logo





دو پرسشى كه در دامِ قدرتِ تئوكراسىِ ايرانى نمى تواند به موضوع تبديل شود و پاسخش را بيابد.

سه شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱ اکتبر ۲۰۱۶

نيكروز اعظمى

nikrouz-azami2.jpg
نزديك به چهار دهه است كه از چاله به چاه افتادن ما سپرى مى شود و برخى نشانه هاى معطوف به يك جامعه نُرمال را هم از دست داده ايم و تنها شبحى از آن با آدم هاى مسخ شده اش باقى مانده است. همين دليلى است كه نتوانستيم و نمى توانيم به دو پرسش در پيوند با آزادى و دموكراسى پاسخ گوييم :

١- آيا براى استقرار آزادى و دموكراسى بايست حكومت دينى را اصلاح كنيم يا دين را؟ ٢- سكولاريسم فكر و سياسى كه بايد آغاز گر روند آزادى و دموكراسى باشد كجاست و ويژگى اش چيست؟

آنچه پيداست براى برخى ها (منظورم از برخى ها، در سطح كلى جامعه ايرانيان است) كه اساس فكرشان در راستايى نيست تا دغدغه آزادى و دموكراسى داشته باشند، طبيعتاً انتظار پاسخ به اين دو پرسش از سوى آنها منتفى ست اما، آن برخى هاى ديگر نيز وضعشان بهتر از اين برخى ها كه عنوان آزادى و دموكراسى را در زبان مى چرخانند نيست چه، كه نمى دانند بى پاسخ مانده ى آن دو پرسشِ عاتف به مفاهيمى كه، ارتباط تنگاتنگ با آزادى و دموكراسى دارند مى تواند نشانه ضعف هايى باشد كه يكى از اين ضعف ها، مشغوليت در موضوعاتى همچون "آزادى و دموكراسى و جامعه مدنى دينى" است. اين برخى ها، در دشت هاى قدرت تئوكراسى ايرانى گردونه مى تازند. تفاوت ميان اين دو در اينست كه اولى همچنان در تأثر از ارزشهاى ايدئولوژيكى باقى مانده و اصلاً جز در محدوده اعتقاديافتگى اش نمى تواند بيشتر از اين ببيند و به موقعيتى ديگر فرارويد. و بديهى ست مفاهيمى همچون آزادى و دموكراسى و جامعه مدنى مغرب زمين را به چشم امر جنايتكارانه بپندارد و اين مفاهيم و رفتار و عملِ سياسى جنايتكارانه برخى رهبران كشورهاى دموكراسى را بهم آميزد و مالاً خويش را از نگريستن به پايه هاى فلسفى آزادى و دموكراسى خلاص كرده و از دشوارى آموختن و سر در آوردن به نحوه ى فكرى غربى و نه الزاماً فكر غربى، مى رهاند. جنگ و خونريزى در خاورميانه و دخالت كشورهاى بزرگ در آن، بهترين و "معقول" ترين شگردى براى اين طيف ايرانى شده تا با تمسك بدان، ازخودباختگىِ تاريخىِ منتقل شده به خويش را پنهان كند. و اين طيف دومى، در نتيجه شكست ايدئولوژيكى و برباد رفتن آرمان هايش، سرگشته شده و براى جبرانِ هويت از دست رفته خويش مجبور است تا به رفتار و عمل سياسى اصلاح طلبان اسلامگرا امساك جويد. هر دو طيف از پاسخ به دو پرسشى كه مطرح كرديم عاجزند و هچيك توانايى و رغبت به درون نگرى(نگريستن به قعر فرهنگ كهنه كار ما و بى كفايتى نظام سياسى در دو رويداد فرهنگ زردتشتى و اسلامى را در آن ديدن) ندارند چونكه آنگاه به چه متوسل شوند و چگونه هويت يا خويشتن خويش را تعريف كنند وقتى نازايى و ناپويايى اين فرهنگ عريان شود؟

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد