تقدیم به زنان روشندل
می دانم :غیرانسانی است
غیراجتماعی است
امامن
نغمه ای را
سرشاراز احساس عریانی ام را
افشامی کنم
مابین سینه وگردن مرمرین سپیدآسا
لبهای گرم وآتشین اش را
همچون گنجشککی
برای آرزوهای سر ریزش
من اینهارا
روی اخوان دلم می گذارم
من زیباترین ونازکترین
لباس ام رامی پوشم
برتن قامت بالا بلندوبرف آسایم
تابلوی آن عشق ام را
برای چه کسی بتصویربکشم
دراتاق خوابم؟؟!!
من مجبورم !
زیبائیهایم را خفه کنم
خ...
ف...
ه...
ک...
ن...
م؟!؟!
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد