هدف / سرنگونی جمهوری اسلامی ست
از یاد مبر که هدف ما بیرون راندن دشمن است
تو اگر هدف داری نپر به آن که یعنی اهریمن است
داعش و جمهوری اسلامی یکی ست ! جای هردو منبر است
آن که بچه بود و این سی و چند سالی ست که رهبر است
ایران و پرچمش و سرودش خطوط قرمزند برای ما
نکند شک کسی ! از این مرز نتوان گذشت رای ما
امروز هر کسی پرچمی افراشته است و استقلال می طلبد
اگر کسی بود در این سرزمین می دیدی اعتدال می طلبد
همه ایرانیان برادرند و هر کس به جهالت رود
می گوید استقلال طلبم ! نرود کارش و بخجالت رود
ما باید هدف داشته باشیم وگرنه آزادی به چکار آید
آزادی در سرزمینی بکار آید که هدف و گهربار آید
تو فکر مکن اختلافی هست بین من و او
ایران در خطر افتد ما مثل آهن و = او
جدایی بر سر افتد دشمنت از هر طرف می آید
تاریخ ایران افتخاری ست کز هر شرف می آید .
28 09 2014
====================================================
از زجری که میکشی
دستمال را خیس مکن با اشکهایت
تا سخن بگویی میرود حمایت
مردم دستشان بدست امثال توست
تا بگیری دستشهایشان بسوی هدایت
مردیم از جهان که راهی نیست
مگر تو و امثال تو برکنند عنایت
داستانها شنیدیم از ظلم وجهل
بیا که جمله ما شویم درولایت
نمی گذریم از آنچه با ما رفت
تویی که گل کنند در حکایت
هر چه در این دشت گل دمید
داس خونین ا ست از جنایت
تو میدانی و مردم نیزمی دانند
از اینجا شروع باید کرد از بدایت
خورشید می داند که چرا غمگین
تو سمبل مقاومتی ! بدادی رعایت
داده ایم هر چه بود در سرای مهر
دیگرچه داریم جززجر دل و شکایت
گر دیگران به رای تو نشسته اند
بدان که خورشید خواهد دمید بی نهایت .
14 12 03
====================================
فرهنگ بد
از کوه پایین آمد یار من
یکی سنگ زد بر رخش نگار من
گفت حجابت را رعایت کن
گفتم تو دانی کجاست انتظار من
انتظار من همانست که ایران
خالی شود از تو و شرم دار من !
چرا مردم ما دارند فرهنگ بد
افتاده اند بر ایران چو دار من
یکی از زیر زمین می آید
یکی از جهنم آتش زدهء خونبار من
یکی دزدی را حلال می داند
یکی راستی را بر خلاف کردار من
یکی دیگری می کند تحقیر
یکی مشت می زند بر مدار من
باید فرهنگ را از که آموخت
از آسمان که نیغ می زند اقتدارمن ؟
در اجتماع به این خوبی و لطیفی
کسی که دارد فرهنگ بد شرمسار من
این دستها و این سرها می چرخند
بیهوده و مسخره محنت بار من
چرا فرهنگ بد شد نصیب ما
هر کس کار زشت می کند ناهنجار من
او گفت جامعه اینچنین است
خود او هستند در حصار من .
2015 11 27
=======================================
میهن را گلستان کنیم - خواهی دید !
هیچوقت کسی مرا باور نکرد
روزم چنان بود ولی داور نکرد
هیچوقت در انتهای راه نشکفتم
آینده ام چنین بود و یاور نکرد
هر لحظه می گفتم مرا هست
آن لحظه سوخت و مرا جنگاور نکرد
تخم را در کویر ایران بکاریم
چنان و چنین که دلاور نکرد
بگذر از جان سرد ما ای خورشید
تو آنجا بتاب که دیگر پهناورنکرد
تو کیستی که جان ما بگیری
روزی آزاد شویم که تکاور نکرد
خورشید را بگذاریم جلوی ابر
جان ما راه ماست که نام آور نکرد
خورشید از معز ما رخت بربسته است
آنقدر ننگ آمد که در خاور نکرد
شما به آیندهء ایران تف کرده اید
میهن را گلستان کنیم که تناورنکرد .
30 12 2015
===================================
نکته
دو فضای - پریود - در شعر حافظ می خوانیم . حافظ می گوید
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگس دان کنند
در اینجا در روز است که شعر سروده می شود در حالی که 7 بیت دیگر شاهد است می خوانیم
سرمکش حافظ از آه نیم شب
تا چو صحبت اینه رخشان کنند
و این نیم شب است . یعنی دو فضای کاملا متضاد را هم آورده و سروده است . در حالی که شعر اروپا فقط یک فضا وجود ندارد . نمیدانم در غزل شعر دو فضایی غلط است یا نه .
ولی هر چه هست شعر اروپایی دارای یک فضا است و روشن است . از ادیبان خواهش می کنم جواب این پرسش را بدهند .
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد