logo





شارل بودلر

به یک زن رهگذر

برگردان از مانی

پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۳ نوامبر ۲۰۱۶

Charles-Baudelaire.jpg
بُد خیابان در خروشی کر کننده غوطه ور
سر رسید از ره زنی، بالا بلند، نازک کمر
تاب میداد، ماتم و دردی ش جذاب آشکار،
گوشه ی لب دوزِ دامن را به دست، پُراز وقار

چُست و چالاک! مثلِ تندیسی تراشِ ساقِ پا.
میچشیدم من پریشان حال، زده خشکم بجا
لُطفِ سُکر آور و قَتالی ز جامِ دیدگانِ
صافش همچون آسمان، با وعده ی توفان در آن.

رعدی و برقی... سپس شب! – پا گریزی مثلِ ماه
ناگهان در من دمید جانی دگر با یک نگاه.
باشد آیا تا اَبد روزی تو را بینم دگر؟

دور، درجائی بعید، بس دیر! هرگز یا مگر؟
میروم من از چه سمت، تو میگریزی از چه سو؟
ای که میشد دارمت دوست... برده بودی زآن تو بو!

شارل بودلر
Charles Baudelaire
برگردان از مانی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد