logo





دشواری چاپ و نشر کتاب‎

گفتگوی کیهان لندن با عباس شکری

چهار شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ - ۰۵ اکتبر ۲۰۱۶

عباس شکری

Abbas-Shokri2.jpg
پدیدآورندگان حوزه کتاب و نشر در سال‌های گذشته همواره با تحدید، یک‌سویه‌نگری، برخوردهای سطحی و حذفی مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه بوده اند اما ازسوی دیگر برخی از نویسندگان و ناشران همواره در زیر سایه فرصت‌های حمایتی دولتی به فعالیت خود ادامه داده اند. در این شرایط نابسامان، کمیت و انگیزه تولید و نیز وضعیت پخش کتاب نیز به پایین‌ترین سطح رسیده است.

در پی اجرای سیاست‌های تبعیض‌آمیز دولتی و درنبود سازوکار مناسب برای برخورد با خفقان سانسور برخی از نویسندگان و شاعران در ایران به انتشار اینترنتی روی آورده اند. برخی از آنها معتقدند آثار منتشر شده در اینترنت در مقایسه با آثار منتشرشده مکتوب چاپ‌شده از اعتبار یکسانی برخوردار نیستند

–به منظور بررسی وضعیت نشر و نیز نشر اینترنتی به زبان فارسی با عباس شکری، نویسنده، مترجم و بنیان‌گذار نشر آفتاب در نروژ گفنگو کرده‌ایم که مشروح این گفتگو در ادامه آمده است:

آقای شکری، در شرایطی که شاعران، نویسندگان با انفباض فرهنگی و بحران سانسور در ایران روبرو هستند آیا به نظر شما نشر اینترنتی می‌تواند جایگزین مناسبی برای انتشار کتاب باشد؟ اساساً چه دلایلی باعث روی آوردن نویسندگان به نشر اینترنتی شده است؟

پیشرفت تکنولوژی از یک طرف و هزینه‌ی سنگین چاپ، توزیع و نگهداری کتاب از سوی دیگر موجب شده که فرهنگ کتاب، کتاب‌خوانی و چاپ و نشر هم تغییر کند. گریز از هم‌زمانی با پیشرفت‌ها ناممکن است، اگرچه نیاز به زمان دارد تا نسل پیشین عادت کند به خواندن کتاب‌های الکترونیکی.

در نشر کتاب افزون بر سانسور و محدودیت‌هایی که نویسنده و هنرمند ایرانی با آن مواجه است، کم شدن شوق کتاب خواتدن که که خود حدیث مفصلی دارد، موجب شده که کمتر کسی خطر کند و در حوزه‌ی نشر سرمایه‌گذاری کند.

بنابراین برای جلوگیری از خسارت مالی و هزینه‌ی نگهداری کتاب در انبار، نشر الکترونیکی تنها راه‌کاری است که می‌توان چراغ کتاب‌خوانی که به تدریج می‌رود تا به سوسویی کم رمق تبدیل شود را هم‌چنان روشن نگه داشت. اگر این صنعت رونق بگیرد، اگر رسانه‌ها در آگاهی رساندن انتشارات جدید همراهی لازم داشته باشند، کتاب‌ها خیلی ساده‌تر از پیش به دست مخاطب‌ها خواهند رسید.

یکی از مواردی که در مورد چاپ و نشر کتاب در خارج از ایران بسیار چشم‌گیر است اما کمتر به آن توجه می‌شود؛ کم بودن تعداد مخاطب است. چرخه‌ی کاهش تیراژ از همین‌جا شروع می‌شود و با دو مورد دیگر گره می‌خورد تا کمتر کسی جرئت کند در صنعت چاپ و نشر سرمایه‌گذاری کند. "پایین بودن سطح کتابخوانی"، "بحران توزیع کتاب" و "نبود سرمایه متمرکز" در هم می‌آمیزند تا چاپ و بعد توزیع کتاب را با دشواری روبرو کند.

رسانه‌ها چه نقشی در بهتر شدن نشر کتاب دارند؟

در خارج از کشور به دلیل پراکندگی ایرانیان و در نتیجه پراکندگی ناشران فارسی‌زبان، ارتباطی بین روزنامه‌نگاران حوزه فرهنگ با ناشران به‌طور فراگیر و مستمر برقرار نشده است. در بیشتر مواقع نیز کتاب‌هایی که توسط ناشران به رسانه‌ها ارسال می‌شود معرفی نمی‌شوند. مگر این که خود ناشر، معرفی کتاب را نیز برای آنها ارسال کند. درواقع رویکرد رسانه‌های فارسی‌زبان موجود، بیشتر معطوف به فضای فرهنگی داخل کشور است.

