامی دوره جمهوری دوم( بعد از جنگ جهانی دوم) پست ریاست جمهوری میان دو حزب بزرگ در قدرت
( سوسیال دموکراتها و حزب خلق)دست به دست می گشت.
کاندیداتوری احزاب اپوزیسون عمدتا به این دلیل انجام می شد که آنها برای مدتی بیش از 6 ماه در افکار و رسانه های عمومی غایب نباشند.
حتی حزب دست راستی پوپولیست اتریش ( حزب آزادی) در شرایطی که در انتخابات پارلمان حدود 28 در صد آرا را داشت ، در انتخابات ریاست جمهوری به بیست درصد نیز نمی توانست نزدیک شود (چون هرگز شخصیتی قابل مطرح نداشت)
با وجود اینکه حزب سبز اتریش حدود 12 درصد آرا را داشت، اما مسئول سابق حزب سبز ( فان دابلن) می توانست تا حدود 18 درصد آرا را داشته باشد.

در اواخر سال 2015 دوره مهر و محبت همگانی مردم در اتریش و آلمان با پناهند گان به سردی گرائید و اکثریت قاطع شهروندان دو کشور دیگر تمایلی به خوش آمد گویی به پناهندگان نداشتند.

شرایط در اتریش به خصوص برای دو حزب در قدرت و همچنین برای حزب سبز بسیار دشوار شد، اما از سوی دیگر شرایط و فضای سیاسی برای حزب دست راستی پوپولیست اتریش ( حزب آزادی) بسیار عالی بود.

کاندیداتوری دو شخصیت ضعیف از طرف احزاب در قدرت و کاندیداتوری یک شخصیت مستقل و در کنارآن کاندیداتوری حزب دست راستی پوپولیست اتریش ( حزب آزادی)، شانس ورود به فاز نهایی را برای کاندیدای حزب سبز که به عنوان کاندیدای مستقل وارد کارزار اتنخاباتی شده بود، را تا حدودی واقعی نمود.

در محافل نزدیک به فان دابلن و هم چنین در کارگاه آموزشی( آکادمی مطالعات حزبی) این سئوال به طور جدی مطرح شد که چگونه می توانیم به 51 در صد آرا دست یابیم؟( در فاز نهایی)
در پایان گفتگو ها و بحث های 3 ماهه چهار پیشنهاد به کمیته انتخاباتی فاندابلن ارائه شد:

1 – قاطعیت و صلابت در موضع سیاسی : بدون کمترین تزلزل در امور مربوط به پناهنگان و کمترین عقب نشینی در رابطه با مسئله حقوق بشر ، حقوق( زنان ، دگر باشان، اقلیت ها و مهاجرین و...) و مخالفت و مبارزه با راسیسم و یهودی ستیزی و همچنین دفاع از جامعه پلورالیستی و همبستگی
2- تلاش پیگیرانه برای ائتلاف با احزاب ، جامعه مدنی ، جنبش های اجتماعی ، روشنفکران، هنرمندان و دانشگاهیان و سازمان های صنفی و گروهی
3- دفاع قاطع از ادامه عضویت در اتحادیه اروپا
تا اینجا، ما می توانیم ،شاید حدود 40 درصد آرا را در فاز نهایی داشته باشیم. پیروزی ما، اما در گرو پیشنهاد چهارم می باشد.

4- مسله این است که حزب دست راستی پوپولیست، سالهای طولانی است که گفتمان میهن و میهن پرستی را با زیرکی تمام در اختیار گرفته است و با استفاده از شعار " ابتدا اتریش" و همچنین با ابزار سازی تمامی سمبل های ملی می تواند بخش وسیعی از مردم را بسیج نماید.
در نقطه مقابل این موضع ، موضع حزب سبز بوده است و در بعضی موارد حتی جوانان سبز با شعار های رادیکال هرگونه دفاع از میهن و میهن پرستی را به مسخره گرفته اند.

بدون فضا سازی مثبت ملی و نقش میهن و میهن پرستی در این رابطه ، قادر نخواهیم بود حزب دست راستی را در این عرصه عقب برانیم و یکی از ابزار های این فضا سازی مثبت ملی، استفاده از سمبل و نشانه های ملی است و ما باید مجاز باشیم از آنها استفاده کنیم و آنها را تا حد ممکن از انحصار حزب دست راستی خارج کنیم.

حضور فعالانه در این انتخابات و گفتگو با گروه های مختلف مردم ، برای من شکی را باقی نمیگذارد که که بدون حنثی سازی گفتمان میهن و میهن پرستی حزب دست راستی، پیروزی فان دابلن غیر ممکن بود.
از میان چهار پیشنهاد، پیشنهاد سوم، یعنی دفاع قاطع از ادامه عضویت در اتحادیه اروپا چندان موضوع ما در ایران نیست. اما سه پیشنهاد دیگر برای ما نیز موضوع روز است.

در این یک سال نیم اخیر، من شاهد تلاش بیش از هزاران نفر برای عملی نمودن موضوعات مربوطه به این پیشنهادات بودم .موضوعاتی که قاعدتا باید در یک دموکراسی پیشرفته و نهادینه شده ای مئل اتریش به راحتی توسط شهروندان پذیرفته می شد، اما بدون سخت کوشی و صبر استقامت، صد ها فعال سیاسی ممکن نبود.
حال می توان تصور نمود که چه مسیر دشواری در ایران در پیش است.
در این یک سال نیم اخیر در عمل متوجه شدم که بدون نظریه سایسی و گفتمان سازی های جدید نمی توان سیاست ورزی نمود.
در این یک سال نیم اخیر به این سئوال فکر می کنم که آیا اپوزیسیونی که قاطعیت و صلابت در موضع سیاسی داشته باشد در ایران موجود است؟
در این یک سال نیم اخیر به این سئوال فکر می کنم که چرا تمامی تلاش های ما برای ایجاد ائتلاف و اتحاد و وحدت منجر به ناکامی می شود؟
در این یک سال نیم اخیر مدام به این سئوال فکر می کنم که اگر در کشوری مثل اتریش هنوز فضا سازی مثبت ملی و توصیح رابطه میهن و میهن پرستی ضرورت دارد ، وضع در ایران چگونه است؟
آیا همچنان باید شاهد ناتوانی و عقب ماندگی ملی گرایان ایران باشیم؟ آیا زمان آن نرسیده است که جنبش خودجوش پاسارگارد، ما را از خواب غفلت بیدار کند؟

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد