![]() |
|
گربه نازم نشین بر روی قلبِ عاشقم
چنگ تیزت را مَکش بر روی آن غرق بگذارم که در چشمانِ زیبایت شوم هم عقیق و هم فلز در آن عیان با دلِی سیر میکنند نازت چو انگشتانِ دست کله و پشتِ تو را، کِشدار و لیز میشوم از لذتِ سُکر آوری پاتیل و مَست تا زپشمانت جهد آن برقِ تیز دلبرم را آورَد در خاطرم چشمانِ تو چون نگاهَش، گربه ی تو دلبرو، تند و نافذ میشکافَد آن چنانکه خنجری از نوکِ پا تا زِفرقِ هرسری هست در عطرِ خطرناکی و نور و جذبه ای غوطه ور جسم اش، به رنگِ قهوه ای (1) شارل بودلر Charles Baudelaire برگردان از مانی معشوقه دورگه بودلر. Jeanne Duvalکنایه از (1) نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|