با توجه به پیر شدن نسل نخست مهاجران و پناهندگان ایرانی، نسل‌های دوم و سوم کمتر می‌توانند فارسی بخوانند و به همین دلیل مخاطب کتاب فارسی کاهش می‌یابد. اما در سال‌های اخیر افزایش موج فرار از ایران و مهاجرت تعداد زیادی از جوانان برای تحصیل، برای نسل دوم و سوم ایرانی‌ها که فارسی نمی‌خواند، جایگزینی پیدا شده که می‌تواند خلاء کتاب‌خوانی را پُر کند. این جایگزینی در صورتی رخ می‌دهد که به تبلیغات و اطلاع‌رسانی کتاب آن‌طور که باید پرداخته شود. به دلیل پراکندگی‌های یاد شده، ایجاد یک بانک اطلاعاتی و سایت ویژه اطلاع‌رسانی و معرفی کتاب فارسی در خارج از کشور می‌تواند تاحدی از "بحران مخاطب" و در پی آن "بحران توزیع" بکاهد. برای کاهش این بحران باید رسانه‌های نوشتاری، دیداری و شنیداری ستون و زمان‌های ثابتی برای معرفی تولیدات فرهنگی ایرانیان خارج از کشور هم داشته باشند. توزیع به معنی در دسترس قرار دادن کتاب در زمان‌، مکان و شکل و شیوه مناسب است. وجود برنامه‌های معین در رادیو و تلویزیون و ستون‌های ثابت در رسانه‌های نوشتاری برای آگاهی دادن از آنچه در جهان کتاب و نشر آن رخ داده است، می تواند جریان فعال و پویایی را موجب شود.

اما با وجود امکان نشر الکترونیکی که خود موجب شده چندین ناشر اینترنتی فارسی زبان مشغول کار باشند، هنوز معرفی کتاب در محاق مانده است و خواننده از آنچه در گوشه‌گوشه‌ی جهان منتشر می‌شود، بی خبر است. یعنی افزایش شمار رسانه‌های مستقل فارسی‌زبان تاثیر چندانی بر وضعیت معرفی کتاب نداشته است. چرا؟ چون کتاب و بخصوص کتاب‌های منتشر شده در خارج از کشور جای بسیار کمی در این رسانه‌ها دارند.

اساساً چه تفاوت های کیفی بین انتشار آثار اینترنتی و چاپ به صورت مکتوب وجود دارد؟

چنانچه گفتم؛ پیشرفت تکنولوژی اکنون چنان است که بخشی از دشواری ناشرهای ایرانی را حل کرده است. در این معنا که انتشار کتاب به شکل کاغذی و الکترونیکی بدون این که نیاز به سرمایه زیاد و انبار کردن کتاب باشد، ممکن شده است. توزیع آن هم از طریق نهادهای بین‌المللی ممکن می‌باشد. شبکه‌ی توزیع آمازون در سراسر جهان امکان توزیع کتاب‌های چاپ شده را دارد.

در سایه مشکل توزیع، نبود "بانک اطلاعاتی کتاب" در زمینه‌ی کتاب‌های منتشر شده در خارج از کشور هم یکی از دلایل "در سایه ماندن کتاب‌های برون‌مرز" می‌باشد.

عادت‌زدایی کاری است بس دشوار و تجربه تاریخی نشان داده که سنت در برابر هر نوع پدیده‌ی نوگرا مقاومت می‌کند. انتشار کتاب الکترونیکی هم استثنایی بر این قاعده نیست. هنوز هم بسیاری از خوانندگان مایل هستند که کتاب کاغذی دست بگیرند، بخوانند و گاه حاشیه نویسی کنند. اما دور نیست زمانی که کتاب‌خانه‌ها بیشتر به صورت الکترونیکی شوند و از هر کتاب به تعداد متقاضی در مخزن کتاب‌خانه کتاب موجود باشد.

با نشر الکترونیکی ناشر حداقل از انبار کتاب و هزینه‌های مربوط به آن رها می‌شود و در فضای مجازی امکان ارائه کتاب‌های منتشر شده خود را به طیف گسترده‌تری از مخاطب‌ پیدا می‌کند. در زندگی امروز حفظ کتاب در خانه‌ها و آپارتمان‌ها بخصوص برای نسل جوان و دانشجو بسیار دشوار است. نشر الکترونیک جدا از این که می‌تواند از گرفتاری ناشران در امر توزیع کتاب و هزینه‌های سرسام‌آور پست بکاهد، با زندگی امروز نیز هماهنگی بیشتری دارد و کمتر جا می‌گیرد.

چندی پیش نشر آفتاب به کوشش شما و دوستان‌تان تاسیس شد، با چه هدفی نسبت به تاسیس این انتشارات اقدام کردید؟

در بخشی از بیانیه‌ای که برای شروع به کار «نشر آفتاب» منتشر شده آمده است: "نشر آفتاب؛ ناشر سانسور شده‌ها، نشر بی سانسور". در ادامه هم گفته شده:

آمده‌ایم که بمانیم و بر عهد خویش با دوست وفادار باشیم. آمده‌ایم تا روزن نور باشیم در انتهای تونل تاریک سانسور. آمده‌ایم تا سنگی باشیم برای شیشه‌ی عمر دراز سانسور در مام وطن. آمده‌ایم تا پاسدار آزادی بیان باشیم و فرصت‌سوزی سانسور را دور بزنیم. آمده‌ایم تا ناشر بی سانسور باشیم و ناشر سانسور شده‌ها.

سانسور که ریشه در تاریخ ایران دارد، در سال‌های پسا بهمن 57 هر روز سیاه‌تر شده است و چون گوله‌ی برفی که از کوه سرازیر می‌شود، هر آن هراس‌انگیزتر از پیش هنر و هنرمند را ناگزیر به زندگی در سایه تاریکی خویش می‌کند. تونل تاریک سانسور را سوسوی انتهای تونل روشن نمی‌کند تاریکی سانسور را فقط با نور شمع‌های همه‌ی آفرینش‌گران هنری که در کنار هم مشعلی پُر نور می‌شود، می‌نوان کنار گذاشت. با حرارت مشعل آزادی بیان است که گوله‌ی برف هر روز بزرگتر شده‌ی سانسور را می‌شود ذوب کرد و آب آن را هم بخار کرد و برای همیشه به آسمان فرستاد.

سانسور خُره‌ای است که اگر به جان جامعه‌ای رخنه کند، از درون فرهنگ و هنر را می‌پوساند. سانسور اگر متداوم شود، در ذات خود فرهنگ جامعه می‌شود، سانسور اگر پذیرفته شود، خودسانسوری که دردی است مهیب‌تر از سانسور ریشه‌ی آزادی بیان را در نهان و بدون مُهر سانسور خشک می‌کند. سانسور و خودسانسوری اگر بر فرهنگ جامعه رخنه کنند و مانا باشند، سانسورچی به این خیال که آزادی بیان را در سایه تاریک خود دارد، هر روز دامنه‌ی آزادی‌های اجتماعی را تنگ‌‌تر می‌کند و در سیاهی پنهان آن قه‌قاه می‌زند. سانسورچی اگر موفق شود خودسانسوری را به آفرینش‌گر هنری تحمل کند، اندیشه‌ی هنرمند هرگز آن‌گونه که باید بیان نمی‌شود. آنچه بیان می‌شود یا منتشر می‌شود، نیمی از چیزی است که اندیشیده شده است و به ناگزیر نیمه‌فرهنگ در جامعه رشد می‌کند که از عاری از حقیقت است. واقعیتی است بی خطر برای سانسورچی و فریب جامعه.

مانایی و ایستایی سانسور و خودسانسوری، مهلک‌تر از کشتار اندیشمندان هر جامعه‌ای است. زیرا مقاومت گوهر کشتار اندیشمند است. اما اگر اندیشمند به خودسانسوری واداشته شود، مقاومت و ایستادگی نیز می‌میرد و پژمردگی با ظاهری عامه‌پسند جانشین آن می‌شود. با خودسانسوری، هنرمند نیمی از اندیشه‌های خود را به صورت‌های گوناگون عیان می‌کند و بخش اصلی آن که گوهر نقد جامعه است را به خاطر آرامش خویش که مرگ تدریجی او است، ناگفته می‌گذارد و مردم با ذات اندیشه‌ی فرهیختگان جامعه آشنا نمی‌شوند. عافیت‌جویی سرشت چنین جامعه‌ای می‌شود و دستگاه سانسور هم هر روز دامنه‌ی تاریک ناآگاهی را بیشتر می‌کند. تاریکی چنان فراگیر می‌شود که کلامی خارج از دایره‌ی سیاه سانسور، حکم قطره‌ی آب است برای مورچه که دریای‌اش می‌خواند.

به همین خاطر و برای دور زدن گردونه‌ی سیاه سانسور آمده‌ایم تا نگذاریم سانسور و سانسورچی مانا باشند. آمده‌ایم تا دستگاه سانسور فکر نکند در عصر کنونی که دوران انفورماتیک است، هنوز هم می‌تواند قلم‌ها را بشکند و زبان‌ها را ببُرد. آمده‌ایم تا دریچه‌ای باشیم به روی نور و باورمند به آزادی بیان بی حد و حصر به طور مساوی و برای همگان. آمده‌ایم تا به هیچ باور سیاسی یا مذهبی وابسته نباشیم و تنها هدف‌مان پاشیدن نور است بر تاریکی مطلق سانسور که هر روز سیاهی آن بیشتر می‌شود. آمده‌ایم تا کتاب‌های سانسور شده یا کتاب‌های غیرقابل انتشار را منتشر کنیم. دست‌های همه‌ی نویسندگان را می‌فشاریم و پنجره‌‌‌‌‌‌ی پرهیز از عافیت‌جویی را برای فروپاشی خانه‌ی سیاه سانسور و گریز از خودسانسوری، به روی‌شان می‌گشاییم. آمده‌ایت تا خانه‌ی امنی باشیم برای همه‌ی کسانی که دل در گرو آزادی بیان دارند. با نشر آفتاب از سایه خودسانسوری به نور درخشان آزادی بیان پناه ببرید و فرصت دهید تا مردم با اندیشه‌های ناب شما آشنا شوند.

سامانه‌ی نشر آفتاب:
">www.aftab.opersian.com

پست الکترونیکی نشر |افتاب:
aftab.publication@gmail.com

در مورد تاریخچه‌ نشر آفتاب توضیح بدهید.

زمانی که زنده‌یاد «منصور کوشان» خانه‌ی آزادی بیان را بنیان نهاد، تصمیم داشت در کنار این نهاد کتاب‌های سانسور شده و غیرقابل چاپ در ایران را منتشر کند. این تصمیم او به خاطر بیماری و سرانجام بدرودش با ما، نیمه تمام ماند. یادم هست سه روز پیش از آخرین روز دیدارش با خورشید، زمانی که برای احوالپرسی به او تلفن کردم، در حالی که یخ در دهان داشت بی‌درنگ گفت: "نمی‌توانم زیاد حرف بزنم، توصیه کرد که طرح انتشار کتاب را حتا بدون او هم ادامه دهم." شوریختانه خانه‌ی آزادی بیان بی آن‌که پایان فعالیت‌اش را اعلام کند، متوقف شد. با دوستان دیگری که همه در دنیای ادبیات و نشر فعال بودند، وصیت «کوشان» را در میان گذاشتم و گفتم که به دنبال درآمد نیستیم و تنها برای شکستن شیشه‌ی عمر سانسور باید سنگ صبوری باشیم برای نویسندگان سانسور شده. باز هم نشد. با گذشت زمان، به این فکر افتادم که به تنهایی کار را دنبال کنم؛ آخر کار جمعی در فرهنگ ما ایرانی‌ها نقش نبسته است. با تماس با نهادهای بین‌المللی انتشار کتاب و ثبت «نشر آفتاب» در اداره ثبت شرکت‌های نروژ با دوستی که سپاسگزار همه‌ی مهربانی‌های‌اش هستم، صحبت کردم و تا کنون با هم کارها را پیش برده‌ایم.

به عنون موسس نشر آفتاب چه اثری رابرای نخستین اثر مکتوب منتشر کرده اید؟

«نشر آفتاب» نخستین کتاب خود را بی‌درنگ پس از رسمیت یافتن، منتشر کرده است؛ «گذار زنان از سایه به نور» کتابی است در مورد زنان از دیدگاهی دیگر: نویسنده نشان می‌دهد که برخلاف تصور رایج چنین نبوده که زنان همواره از تحولات تاریخی برکنار بوده و پرده‌نشین باشند. او پیشینه و شرح‌ حالی از زنان تاریخساز را از تمدن سومر و آشور و آتن و مصر باستان به دست می‌دهد و به زنان ویتنام و چین باستان می‌رسد و سپس نقش زنان در قرون وسطی تا پیروزی رنسانس را آشکار می‌کند. زنان تأثیرگذاری مانند ملکه نورجهان در امپراطوری عثمانی نیز مورد توجه نویسنده کتاب قرار می‌گیرند. آخرین فصل کتاب به نقش اثرگذار زنان در جنبش بهار عربی و در آفریقا اختصاص دارد.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد